به گزارش سروبس حوزه و مراجع پایگاه 598 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در ششمبن شب از مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام، در مدرسه فیضیه قم سخنان خود را پیرامون این سؤال که «سیدالشهداء(علیه السلام) در قيام خونين خود به دنبال کدام نهي از منكر و اقامه ی معروف تاريخي بودند؟» بیان نمودند.
ایشان در ادامه شناخت اضلاع و لایه های تمدن و مدنیت، را برای پاسخ به سؤال فوق ضروری دانستند.
استاد میرباقری در بخش دیگری از سخنان خود به تبیین معنای بلدالامین پرداختند و افزودند: در روايات منقول از معصومين (عليهم السلام) بلد امين به نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تفسير مي شود. بر همين اساس، وجود نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شهر امن و وادي ايمني است كه اگر انسان وارد محيط ولايت ايشان گردد، در حقيقت پاي در وادي ايمن نهاده است. رئیس فرهنگستان علوم اسلامی، تجمع ارواح مؤمنين بر محور امام (عليه السلام) را موجب شکل گیری بلد الامین دانست که ائمه معصومين (عليهم السلام) اركان الباد آن هستند.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود به تخريب بلدالامين و تشكيل بلاد خبيثه اشاره نمودند و به بررسی نقش عاشورا در بازسازی این بلد پرداختند که گزارش آن تقدیم می گردد:
عاشوراء، طليعه ی بازسازي بلدالامين
سيد الشهداء(عليه السلام) در قيام خونين خود به دنبال کدام نهي از منكر و اقامه ی معروف تاريخي بودند؟
هدف قيام سيد الشهداء(عليه السلام) اصلاح امت نبي اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) از طريق امر به معروف و نهي از منكر بود. اكنون بايد به اين پرسش پرداخت كه سيد الشهداء(عليه السلام) در قيام خونين خود به دنبال کدام نهي از منكر و اقامه ی معروف تاريخي بودند؟ اين معروف تاريخي چگونه اقامه مي شود و آيا سيد الشهداء(عليه السلام) در انجام مأموريت تاريخي خويش موفق بوده اند؟
براي يافتن پاسخ سؤالات فوق ابتداء بايد اضلاع و لايه هاي تمدن و مدنيت را شناخت.
اولين مرحله از شناخت، مطالعه ی لايه هاي ظاهري و فيزيكي آن است. اين لايه ی روئين شامل بخش هاي مختلف و متنوعي همچون مراكز بهداشت، مراكز تعليم و تربيت، بناهاي مسكوني و اداري، شبكه ارتباطات، شبكه حمل و نقل و ... است. هر يك از اين بخش ها فرم و نماد خاصي دارد كه بر اساس دانش، فرهنگ و ارزش هايي خاص شكل گرفته و تجسد و تبلور نيازها، تعلقات و ارزش هاي جامعه است. بنابراین حقيقت جامعه، حاصل به هم پيوستن اراده ها و ارواحي است كه به تدريج ارزش، انديشه و بناي آن جامعه را شكل و قوام مي بخشند.
با نگاهي عميق تر مي توان دريافت كه اين ارواح به هم پيوسته و مربتط با لايه هاي روئين، در حقيقت تبلور و تجسد روح ولي و امام آن جامعه است؛ به عبارت ديگر هر بلد و جامعه اي نتيجه ی بسط و گسترش روح امام آن بلد و جامعه است كه تلاش نموده بر محور خود جامعه سازي كند.
روح امام در جامعه به نحوي در ارواح آحاد جامعه سرايت و جريان مي يابد كه با پيوند ارواح آحاد، يك روح بزرگ جمعي بر محور خود ايجاد مي كند؛ «ارواحكم في الارواح»[1]. بر اساس معارف اهل بيت(عليه السلام) روح انبياء(عليهم السلام) و مؤمنين از باقي مانده ی جسم امام (عليه السلام) خلق شده و به همين دليل متمايل و وابسته به امام (عليه السلام) است؛ «انّ شيعتنا خلقو من فاضل طينتنا». بر همين اساس روح مؤمن ادامه ی وجود امام (عليه السلام) است؛ انّ روح المؤمن اشدّ اتصالاً بروح الله من شعاع الشمس بالشمس.
