به گزارش پایگاه 598؛ روزهای پایانی لیگ و بحث تکراری "فساد و تبانی" در فوتبال. این را این روزها از زبان همه میشنویم. چه آنهایی که واقعا به فوتبال پاک اعتقاد دارند و چه آنهایی که فقط ادعای فوتبال پاک را دارند.
سیدکاظم اولیایی به بررسی موضوع فساد و تبانی در فوتبال پرداخته است. موضوعی که هر ساله سر و صدای زیادی به پا میکند و نهایتا خروجی روشنی از آن هم دستگیر کسی نمیشود.
او نبود نظام باشگاهداری در فوتبال را مهمترین عامل بروز فساد در فوتبال میداند و مجلس را هم به خاطر بیتفاوتی به این مسئله مورد نقد قرار میدهد. اولیایی در این گفتگو برخی بسترهای بروز فساد در فوتبال را به تصویر میکشد و در عین حال به موضوع ورود شخصیتهایی نظیر "بابک زنجانی" و "حمیدرضا سیاسی" به این رشته میپردازد.
او اعتقاد دارد فوتبال ایران دچار یک سرگیجهای است که همه را دچار بلاتکلیفی کرده است.
* هفتههای رو به پایان لیگ برتر و سر و صدای تکراری مدعیان فوتبال پاک؛ نظرتان چیست؟
- به نظرم این یک سر و صدای معمولی نیست و اتفاقا باید به آن توجه ویژه داشت. فوتبال در دنیای امروز یک ابزار پرنفوذ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که جوامع مختلف از آن بهرهبرداریهای مختلف میکنند. برخی فوتبال را در مسیر توسعهای خود قرار میدهند و به وسیله آن فرهنگ، آموزش، حرکت جمعی و اتحاد را تمرین میکنند و برخی دیگر از راه آن به پیشرفت اقتصادی میرسند. در ایران اما فوتبال دچار سرگیجهای مفرط است. گردانندگان آن نمیدانند چه میکنند و اصطلاحا دچار یک بلاتکلیفی محض هستند. نه وزارت ورزش میتواند رابطه مطلوبی با فدراسیون فوتبال داشته باشد و نه فدراسیون با نهادهای مرتبط خود ارتباط درستی دارد. خلاصه همه چیز برای این به هم ریختگی مدیریتی فراهم است و در چنین فضایی چه کاری راحتتر از پرداختن به فساد، تبانی و کارهای از این دست توسط عوامل آن؟
* یعنی وزارت ورزش و فدراسیون به تنهایی مسئول این سرگیجه داخل فوتبال هستند؟
- نه، اتفاقا نقش اصلی را مجلس بازی میکند چون قانون درستی برای اداره فوتبال ندارد. هسته مرکزی فوتبال را در همه جای دنیا باشگاهها تشکیل میدهند در حالی که ما تعریف درستی از باشگاهداری در کشورمان نداریم. خود دوستان مجلسی بگویند چند سال است قانون نظام باشگاهداری در بین آنها در حال تدوین است و پروندهاش دارد خاک میخورد. این بلبشو و سرگیجه دقیقا نتیجه عملکرد یک پازل است که قطعا نه خروجی مثبتی از آن وجود دارد و نه جامعه از آن بازخورد خوبی میگیرد. اگر اصل فساد و تبانی را در نظر نگیریم نتیجهاش میشود همین استادیومهای خالی که میبینیم.
* اگر اینچنین است پس ورود نمایندگان مجلس و کمیسیون اصل ۹۰ به پرونده فسادهای ورزش و فوتبال چگونه توجیه میشود؟
- به نظرم اینها فقط سر و صدا و شلوغکاریهای تبلیغاتی است. این دوستان به جای اینکه فوتبال را با وضع قانون در مسیر قانونی شدن قرار دهند به مفسدهاش ورود میکنند. این تنها تبلیغات شخصی است و مردم این کارها را خوب متوجه میشوند. ضربالمثلی هست که میگوید "مردمی که باد بکارند، توفان درو میکنند" ما خودمان فساد و مفسده را به درون کوزه فوتبال ریختهایم و بعد انتظار داریم آب پاک از آن خارج شود. نگاهی به اوضاع انتخاب مدیران باشگاههای کشور خیلی چیزها را به وضوح نشان میدهد.
