به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، نشريه واشنگتنپست در يادداشتي درباره آينده مذاکرات هستهاي ايران و گروه
1+5 بهقلم ديويد ايگناتيوس نوشت: نشستن کنار وزير خارجه ايران در روز
يکشنبه و شنيدن اين سخن از زبان وي که تمديد ديگرباره مذاکرات هستهاي
"بهنفع هيچ کسي" نيست، اين ايده را به ذهن متبادر ميکند که اين وضعيت خاص
نميتواند چندان بيش از اين ادامه داشته باشد.
با سخنان روز دوشنبه
باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا، احتمال اينکه مذاکرات (بر سر برنامه
هستهاي) ايران به نقطه عطف موفقيت ــ يا ــ شکست برسد، تقويت شد، جايي که
اوباما خطاب به خبرنگاران گفت: اگر ايرانيها تا انتهاي ماه مارس با يک
چارچوب که به جهان نشان دهد که "بهدنبال ساخت سلاح هستهاي نيستند" موافقت
نکنند "من فکر نميکنم که تمديد بيشتر (مذاکرات هستهاي) مفيد باشد".
اين
بنبست يک سؤال ناخوشايند اما اساسي را مطرح کرده است: اگر مذاکرات به
شکست بينجامد، ايالات متحده و ايران چهکاري بايد انجام دهند؟ جواب من اين
خواهد بود که دستکم در ابتداي کار، هر دو طرف عاقل باشند و چيزي انجام
ندهند. اين وضعيت شبيه مذاکرات (اتحاديههاي) کارگران است که هر دو طرف به
اين نتيجه ميرسند که حتي پس از انقضاي مدت زمان قراردادها، بهنفع هر دو
طرف است که بر اساس قواعد پيشين کار کنند.
بدبيني در مورد مذاکرات
رو به فزوني است زير دو طرف بر سر مسائل کليدي از يکديگر بسيار فاصله
(اختلاف) دارند. در مورد پرسش مطرح مبني بر رهايي از تحريمها: محمدجواد
ظريف، وزير خارجه ايران روز يکشنبه گفت که تحريمها يک "مانعي" است که اگر
توافقي در کار باشد بايد بهسرعت رفع شوند. اما مذاکرهکنندگان آمريکايي
تأکيد کردهاند که تحريمها بهصورت گام به گام، طي يک پروسه مرحلهبندي
شده، و همزمان با اينکه ايران پايبندي خود را به مفاد توافق کلي نشان دهد،
رفع خواهند شد. وقتي دو طرف چنين اختلافي بر سر اين موضوع بنيادين دارند،
سخت بتوان تصور کرد آنها چگونه به توافق برسند.
من زماني که روز
يکشنبه يک بحث عمومي 30دقيقهاي را طي کنفرانس امنيتي مونيخ مديريت کردم،
از نزديک مهارتهاي ديپلماتيک ظريف را مشاهده کردم. وي از سؤالات مطرح شده
در مورد مهمترين موضوعات مورد چانهزني طفره رفت و ادعا کرد که نميخواهد
در ملأعام مذاکراتي را انجام دهد. وي اين موضوع را که هدف حملات تندروهايي
است که مخالف هرگونه امتياز دادن به ايالات متحده هستند رد نکرد.
اين
وضعيت يک سؤال حساس ديگر را براي واشنگتن مطرح کرده است که اگر مذاکرات به
شکست بينجامد: چگونه از فروريختن اقتدار حسن روحاني رئيس جمهوري ايران
(کسي که موافق مذاکرات است) و تقويت شک و ترديدهاي (آيتالله) خامنهاي
رهبر عالي ايران مبني بر اينکه مذاکرات تنها يک حقه آمريکايي است، اجتناب
کنند؟
آشکار است که هم در واشنگتن و هم در تهران، فشارهاي سياسي
براي اجراي اقدامات تنبيهي در صورت پايان يافتن (شکست) مذاکرات وجود دارد.