معناي بلد الامين
حقيقت جاري در ارواح مؤمنين كه آنها را به يك روح جمعي و به عبارتي به يك بلد تبديل مي كند، روح امام معصوم (عليهم السلام) است. اجتماع ارواح مؤمنين بر محور امام معصوم (عليه السلام) موجب مي شود كه همگي داراي احساس، تفكر و رفتار هماهنگ گردند. شايد يك معناي اينكه نبي اكبرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خود را به مدينه العلم، دار الحكمه و يا مدينه الحكمه مي خوانند همين باشد.[2]
خداند متعال نيز در قرآن كريم مي فرمايند: «والتين والزيتون و طور سينين و هذا البلد الامين»؛ خداوند متعال در اين آيه به بلد امين سوگند ياد مي كند. در ظاهر، معناي بلد امين، وادي ايمن شهر مكه است. اما در روايات منقول از معصومين (عليهم السلام) بلد امين به نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تفسير مي شود. بر همين اساس، وجود نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شهر امن و وادي ايمني است كه اگر انسان وارد محيط ولايت ايشان گردد، در حقيقت پاي در وادي ايمن نهاده است و از آنجا كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) ادامه ی وجودي و جان نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است مي فرمايد: «ولايه علي بن ابيطالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي». امام رضا (عليه السلام) نیز در ذيل آيه مباركه «وهذا البلد الامين» فرمودند: هو رسول الله.
حال باید دید اينكه نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بلد امين است، يعني چه؟
امام رضا (عليه السلام) در ادامه مي فرمايند: «امين الناس به من النار اذا اطاعوا» به عبارت ديگر مردم در ساية اطاعت و الحاق به ولايت نبي اكبرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از آتش در امان مي مانند.
وجود مقدس نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) امام و شاهد كل امم تاريخي هستند؛ همان گونه كه ساير انبياء (عليهم السلام) نيز بر امت خود شاهدند. ولايت نبي اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم بلد) اميني است كه جز در ساية آن، امنيتي وجود نخواهد داشت.
نحوة شكل گيري بلد الامين و خصوصيات آن
اين امكان وجود دارد كه اراده انسان در سايه ی تسليم به وجود نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و سپس بهره مندي از نور هدايت ايشان بسط يابد. در اين صورت آنچه از نور هدايت نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در وجود انسان جاري مي شود، بذر وجودي انسان را شكوفا كرده و آدمي را متّصف به صفات حميده ی نبي اكرم (صلي الله عليه و آله) مي نمايد؛ بر همين اساس امام، عناصر الاخيار و نور الاخيار است. چرا كه از اين طريق، عناصر وجود امام (عليه السلام) در وجود مؤمنين تجلي مي يابد. به عبارت ديگر عناصر وجود مؤمنين از باقي مانده گل امام (عليه السلام) سرشته مي شود.
وجود انسان مانند دانه اي كه به گياه تبديل مي شود، با تابش نور هدايت امام (عليه السلام) رشد و بسط مي يابد. در اين صورت آنچه در وجود آدمي گسترش پيدا مي كند، عناصر و صفات امام (عليه السلام) است؛ بنابراين تمام وجود او از جسم امام (عليه السلام) نشأت مي گيرد همچون شعاع خورشيد كه همة عناصر آن به خورشيد بر مي گردد.
