پایگاه 598 - میان تمام علوم شناخته شده و اکتشافات بشر، اقتصاد، خود را به عنوان علم پایه و دغدغهی همیشگی انسان برای تامین نیازهای اولیهاش در زندگی حتی بدون گذران دوره آکادمیک آن نشان داده و انسان در هر شرایط و موقعیتی که باشد، با این علم برخورد دارد اما شرایط و موقعیتهای متفاوت منجر به پیدایش نظریات و مکاتبی در علم اقتصاد شد و آنچه که در جامعهی نا شناخته شده و جاری است ، علم اقتصاد است که دین مبین اسلام منشأ آن میباشد و به نام اقتصاد اسلامی معروف است.
در علم اقتصاد اسلامی، علاوه بر آنچه که دین و کلام خدا، قرآن دربارهی اقتصاد به ارمغان آورده انسانهای والا مقام و معصومی نیز بودهاند که نه تنها از بعد اقتصادی ، بلکه همه ی جوانب زندگی آنها اسوه و نمونه بوده و نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای انسانهای دیگر جوامع نیز اثر گذار بوده است. سیره ای ائمه اطهار (ع) در موضوع اقتصاد، همواره بهترین الگوسازی بوده و اثر بخشی خود را داشته است.
در این بین، سیرهی امام حسین(علیه السلام) که خود به تنهایی دانشگاهی است برای بشر، از الگوهایی است که در تاریخ بشر همانندی ندارد و از مکتب سیدالشهدا آموختن، هنر کردن است و به سان او عمل کردن، هنرمند بودن است. آنچه که این موضوع را تحت تاثیر قرار می دهد، جهادی است که قرار بود در سال 1390 ، یعنی سال جهاداقتصادی انجام پذیرد. جهادی که با ابتکار مقام معظم رهبری در نامگذاری سالها، بر آن است تا خط روشنی برای عمل و به دنبال توسعهی اقتصادی و تامین نیازهای معیشتی، بدون آنکه ارزشها و باورهای فرهنگی و دینی خود را از دست بدهیم، در راستای آنها حرکت کنیم و در پرتو فرهنگ ایرانی- اسلامی، پیشرفت های اقتصادی خود را جستجو کنیم؛ و در این راه می توان همسویی و مطابقت داشتن این جهاد با جهاد امام حسین(عليه السلام) در زمینهی اقتصاد را مشاهده کرد و قابلیت الگو شدن برای اقتصاد جامعه اسلامی و مدیران و اقتصاد دانان امروز را به وضوح دید.
در سیره امام حسین (عليه السلام) همانند سیره جدبزرگوار و پدرگرامیشان، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (عليه السلام) ساده زیستی، قناعت پیشگی و بی توجهی به دنیا و مادیاتش نگریسته می شود و عدالت گستری و مبارزه با اشرافی گری و فساد سرلوحهی عمل و قیام ایشان بوده است. به ویژه در مبارزهی حق طلبانه با طاغوت ستمگر یزیدین معاویه (لعنت الله علیه) که حادثه ی عظیم عاشورا و واقعهی کربلا را خلق کرد، بیشترین نمود را میتوان یافت. سیره حسین بن علی (عليه السلام) که یکتای خلقت آدم وعالم است، آنقدر وصف ناشدنی است که در این مجال کوتاه نمیگنجد و نمونههای اندکی هم که بیان میشود، خود جهانی از عبرت آموزی و الگو برداری است و آن نمونه ها اینگونهاند:
1- دستگیری مستمندان، نه ثروت اندوزی:
امام حسین (عليه السلام) در نهان و آشکار نسبت به تامین نیازهای مستمندان اهتمام فراوان داشتند و در تاریکی شب به خانهی آنها آذوقه می بردند. شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: وقتی حسین بن علی (عليه السلام) به شهادت رسیدند در پشت او آثار زخم و پینه مشاهده کردند. وقتی علت را از حضرت سجاد (عليه السلام) پرسیدند آن حضرت فرمود: این پینه ها اثر کیسههای غذا و آذوقهای است که پدرم آنها را شبها به دوش میکشید. و به خانهی زنان بی سرپرست و کودکان یتیم و فقرای ناتوان می رساند. نه سایر مردم از این کار باخبر میشدند و نه حتی خود مستمندان آن حضرت را میشناختند.