* به عنوان یک مدیر ورزشی به اصل وجود فساد در فوتبال اعتقاد دارید؟
- من نمیتوانم بگویم فساد هست یا نه اما به صراحت میگویم منشأ همه این گرفتاریها، پولهای بیحساب و کتاب دولتی است. به هر حال وقتی شما یک شیرینی تازه را در هوایی آزاد قرار دهید مگسانی هم از راه میرسند و خود را در آن سهیم میکنند. از نظر من ماهیت فوتبال پاک است اما ما خودمان آن را به اشکال مختلف آلوده کردهایم.
* برخی میگویند منشا اصلی فساد در فدراسیون فوتبال است، قبول دارید؟
- من اعتقادی به این معنا ندارم. همانطوری که در یک پیروزی همه ارکان تیم نقش دارند و در یک شکست همه مقصرند، در بروز فساد هم همه نقش دارند. این نتیجه کار پازلی است که فدراسیون فوتبال هم یکی از اجزای آن را تشکیل میدهد. بیشک بیشترین نقش در بروز این بلبشو و سرگیجه را بیقانونی بازی میکند.
* وزارت ورزش به عنوان بالاترین نهاد تصمیم گیرنده ورزش چه سهمی در مهار یا ترویج فساد دارد؟
- دوستانی که اکنون مدیریت ورزش را به دست گرفتهاند در آغاز ورودشان به این بخش فکر کردند چون تحصیلات و علم دارند همه چیز را درست میکنند در حالی که همینها وضع را خرابتر کردند. آقایان به تجربه دیگران توجهی نکردند و اصطلاحا علم بدون تجربه را به کار گرفتند و این شد وضعمان. امروز همه فوتبال زده شدهاند و این خیلی بد است.
* چه سازوکاری بر این فوتبال حاکم است که شخصی مثل "حمیدرضا سیاسی" چند ماه بعد از حضورش در آن سر از زندان اوین درمیآورد؟
- این مسئله دو روی متفاوت دارد؛ یکی آنهایی که وارد فوتبال میشوند و بعدا فاسد میشوند و یکی هم آنهایی که فاسد به فوتبال میآیند و بعدا لو میروند. امثال بابک زنجانی و حمیدرضا سیاسی از نوع دوماند. اینها قبلا سیاه بازی و سیاهکاریهای اقتصادی خود را کرده بودند و بعدا به فوتبال آمدند. اینها نمیتوانند مدعی باشند که در فوتبال فاسد شدهاند. اتفاقا اینها اگر اشتباه نمیکردند شاید گرفتار قانون نمیشدند. امثال زنجانی و سیاسی اشتباه استراتژیک کردند. آنها خواستند بعد از فسادهای گسترده اقتصادی برای خودشان سرمایه اجتماعی بهدست و کاری کنند که زور دولت گرفتارشان نکند در حالی که دقیقا وقتی به فوتبال آمدند بر سر زبانها افتادند و لو رفتند. من فکر میکنم بابک زنجانی و حمیدرضا سیاسی به فوتبال پناه آورده بودند.
* چنین افرادی با این پیشینه اقتصادی پرابهام چرا باید فضای کار در فوتبال برایشان فراهم شود؟
- این نکته بسیار مهمی است. من فکر میکنم چون قانون باشگاهداری وجود ندارد ما خودمان اینها را وارد میکنیم تا از پولشان استفاده کنیم. ما به مفسده میگوییم بیا بعد انتظار پاکی داریم. این نمیشود؛ ما فضای فوتبالمان را ایزوله نکردهایم و فقط به پول این آدمها برای رسیدن به اهداف خودمان فکر کردهایم.
* به اصل تبانی در فوتبال اعتقاد دارید؟
- تلاش برای کسب نتیجه از هر مسیری توسط خیلیها اتفاق میافتد. به هر حال در فضایی که مدیر، ماندگاریاش را تنها در گروی نتیجهگیری مییابد طبیعی است که خیلی کارها انجام دهد. این مدیر سراغ بازیکن حریف میرود، سراغ داور میرود و حتی ممکن است سراغ برگزار کنندگان مسابقات هم برود. اینها همه هست اما به نظرم درجهاش خیلی کم است. من شخصا به گاوبندی اعتقاد زیادی ندارم و آن را در سطح حداقل میبینم. بیشک چنین رفتارهایی در خیلی از کشورها بیشتر است.