بنابراین همه ی وجود مؤمنيني كه با پذيرش ولايت امام (عليه السلام)، حول وجود او زندگي مي كنند، از وجود امام (عليه السلام) بسط مي يابد. معناي اين عبارت كه گفته مي شود مؤمن حامل ولايت امام (عليه السلام) است، همين نكته مي باشد؛ در وجود سلمان (ره)، جز نور اميرالمؤمنين (عليه السلام) نمي توان يافت. اهل بيت (عليهم السلام) و انبياء نيز نسبت به نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين گونه اند؛ «وانّ من شيعته لابراهيم» وجود ابراهيم خليل (عليه السلام) نيز شعاع اميرالمؤمنين (عليه السلام) است.
معناي «وانتم نورالاختيار و هداه الابرار» همين حقيقت است. صفات مؤمن، تجلي صفات نبي اكرم (صلي الله عليه و آله) است چرا كه تنها ايشان صاحب صفات كريمه هستند.
تجمع ارواح مؤمنين بر محور امام (عليه السلام) به تدريج موجب تشكيل بلدي مي شود كه ائمه معصومين (عليهم السلام) اركان الباد آن هستند. بر اين اساس چه مؤمنين و چه بلاد مؤمنين، هر دو صبغه و رنگ امام معصوم (عليه السلام) خواهند داشت. در شهر و بلاد مؤمنين، صبغه الله به وضوح مشاهده مي شود. اين صبغه الله در حقيقت صبغه امام (عليه السلام) و يا به عبارتي شعاع ولايت امام (عليه السلام) است.
در نتيجه شهري كه بر محور نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شكل مي گيرد، همان بلد الامين و وادي ايمن و رحمت است. در اين بلد هرگز عذاب، لعن، خسارت و زياني نيست و هر چه هست ظهور رحمت و خير و امنيت و رشد است.
نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در حقيقت در پي ايجاد چنين بلد اميني بودند كه البته بناي آن جز به وسيلة خلفاء حقيقي ايشان مقدور نيست؛ چرا كه تنها خلفاء معصوم (عليهم السلام) واجد روح نبي اكرم (صلي الله عليه و آله) و حامل خلافت كليه ايشان هستند و قادرند بناي توحيدي را بر پا كنند.
تخريب بلدالامين و تشكيل بلاد خبيثه، اصلي ترين منكر تاريخي
بزرگ ترين انحراف جامعه ی مسلمين در صدر اسلام، تغيير و جابه جايي محور جامعه بوده است. تغيير در محور جامعه اسلامي موجب شد كه شهر و بلدي مغاير با خواست نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شكل گيرد. از اين رو فساد امت نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جابه جايي اركان مدينه و بلد اين امت است؛ « فقد أخربا بيت النبوة و ردما بابه و نقضا سقفه و ألحقا سماءه بأرضه و عاليه بسافله» بر اثر اين اتفاق عظيم، شهر نبي اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) زير و رو گرديد. البته اصل اين بيت و شهر از دسترس دشمن خارج است. همان گونه كه خداي متعال در دسترس كسي قرار نمي گيرد. حقيقت شهر نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز هرگز مورد تعرض قرار نخواهد گرفت؛ «وما انتم بمعجزين» با اين وجود دشمن شهري را كه نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آن را بر محور خود در عالم دنيا، بنا نهادند زير و رو كرده و محور و اركان آن را تغيير دادند. اين شهر و بلد به بلدي ديگر تبديل شد كه در عصر حاضر ادامه ی آن در دنيا قابل مشاهده است. بلدي كه امروز جامعه ی جهاني در آن زندگي مي كند، هرگز صبغة خدايي ندارد.
رنگ و بوي جوامع مدرن امروزي، رنگ و بوي ولايت تاريخي جور و تجسد روح آنهاست. اين همان فساد عظيمي است كه در عالم رخ داده و ريشه ی آن تغيير در اركان بلد نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و در نتيجه در عناصر وجودي انسان هاست. در اثر اين دگرگوني و جابه جايي، انسان هايي پديد آمدند كه اركان و عناصر وجودي آنها ديگر از وجود نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نشأت نمي گيرد. بلكه عناصر وجودي آنها از ائمه جور ناشي مي شود؛ صفات و فرهنگ آنها صفات و فرهنگ ائمه ی جور و رفتار و نيازشان رفتار و نياز ائمه جور است.