کنگره از هماکنون آماده بحث و بررسي (تصويب) اعمال تحريمهاي بيشتر است، و
تندروهاي بدگمان در تهران نيز احتمالاً بهدنبال گسترش برنامه هستهاي
خواهند بود. هر دو طرف بايد درباره اتخاذ اقدامات يکجانبه که وضعيت کنوني
را به هم بريزد، مراقب باشند.
يکي از دلايل چرايي منتظر ماندن براي
اقدامات طرف ديگري، اجتناب از مقصر شناختهشدن است، امري که قطعاً پس از به
بنبست رسيدن مذاکرات آغاز خواهد شد. ايران منتظر خواهد ماند تا ادعا کند
که طرف آسيبديده و آزرده ماجرا بوده و امتيازهاي سخاوتمندانه آن رد شده
است. ايالات متحده نيز ميتواند با اين ادعا اينگونه مقابله کند که ايران
با فرمولي که تضمينکننده ماهيت صرفاً صلحآميز برنامه هستهاي آن باشد
هرگز موافقت نکرده است.
در چنين ماجرايي که هرکسي انگشت اتهام را
بهطرف ديگري ميگيرد، تحريمهاي جديد اعمالي از سوي ايالات متحده ميتواند
ايران را همچون يک قرباني به تصوير کشد؛ همچنين اقدام ايران براي از
سرگيري غنيسازي در مقياسي بزرگ نيز ميتواند اين موضوع را به ميان بکشد که
اين کشور بهدنبال ساخت يک سلاح هستهاي است. در نبردي اينچنين در عرصه
عمومي، براي هر طرف احتمالاً بهتر خواهد بود که رويکرد "منتظر بمان و
نظارهگر باش" را اتخاذ کند تا بتواند گزينههاي در دسترس خود را حفظ کند.
شما
حتي ميتوانيد وضعيت توازن وحشت در زمينه قانونگذاري را تصور کنيد: در
صورتي که ايران غنيسازي اورانيوم را از سر بگيرد، کنگره ميتواند اعمال
تحريمهاي شديد عليه ايران را تصويب کند؛ اگر تحريمهاي جديد نيز اعمال
شوند، پارلمان ايران نيز ميتواند بهصورت مشابه به برچيدن محدوديتهاي
اعمالي بر فعاليتهاي غنيسازي ايران رأي دهد. شمشيرها بايد از نيام بيرون
کشيده شوند اما ... هنوز موقع خونريزي نيست.
شکست مذاکرات هستهاي
براي خاورميانهاي که شديداً دچار بيثباتي است چه معنايي در بر دارد؟
اينگونه به نظر ميرسد که ايرانيها به اين نتيجه رسيدهاند که با خيزش
داعش، ايالات متحده نيازمند کمک ايران در عراق است. اما يک ادعاي متقابل هم
مطرح شده است: ايران در مرزهاي خود شاهد آشوبهايي است، از هم گسيختگي
مذاکرات، ايران را در ميانه نبرد با دشمناني متعدد آنهم بدون متحداني قابل
اعتماد قرار ميدهد.
ايران همچنين بايد در مورد خطرات پس از (شکست)
مذاکرات عميقاً بينديشد، جايي که عربستان سعودي، مصر و احتمالاً ترکيه
برنامههاي توليد بمب (هستهاي) خود را آغاز کنند.
و اگر مذاکرات به
موفقيت برسد؟ من از ظريف در مورد اينکه آيا ايران احتمال دارد براي دست
يافتن به چارچوبي براي حل تنشهاي فرقهگرايانه ويرانگر منطقهاي به
عربستان سعودي، ترکيه، روسيه و ايالات متحده بپيوندد، پرسشي کردم. ظريف از
اين ايده استقبال کرد.
آيا لحظه رسيدن به توافق با ايران رسيده است؟
پس از هفته اخير، من بيشتر دچار شک و ترديد شدهام، اما اين بهمعناي اين
نيست که الآن زمان خوبي براي سنگر گرفتن در خطوط جبهه در تقابلي است که
ميتواند به جنگي ديگر در خاورميانه بينجامد.