به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، متن کامل بیانیه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا به شرح ذیل است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
16 آذر 1332در حافظه تاریخی ملت ایران، یادآور رشادت ها و ایثارگری های
دانشجویانی است که در راه مبارزه با استکبار، حتی از جان شیرین خود نیز
دریغ نکردند. 16 آذرماه، در تاریخ این مرز و بوم، نماد استکبار ستیزی و ظلم
ستیزی دانشجوی مسلمان ایرانی است، و نشان از آن دارد که جنبش دانشجویی
نسبت به مسائل کشور بی اعتنا نیست.
بحمدلله جنبش دانشجویی ایران خصوصا طی سالیان اخیر توانسته است نقش کلیدی
در نظارت بر روند حرکت صحیح نظام و بخش های مختلف آن در راستای اهداف والای
اسلام ناب محمّدی (ص) ایفا نماید؛ از قضیه "وقف" دانشگاه آزاد گرفته تا
دفاع از کشور در مقابل نقشه های استعمارگران پیر و جوان در قضایای اخیر.
این نقش «اصلاحی» جنبش دانشجویی اگر چه در مواقعی ممکن است در تاکتیک ها با
اشتباهاتی همراه باشد، اما کلیت آن در راستای منافع عالیه انقلاب اسلامی
بوده و در حقیقت اقتدا کردن به حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) است که
الگوی متعالی «مصلح» و «حرکت اصلاحی» می باشند.
«اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا» به علّت حضور خود در خارج
از کشور و در راستای ایفای وظیفه مصلحانه خود بنا دارد از این فرصت استفاده
نماید تا مسائل مهمی را در مورد «وزارت امور خارجه» طرح نماید.
و اما وزارت امور خارجه! ...
بیش از سه دهه از انقلاب شکوهمند ملّت ایران می گذرد. انقلابی که حتی قبل
از پیروزی آن، پیامی فراتر از مرزهای یک کشور برای خود تعریف نموده بود.
برخلاف دیگر انقلاب های محصور در مرزهای جغرافیایی یک کشور که «کبیر» نام
گرفتند، «انقلاب کبیر» ملّت ایران، پیام خود را نه تنها در برگیرنده تمام
جهان اسلام، بلکه پوشش دهنده «مستضعفین عالم» می دانست. همان معنایی که
«معمار کبیر» این انقلاب، از آن هوشمندانه به عنوان «صدور انقلاب» یاد می
کند. مفاهیم، ارزشها، سبک زندگی، خدا پرستی، ایستادگی، خودباوری، پشتکار،
ایثار و از خودگذشتگی و بسیاری دیگر از ارزشهای والا که ملّت قهرمان ایران و
رهبری هوشمند آن طی بیش از سه دهه با صرف هزینه های مادی و معنوی پیاده
سازی نمودند، باید به بهترین صورت، و در کشورهای مختلف، و در بین آحاد مردم
آن کشورها ارائه شود و تبیین گردد.
بخش مهمی از این وظیفه بر عهده سفارتخانه ها، نمایندگی های سیاسی جمهوری
اسلامی ایران در خارج از کشور و اعضای آنها می باشد. این سفارتخانه جمهوری
اسلامی ایران است که به عنوان نماینده ملّت قهرمان ایران، باید هزینه های
عظیم مادی و معنوی صرف شده ملّت را تبدیل به سرمایه مادی و معنوی در آن
کشور نماید. به عبارت دیگر، سفارتی موفق است که بهترین تولید کننده سرمایه
«مادی» و «معنوی» برای «انقلاب اسلامی» باشد؛ از فرصتها استفاده نموده و
تهدیدها را به فرصت تبدیل نماید. به طور مثال، از ایستادگی قهرمانانه ملّت
ایران و هزینه پرداخت شده در مقابل تحریم های "فلج کننده" گردنکشان جهانی،
بهترین بهره برداری معنوی را بنماید و در عین حال فعالانه در صدد کاهش
تبعات چنین توطئه هایی باشد.