2- تواضع و فروتنی، نه فخر فروشی:تواضع صفت ارزشمند مردان الهی است. امام حسین (عليه السلام) نیز صاحب این صفت است. مسعده گوید: گذر حسین بن علی (عليه السلام) به فقیرانی افتاد که گلیم خود را پهن کرده و خود را بر آن افکنده بودند و غذا می خوردند و حضرت را دعوت نمودند، حضرت به زانو نشست و با آنان هم خوراک شد. آن گاه فقرا را به منزل خویش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت به منزل او آمدند. حضرت به کنیز خود فرمود:آنچه را که ذخیره میکردی بیرون بیاور.
3- سخاوت و انفاق نه خساست و بخل ورزی:جود و سخاوت از فضایل مهم اخلاقی است و هر اندازه بخل و خساست که باشد نشانهي ضعف ایمان و فقدان شخصیت والای انسانی است. انفاق اموال در راه خدا، ایثار اموال و جانها، انفاق ازآنچه که خود به آن نیازداریم و یا دوست داریم از تعبیراتی است که در قرآن کریم آمده و آن را در زندگی گهربار امام حسین (عليه السلام) به عمل می بینیم و امام مظلوم، اسوهی سخاوت و بخشش بود. روایت شده که ابوهشام قناد از بصره برای امام کالا میآورد و آن حضرت از جای برنخاسته همه را به مردم می بخشید. همچنین ابن عساکر روایت کرد که: گدایی میان کوچههای مدینه قدم بر می داشت تا به در خانهی امام رسید. در را کوبید و این چنین سرود: نا امید بر می گردد و امروز آن کسی که به تو امید وار باشد و حلقه ی در خانه ی تو را حرکت دهد. تو صاحب جود و معدن بخششی و پدرت کشندهی فاسقان بود. امام مشغول نماز بود و نماز را زود به جای آورد. بیرون آمده و در سیمای اعرابی اثر تنگدستی را مشاهده کرد. برگشت و قنبر را صدا زد. قنبر جواب داد: لبیک یا بن رسول الله فرمود: از پول مخارج ما چقدر مانده است؟ عرض کرد: دویست درهم که فرمودید در بین اهل بیت تقسیم کنم. فرمود: آن را بیاور کسی آمده که از آنها به این پول سزاوارتر است . اعرابی پولها را گرفت و رفت در حالی که میگفت: خداوند داناتر است به این که رسالت خویش را نزد چه کسی قرار دهد.
4- مرد مداری، نه خودپرستی:امام حسین (عليه السلام) در نزد مردم بسیار محترم بود. زمانی که ایشان با امام حسن(عليه السلام) برادر گرامیشان پیاده به حج می رفتند، تمام رجال و شیوخ صحابه که با آنها بودند به احترامشان از مراکب پیاده میشدند و پیاده میرفتند. این احترام امام در نفوس نه برای آن بود که کاخ مجلل داشت یا مرکبهای سواری او گران قیمت بود یا غلامان و سربازان پیشاپیش یا دنبال مرکب او میرفتند یا اینکه مسجد پیامبر را برای او خلوت مینمودند و راه ها را در مواقع آمد و شد او بر مردم میبستند، نه! برای هیچ یک از این ها نبود، حسین با مردم زندگی میکرد و از مردم جدا نبود. در نهایت سادگی و تواضع بود. با مردم نشست و برخاست و آمدو شد داشت و با فقرا معاشرت میکرد.
5- عدالت گستری نه حق ستیزی :در زمان حکومت معاویه، کاروانی از یمن که حاصل مقدادی از بیت المال بود، از حرایق مدینه رهسپار دمشق بود. امام حسین(عليه السلام) آن را ضبط و در میان مستمندان بنی هاشم و دیگران تقسیم کرد. آن گاه به معاویه نوشت ،کاروانی از اینجا عبور می کرد که حاصل اموال و پارچه ها و عطریاتی برای تو بود تا آنها را به خزانه دمشق سرازیر کنی و به خویشانت که تا کنون شکمها و جیبهای خود را از بیت المال پر کردهاند، ببخشی من نیاز به آن اموال داشتم و آنها را ضبط کردم. حضرت با این اقدام، خود را ولی امور و صاحب اختیار بیت المال دانست.
منابع:
1- ماهنامه فرهنگی- اجتماعی آشنات/سال بیست و دوم/ شماره 168/اردیبهشت 1390
2- www.erfan.ir
3- پرتوی از عظمت امام حسین(عليه السلام)ص صفحه 178/به نقل از سمعو المعنی