بر اين اساس بررسي لايه هاي ظاهري جامعه جهاني كنوني تا لايه هاي عميق انديشه و ارواح آن در انتها به دستگاه ظلماني بني اميه ختم مي شود. آنچه امروزه به عنوان تمدن مدرن شناخته مي شود، چيزي جز ادامة امپراطوري بني اميه نيست كه مانع ايجاد امت و بلدالامين نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند.
عاشورا، طليعه ی بازسازي بلدالامين
حقيقت قيام سيد الشهداء (عليه السلام) در برابر اين فساد عظيم رخ داد. هدف سيد الشهداء از قيام عاشورا، بازسازي و برپايي بلد امين بر محور نبي اكرم (صلي الله عليه آله و سلم) است؛ بلدي كه روح نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در تمام عناصر آن تجلي كند و فضاي آن معطر به وجود حضرت باشد.
شهري مانند مسجد كه همه ی انسان ها به امامت نبي اكرم (صلي الله عليه و آله) در آن مشغول به نماز باشند.
شهري كه سيد الشهداء (عليه السلام) قصد بر پايي آن را دارند شهري است كه روح امت آن، شعاع روح نبي اكرم (صلي الله عليه و آله)، نگرشش، شعاع فكر نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، اخلاقش، شعاع اخلاقي نبي اكرم (صلي الله عليه و آله) و اراده اش، شعاع اراده ی نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد و در يك كلام شهريست كه حامل ولايت نبي اكرم (صلي الله عليه و آ له و سلم) باشد.
برخلاف شهرهاي كنوني كه قبله ی آنها با بهانه ی الگو برداري از شهرهاي پيش رفته، شهرهايي همچون نيويورك و لندن است، قبلة اين شهر، كعبه است.
امروزه به دنبال تغيير قبله ی ارواح و انديشه ها، قبله ی شهرها نيز دگرگون شده و به جاي قبله قرار دادن شهر النبي، تجدد و تمدن غرب را قبله ی خويش گرفته اند. بنابراين اصلاح مورد نظر سيد الشهداء (عليه السلام) يك اصلاح بنيادين و به عبارتي برپايي يك بلد امين بر محور نبي اكرم (صلي الله عليه و آ له و سلم) است.
«انّما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي» اين هدف محقق نمي گردد مگر با احياء سيره ی نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مقياس اقدام سيد الشهداء (عليه السلام).
آنچه سيد الشهداء (عليه السلام) به دنبال آن است، حركت به سوي بلدالامين نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و تشكيل جامعه اي موحد بر محور نبي اكرم (صلي الله عليه و آ له و سلم) مي باشد؛ جامعه اي كه همه ی نيازها، افكار و سبك زندگي اش بر محور ولايت نبي اكرم (صلي الله عليه و آ له و سلم) شكل مي گيرد.
شب هفتم محرم
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در هفتمین شب از مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام، در مدرسه فیضیه قم سخنان خود را پیرامون آثار و برکات عاشوراء بیان نمودند. گزارش این سخنان در ادامه تقدیم می گردد:
جلوه جمال ربوبيت خداوند متعال در جمال بندگي سيد الشهداء
يكي از اعظم عباداتي كه در عالم اتفاق افتاده، عبادت سيد الشهداء در گودي قتلگاه است. عبادتي كه طريق قرب و بندگي همة عالم را رقم زده است. بدون ترديد عبادتي به اين زيبايي و استثنايي ممكن نيست جز در ساية ربوبيت و نصرت خداوند متعال. «ان تنصروا الله ينصركم» اين همان چيزي است كه سيد الشهداء در آخرين لحظات، ما را بدان توجه مي دهند؛ «الهي رضاً بقضائك تسليماً لامرك لا معبود سواك يا غياثاً المستغيثين». بدون اين استغاثه، امكان ندارد عبادتي خالص بي عيب و حتي بدون يك ترك اولي به انجام برسد و سيد الشهداء عليه السلام بتواند به عهد الهي آنگونه كه خداوند متعال ميخواهد وفا كند.
جلوه جمال ربوبيت خداوند در قرار دادن ائمه عليهم السلام در نسل سيد الشهداء
نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، امير المؤمنين (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، هنگامي نسبت به بلاء عاشورا راضي شدند كه خداوند متعال در برابر اين شهادت، چند چيز به سيدالشهداء عنايت نمودند، از جمله:
ـ قرار دادن انوار ائمه (عليهم السلام) در نسل سيد الشهدا (عليه السلام)
ـ دعا تحت القبه؛
ـ شفاء در تربت؛
ـ و...
بر اساس اين بخش از معارف، اگر عاشورا نبود، بستر تنزل انوار ائمه(عليهم السلام) در عالم مهيا نمیشد. مشابه اين بحث در زيارت صديقه طاهره (سلام الله عليها) نيز آمده است؛ «يا ممتحنّه امتحنك الله الذي خلق قبل ان يخلقك فوجدك لما امتحنك صابرتاً». خداوند متعال حضرت صديقه طاهره (سلام الله) را قبل از اينكه در لباس بشر خلق كند ـ كه بعد از خلقت نوري ايشان بوده ـ به یک امتحان عظيم كه يك گوشهاش امتحان به عاشورا است امتحان كرده است. ايستادگي حضرت صديقه طاهره باعث شده خداوند متعال ايشان را طريق هدايت همة عوالم به توحيد و نبوت و ولايت قرار دهد. «إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا»؛ يعني حضرت حلقة اتصال همة عوامل به حقيقت نبوت و ولايت است.
يكي از نصرت هاي الهي، نسبت به سيد الشهداء اين است كه خداوند متعال نسل ائمه عليهم السلام را به عنوان پاداش عاشورا به ايشان عنايت كرده است.
امام زمان(عج)، مزد مخصوص عاشورا
در روايات يكي از مزدهاي عاشورا مورد تأكيد بيشتري قرار گرفته و آن اين است كه خداوند متعال به امام حسين عليه السلام وجود مقدس امام زمان عليه السلام را عنايت فرموده است؛ كسي كه وقتي به كعبه تكيه ميزند ميفرمايد اگر ميخواهيد همة انبياء و اولياء گذشته را ببينيد بياييد مرا ببينيد. همة آن صفات كمال و جمال در اين وجود مقدس وجود دارد.
خداوند وعده فرموده تا به امام حسين عليه السلام دو چيز عنايت كند؛ «أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى الطَّالِبُ بِثَارِكَ وَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ التَّأْيِيدِ فِي هَلاكِ عَدُوِّكَ وَ إِظْهَارِ دَعْوَتِكَ». مزد بندگي سيد الشهداء عليه السلام نقد نقد است و آن، نصرت الهی به ایشان در دو چيز است: 1 ـ هلاكت دشمنان 2 ـ تحقق مأموريت و ولايت حضرت(اظهار دعوت حضرت). اما خدا و اولیائش عجله ای ندارند، لذا اين اظهار دعوت و هلاكت دشمنان، سير طولاني طی خواهد کرد كه از امام سجاد عليه السلام شروع شده تا به دست امام زمان عليه السلام به انجام خواهد رسید. «يريدون ليطفؤوا نورالله بافواههم» بر اساس روايات ذيل اين آيه، اين نور همان ولايت علي بن ابيطالب عليه السلام است. «والله متم نوره»؛ «نوره» يعني ولايت ائمه عليهم السلام كه به نحو تمام اين نور الهي در عالم تجلي مي كند. اين آيه مباركه به وجود مقدس امام زمان تفسير شده كه پس از فراگير شدن عالم از ظلمت و فرو رفتن انسان و بدنبال آن طبيعت در موت و مردگي، اين وجود مقدس تجلي پيدا مي كند و نور حيات را در عالم مي دمد و همه عالم به رويِش، فلاح و حيات مي رسد.