اما وزارت خارجه و سفارتخانه های تحت مدیریتش چه مقدار به عنوان سفیران
انقلاب اسلامی موفق بوده اند؟ نارضایتی از وضع سفارتخانه ها و لزوم تحول
آنها، از دغدغه های اصلی امام راحل (ره) بود، آنجا که در وصیت نامه خود می
فرمایند:
«اینجانب از ابتدای پیروزی به وزرای خارجه راجع به طاغوتزدگی
سفارتخانهها و تحول آنها به سفارتخانههای مناسب با جمهوری اسلامی
توصیههایی نمودم، لکن بعض آنان یا نخواستند یا نتوانستند عمل مثبتی
انجام دهند.»
از حسنین هیکل تحلیل گر سرشناس مصری جمله قابل تأملی در توصیف امام خمینی
(ره) نقل شده: «آیت الله بمثابه توپخانه تیزبین و قدرتمندی است که هدف هایش
را بخوبی رصد کرده و با دقّت و قوّت به آنها شلیک می کند اما مشکل آنجاست
که بعد از آن «شلیک موفق» امیرانی قابل و شایسته ندارد تا مواضع مورد هدف
قرار گرفته را اشغال و مدیریت کنند». اگر در دهه اول انقلاب اسلامی، نبود
یا کمبود «امیران شایسته ای» که با تبیین پیام های متعالی انقلاب اسلامی در
کشورهای مختلف، به تولید سرمایه «معنوی» و «مادی» برای «انقلاب اسلامی»
بپردازند، توجیه پذیر بود، در دهه چهارم «انقلاب اسلامی» این ضعف به هیچ
وجه پذیرفتنی نیست. به عنوان مثال، در همان حین که «بیداری اسلامی» عالم را
در بر گرفت، «امیران» فعلی را خواب در ربود. تا آنجا که بار کم کاری و ضعف
وزارت خارجه و سفارتخانه هایش را بایست رهبر حکیم انقلاب در خطبه های نماز
جمعه و با برگزاری همایش بیداری اسلامی بردوش کشند.
البته برآنانی که سالیانی در خارج از کشور به سر برده اند و با سفارتخانه
های مختلف و عملکرد آنها آشنایی دارند، این دردها و داغ ها تازه نیست! لازم
است یادآور شویم که در صدد نفی زحمات افراد دلسوز و انقلابی که فعالانه در
برخی سفارتها، سفیرانی حقیقی برای «انقلاب اسلامی» هستند، نیستیم؛ امّا
سالهاست که وزارت خارجه و سفارتخانه های تحت مدیریت آن در بسیاری از موارد
نقشی مینیمالیستی ایفا می نمایند. تعریف «سفارت ایران»، به عنوان «نماینده
بروکراسی داخل برای هموطنان خارج»(!). یا تعریف مأموریت فرهنگی سفارت در
حدّ آشنا نمودن مردم کشور میزبان با سه تار، فلزکاری، قورمه سبزی، حرکات
موزون و چند فیلم کذایی...
اگر چه کسی بنا ندارد درصدد نفی نقش سه تار و قورمه سبزی برآید (!)، اما
آیا آنچه ملّت ما را در این چند دهه اخیر در دنیا بی نظیر کرده اینهاست؟ چه
بسا کشور دیگری از سه تاری خوشنوا تر و خورشتی خوشمزه تر از کشور ما
برخوردار باشد، اما کدام ملّت را جز ملّت سرافراز ایران می توان یافت که
ارزشهای رو به فراموشی سپرده شده مکتب راستین توحیدی را زنده کرده باشد؟ جز
ملّت ایران، کدام ملّت را می توان یافت که با تأسی به سیّد الشهداء -علیه
السلام- سی سال در مقابل زورگویان و گردنکشان شرق و غرب عالم، فقط با تکیه
بر ایمان الهی ایستادگی کرده باشد؟ کجاست ملّتی که افرادی همچون مصطفی
چمران، ابراهیم همّت، عبّاس بابایی، حسن تهرانی مقدم، حسین فهمیده، نه یک
تن بلکه هزاران هزار تربیت نموده؟ کجاست ملّتی که تئوری جدیدی در عرصه مردم
سالاری دینی ارائه و پیاده سازی نموده؟ کجاست ملّتی که با نگرشی جدید به
انسان و مسیر تعالی او، در صدد پیاده سازی سیستمی است که فرصت سعادت دنیوی و
اخروی شهروندانش را فراهم سازد؟ سفارتهای ما چه مقدار این دستاوردها و
ارزشهایی که تولید کننده این دستاوردها بوده اند را توانسته اند برای
کشورهای میزبان و مردمانشان ارائه نمایند و تبیین کنند؟ کافی است نگاهی به
فعالیت های مطبوعاتی، ارتباطات آنها با نخبگان همسو و غیر همسو و مردم کشور
میزبان، و پایگاههای اینترنتی این سفارتخانه ها – البته اگر داشته باشند!
