به گزارش پایگاه 598 به نقل از اقتصاد آنلاین ؛ طلای سیاه بر خاک سیاه نشست؛ این اولین تعبیری است که پس از سقوط قیمت نفت
در همه رسانهها مطرح شد، اما کسی از کاهش هزینه تمام شده کالا سخن نگفت.
در شرایطی که قیمت نفت رو به کاهش میگذارد، توان صادرات برای صنایع پایین
دستی بالا میرود.
کاهش قیمت نفت به کمتر از 45 دلار در هر بشکه آن هم در یک بازه زمانی
کوتاه، شوک بزرگی برای صادرکنندگان نفت بود. این تهدید اگرچه برای
صادرکنندگان نفت خوشایند نبود، اما برای مصرفکنندگان حاوی پیامهای
خوشایندی است.
کاهش قیمت نفت سه پیام مهم به دنبال داشت: اول اینکه هر کشوری برمبنای
توان صادراتی خود میتواند از ثروتمند بودن سخن به میان آورد. این صادرات
میتواند مواد خامی همچون نفت، گاز و یا معاون باشد؛ یا اینکه محصولات
فرآوری شده و کالاهای حاصل صنایع زیردستی. اینکه کشوری تمام تکیه صادراتی
خود را به نفت قرار داده باشد، با منطق کشورهای توسعهیافته همخوانی ندارد.
این کشورها بدون شک در زمان کاهش قیمت نفت با بحران روبهرو میشوند.
سرمایهگذاری بر اقتصاد بدون نفت و همچنین تلاش برای فعال کردن بخش واقعی
اقتصاد، یکی از برکات کاهش قیمت نفت برای کشورهای در حال توسعه به شمار
میرود.
پیام دوم، پایان دوره نفت
است. با ورود منابع انرژی جدید به بازار و همچنین کاهش ذخایر نفتی جهان،
ارزش نفت به عنوان تکیهگاه اصلی اقتصاد جهانی رو به افول است. اگرچه هنوز
عامل مهم تعیینکننده نوسانات اقتصادی جهان نفت به شمار میرود، اما در
سالهای آینده این تکیه به منابع نفتی با کاهش ذخایر رو به افول خواهد
گذاشت. حجت قندی، اقتصاددان در گفتوگو با یکی از روزنامههای رسمی کشور
از این رویداد به عنوان «پایان عصر نفت» یاد کرده است. این اقتصاددان در
بخشی از یادداشت خود به سمت تقاضا در بازار نفت اشاره میکند و معتقد است
که «تمام کاهش قیمت نفت به تولید و عرضه فراوان نفت مربوط نیست، بلکه
سرمایهگذاری روی بهرهوری بالاتر محصولاتی که مصرفکننده انرژی هستند،
موجب کاهش تقاضا برای نفت شده است.« این استاد اقتصاد دانشگاه
واشنگتناندلی در آمریکا مینویسد: «مثلی در محافل نفتی است که میگوید
پایان عصر پارهسنگی به دلیل اتمام سنگ نبود. درواقع، بشریت هنوز هم از سنگ
استفاده میکند، اما سنگ در محاسبات اقتصادی، سیاسی، و ژئوپلیتیک جایی
ندارد.»
سومین پیام نیز این است که سهم بالایی از نفت تولیدی در دنیا برای تولید
بنزین مصرف میشود. در واقع با تغییر قیمت نفت، قیمت بنزین تغییر کرده و
به همین دلیل به طور مستقیم بر زندگی مردم اثر میگذارد (در اقتصادهای
آزاد) و با خروج بنزین از لیست مصرف نهتنها محیط زیست پاکتر، بلکه هزینه
اقتصادی کمتری به شهروندان وارد میشود. حال تصور کنید که خودروهای برقی
بتوانند در چند سال آینده جایگزین مناسبی برای خودروهای بنزین یا دیزلی
شوند. در این صورت میزان وابستگی به نفت باز هم کاهش مییابد. در حال حاضر
مهمترین مانع برای توسعه استفاده از خودروهای برقی، مشکل شارژ شدن آنها
است که بسیار طولانی است و برای مسیر کوتاه قابل استفاده است. چندی پیش
پژوهشگران دانشگاه پورد و ماده جدیدی را از نانو ذرات اکسید قلع توسعه
دادهاند که میتواند مدت زمان چند ساعته شارژ باتری یونلیتیوم را به چند
دقیقه کاهش دهد. از سوی دیگر، یک دختر جوان دانمارکی نیز ادعا کرده است که
«موفق به تولید باطری با قابلیت شارژ چند دقیقهای و ذخیره 4 برابری انرژی
شده است.» این توسعه سریع باطریها، حکایت از رونق بازار خودروهای برقی در
آینده نزدیک دارد.
به هر حال پایان عصر نفت، پایان زندگی نیست، بلکه آغازی بر سبک جدید زندگی
مردم است. به نظر میرسد نفت سهم خود را در معادلات اقتصادی و سیاسی به
زودی از دست خواهد داد. کمتر از یکسال پیش آمریکا برای آن که وابستگی
کمتری به واردات نفت داشته باشد و از سوی کشورهای تولیدکننده نفت مورد
تهدید قرار نگیرد، تولید نفت شل را از سر گرفت. این اقدام آمریکا را نیز
میتوان از همین منظر تفسیر کرد که آمریکا به پایان دوره تسلط نفت بر
تصمیمات جهان واقف شده است.