عصر ظهور در پرتو آيات و روايات
برخي نگرش هاي سفيهانه و نسنجيده معتقدند در عصر ظهور، همين تكنولوژي و مناسبات، حاكم است. امّا مبتني بر نگاه حاكم بر مباحث گذشته، وجهه غالب اين تمدن و بلد خبيثه، چيزي جز تجسد روح اولياء طاغوت نيست. آيا آثار و پيامدهاي ظهور و حضور اين تمدن در زندگي بشر جز اخلاق مادي و بهره وري هر چه بيشتر از ماده بوده است؟ آيا اين تمدن فضايي جز براي تحريك شهوات درست كرده است؟ آيا روح اين تمدن چيزي جز مبارزه با توحيد و بندگي است آيا سندهاي اساسي كه سردمداران اين تمدن براي ادارة بشر و پيشرفت زندگي او نوشته اند؛ نامي از خداوند برده اند؟ آيا اصلاً عدالت و اخلاق و حقوق بدون خداوند متعال قابل تعريف است؟ آيا بدون خداوند متعال سخن گفتن از حق و باطل معنا دارد؟ چرا اكثريت، حق است؛ اصولاً تعريف حق بدون خداوند متعال معنايي جز بلوراليسم و چند خدايي دارد؟ بدون كم ترين ترديد اينها دنبال اين هستند كه واقعاً خداوند را از حيات بشر حذف كنند. «انّ الشرك لظلم عظيم» اينها دنبال اشاعة اين ظلم عظيم هستند. معناي سكولاريزم چيزي جز اين نيست كه مي خواهد بي خدايي را در عالم بسط دهد و البته آشكارا بر اين سوداي باطل تأكيد مي كنند. بله، در حوزة خصوصي به عنوان خرده فرهنگ مي پذيرند كه هر كس خواست می تواند چوب را بپرستد يا خدا را؛ نماز بخواند يا ميگساري كند؛ مسجد و بتكده و كنيسه و غيره يكسانند! اين معنايش اين است كه توحيد چيزي جز بت پرستي نيست! آيا چنين تمدني اصلاً اسلامي شدني است؟! با تكيه بر چه شواهدي برخي مدعي مدرنيته اسلامي در عصر ظهور شده اند؟ آيا اين تمدن مگر خالي از اخلاق و ارزشهاي مادي است كه اخلاق و ارزشهاي الهي را در آن بدميم؟
آنچه حضرت در عصر ظهور دنبال مي كند، حذف رگه هاي پنهاني بت پرستي و ولايت اولياء طاغوت و مناسك دنياپرستي است. همان چيزي كه تار و پود اين تمدن را تشكيل داده است.
عصر ظهور، عصر امت نبوي است؛ جامعه حول روح نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيت طاهرين عليهم السلام است. عصري است كه غيب عالم كه همان اسرار نبي اكرم است از طريق امام زمان عليه السلام تجلي مي كند. «و الليل اذا يغشي و النّهار اذا تجلّي». «ليل» جمع مي شود و «روز» تجلي مي كند. «والشمس والضحيها و القمر اذا تليها، والنهار اذا جليها»؛ اين روز وجود مقدس امام زمان عليه السلام است که آن شمس را تجلّي مي دهد كه همان وجود مقدس نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم است. غيب نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به واسطه امام زمان در عالم تجلّي مي كند. لذا همة مناسبات عالم به هم مي خورد.
عصر ظهور مرتبه نشئه ديگري است. اين همان «لطلب الاصلاح في امت جدّي» است كه در عصر ظهور به دست مبارك امام زمان عليه السلام محقق خواهد شد.