یا فعال باشد – بیاندازید و آن را با فعالیتهای گسترده آشکار و پنهان
سفارتهای رقبای جهانی ملّت ایران مقایسه نمایید. به عنوان مثال، مقایسه
فعالیت های سفارت انگلستان در ایران (برای جامعه ایرانی) و فعالیت های
سفارت ایران در انگلستان (برای جامعه انگلیس) می تواند حاوی نکات جالبی
برای طالب حقیقت باشد! در گیر و دار ماجرای اخیر و در جریان تجمعات اعتراضی
دانشجویان در برابر سفارت انگلستان در تهران ، نقش بسیار ضعیف و منفعلانه
وزارت امور خارجه کشورمان و بیانیه اش – که بدون هیچ اشاره ای به سوابق امر
صادر شد – کاملا مشهود بود. 32 سال از زمان هتک حرمت سفارت ایران در لندن و
گروگانگیری کادر آن که به شهادت 2 تن از دیپلمات های سفارت منجر شد، می
گذرد. در این سالها، وزارت امور خارجه، به عنوان متولی دستگاه دیپلماسی
جمهوری اسلامی ایران، چه عمل موثری در راستای زنده نگاه داشتن یاد آن شهدا،
تبیین آن ماجرا و دفاع از حیثیت و عزّت ملّت ایران، و محکومیت دولت
انگلستان به عنوان مسئول مستقیم آن حادثه در مجامع بین المللی و نزد افکار
عمومی جهانیان انجام داده است؟ سفارتخانه ایران در لندن و کادر مستقر در آن
چه اقدامی در این خصوص انجام داده است؟ آیا حتی مراسم سالگردی ساده برای
یادآوری این واقعه برگزار می کردند؟ آیا سی سال فرصت کافی برای اینکار
نبود؟ همچنین در سالیان اخیر سفارتخانه ها و نمایندگی های سیاسی ایران در
لندن، لاهه، پاریس، برلین، اربیل و برخی دیگر کشورها مورد هجوم و هتک حرمت
های متعددی از طرف خودفروختگان وابسته به اجانب قرار گرفتند. چه اقدام مؤثر
و شایسته ای از جانب وزارت خارجه صورت گرفت؟ اگر وزارت خارجه کشورمان، آن
زمان که بر خلاف تمام معاهدات و قوانین بین المللی و در جنایتی از قبل
برنامه ریزی شده، دو دیپلمات ایرانی در محل سفارت بعد از 6 روز گروگانگیری
به شهادت رسیدند، یا زمانی که برخی گروه های خود فروخته با تجاهل دولت
میزبان طی دفعات متعدد به هتک حرمت سفارتهای کشورمان پرداختند، با صلابت و
مقتدرانه عمل می نمود، امروز شاهد مظلوم نمایی دولت انگلستان و متحدانش
علیه ملّت ایران، در پی اشتباهی به مراتب کوچک تر نبودیم. و البته، نمی
توان انتظار دفاع از منافع ملّی، صدور انقلاب و رفتار فعالانه و هجومی را
از مجموعه ای داشت که حتی در دفاع از خود نیز عاجز باشند(!).
در یک مدل کلّی سفارت های آمریکا، انگلستان و ایران را در حال حاضر می توان اینگونه تعریف نمود:
سفارت آمریکا: «سعی بر مداخله گری» و موفق در «مداخله گری»
سفارت انگلستان: «سعی بر توطئه چینی» و موفق در «توطئه چینی»
سفارت ایران: «سعی بر خنثی بودن» و موفق در «خنثی بودن»
که البته در این «خنثی بودن» هم برخی از صاحب نظران تشکیک می کنند(!). چه
بسا سفارت و یا کنسولگری ما در یک کشور که نقش منفی قابل توجهی در ایجاد
ناراحتی و نارضایتی در میان ایرانیان مقیم و یا دوستداران ایران – اعم از
مسلمان و غیر مسلمان – ایفا می نماید.
دیپلمات مسلمان و سفیر حقیقی «جعفر ابن ابیطالب» - سلام الله علیه - بود.
همان شخصیتی که به شایستگی نمایندگی طرز فکر، گفتمان و عملکرد جامعه خود را
در کشور میزبان بر عهده داشت. در کشور میزبان نه تنها تحت تأثیر قرار
نگرفت، بلکه تأثیر گذار بود. دانشمندی مجاهد بود که پس از اتمام مأموریت
سیاسی خود، عاشقانه در راه آرمانهای مکتب اسلام جنگید و دو دست و جانش را
تقدیم کرد. براستی چه تعداد از دیپلماتهای وزارت خارجه و کادر سفارتها از
روحیات اسلامی – انقلابی این چنینی برخوردار هستند؟ ماشین های لوکس،
ریزادنس گرانقیمت و تجملات ریز و درشت کجا و انتظار نمایندگی طرز فکر علوی و
رساندن پیام حسینی کجا؟ روحیات محافظه کارانه و خنثی کجا و اتخاذ مواضع
فعال و رویکردهای نو و تأثیرگذار کجا؟
البته به نظر می رسد مکانیزمهای فعلی نظارت بر وزارت خارجه و سفارتخانه های
تحت مدیریت آن نیاز به بازبینی جدی دارد. نمایندگان مجلس که از طرف
قانونگذار مکلف به نظارت بر وزارتخانه ها هستند، چه مقدار فارغ از مسائل
حوزه انتخابیه خود، دغدغه نظارت بر فعالیت سفارتخانه های ایران و تحول آنها
را دارند؟ در صورت داشتن دغدغه، از چه ابزارها و مکانیزم های مؤثرتری می
توانند برخوردار شوند؟
با توجه به شرایط حساس موجود، و لزوم دارا بودن دستگاه سیاست خارجی چابک،
انقلابی و تأثیر گذار برای کسب منافع عالیه «انقلاب اسلامی»، دور کردن
تهدیدات ازآن و خلق فرصتهای جدید، وقت آن است که دلسوزان نظام – اعم از
نهادهای حکومتی، سازمانهای مردمی و دانشجویی و نویسندگان و تحلیل گران
متعهد – توجّه جدی به این مسئله و راه حل های آن مبذول دارند.
حقیقتا آنچه که اکنون در بسیاری از سفارتخانه هایمان داریم، از کارایی
شایسته ای جهت دفاع و تأمین منافع عالیه «انقلاب اسلامی» ملّت ایران،
هزاران هزار شهید عظیم الشأن آن و منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن در این
مقطع، برخوردار نمی باشد و نیاز به بازنگری جدی دارد.
و در نهایت، از وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، انتظار می رود در
مسیر اسلامی شدن گامهایی محکم و عملی برداشته، نماینده شایسته و فعالی برای
«انقلاب اسلامی» ملّت بزرگ ایران و آرمانهای والای آن در جهان باشد، و
تربیت کننده دیپلماتهایی مبارز، هوشمند و انقلابی با الگویی مانند «جعفرابن
ابیطالب» باشد.
به عنوان حسن ختام، کلمات گهربار «بت شکن بزرگ قرن» و «بنیانگذار انقلاب اسلامی» را در اذهانمان ثبت می نماییم:
«وزارت خارجه تنها وزارتخانه ای است که با اسلامی شدنش بیشتر از سایر
وزارتخانه ها می تواند موجودیت اسلامی ما را به خارج نشان دهد و بعکس
صدماتی که به این کشور ممکن است وارد آید ودر سابق از ناحیه سفارتخانه های
خارجی در اینجا و سفارتخانه های ما در خارج بر کشور وارد شده بیشتر از
دیگران است.» صحیفه نور ج 18 ص 64
والسلام علی من اتبع الهدی
اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا