به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، يک روز پس از حذف تيم ملي ايران از رقابتهاي فوتبال جام ملتهاي آسيا،
کارلوس کيروش (سرمربي تيم ملي ايران) خبرنگاران ايراني حاضر در استراليا
را دور خود جمع کرد و با اشاره به پايان کار ايران در اين بازيها، به مرور
اتفاقهايي پرداخت که پس از جام جهاني رخ دادند. در اين مرور اما تنها در
حد يک پاراگراف – آن هم مختصر و بسيار کلي – به عملکرد تيم ملي مقابل
حريفان پرداخته شد و باقي حرفها – به طور مشخص و با ذکر نام – درباره من و
عدهاي از همکارانم در فوتبال ايران بود.
پس از انتشار حرفهاي سرمربي
تيم ملي در خبرگزاريها، تماسهاي مختلفي از طرف رسانهها و دوستان با من
گرفته شد و عده بسياري ميخواستند نظر مرا درباره حرفهاي کيروش بدانند.
واقعيت اين است که دوست نداشتم احساسي با اين اتفاق برخورد کنم و از طرفي
شوک ناشي از غير منطقي بودن اتهامهاي کيروش، اجازه درک حرفهاي او را
نميداد! امروز هم پس از گذشت چند روز از حرفهاي کيروش، هنوز نتوانستهام
منطقي در ادعاهاي او پيدا کنم و گرچه مرور اتفاقهاي رخ داده پس از جام
جهاني تاکنون، از نگاه من هم روايتها و جزئيات فراواني دارد، ترجيح ميدهم
تنها به چند نکته آن هم به شکل مختصر اشاره کنم.
معتقدم هوادارن فوتبال
در ايران از استانداردهاي لازم براي تحليل وقايع برخوردار هستند و با مرور
وقايع و نتايج، قطعاً ميتوانند واقعيت را تشخيص دهند. کارلوس کيروش از
نبود امکانات، کافي نبودن بازيهاي تدارکاتي، ضعيف بودن زيرساختها و ...
در فوتبال ايران حرف ميزند و باتوجه به اين مسائل، عملکرد خود در تيم ملي
ايران را «شاهکار» ميداند. پرسش من اين است که آيا اين مشکلات تنها براي
سرمربي تيم ملي وجود دارد؟ کيروش شخصي تازه وارد به فوتبال ايران نيست. او
پس از پشت سر گذاشتن جام جهاني و تجربه حضور چند ساله در فوتبال ايران، به
خوبي – همانطور که خودش در آخرين حرفهايش اعلام کرد – با شرايط موجود در
فوتبال ايران آشنا بود. طبيعي است که کار کردن و نتيجه گرفتن در اين شرايط
کار سادهاي نيست اما مگر مربيان تيمهاي ليگ برتر با شرايط متفاوتي کارشان
را انجام ميدهند که کيروش عملکرد خودش را فوقالعاده و ديگران را فاقد
دانش و صلاحيت براي حرف زدن درباره فوتبال ميداند؟!
ليگ ايران بر خلاف
اغلب ليگهاي جهان و حتي همين کشورهاي اطراف، متکي به بازيکنان داخلي است.
اسکلت اصلي تمام تيمهاي ايراني از بازيکنان داخلي تشکيل شده و ميخواهم به
اين نکته اشاره کنم که حتي در بهترين شرايط، مربيان ليگ – به لحاظ نيروي
انساني – تيمهايي ضعيفتر از تيمي دارند که کيروش هدايت آن را برعهده
دارد. مگر او با در اختيار داشتن بهترينهاي ايران چه دستاوردي داشته که
مربيان ليگ ايران را ناکارآمد و ناموفق معرفي ميکند؟ اگر صعود در دور
مقدماتي در جام ملتهاي آسيا يک شاهکار محسوب ميشود، پس تمام مربيان ليگ
ايران هم که در رده باشگاهي آسيا موفق شدهاند تيمشان به مراحل بالاتر
ببرند – با توجه به امکانات و زيرساختهاي فوتبال ايران – شاهکار کردهاند و
بنابراين صلاحيت حرف زدن درباره فوتبال را دارند.
از طرفي از شهروند
جامعهاي متمدن و امروزي، بعيد است که توقع داشته باشد رسانهها هيچ صداي
مخالفي را منتشر نکند! اين توقعي احساسي و خارج از منطق است. در شرايطي که
شبکههاي مجازي در هر لحظه و هر شرايطي اين امکان را ميدهند که هر کسي نظر
خود را درباره وقايع مختلف ابراز کند، کارلوس کيروش چگونه به خود اجازه
ميدهد که تفکري ديکتاتورگونه داشته باشد و از خبرگزاريها بخواهد که صداي
مخالف را منتشر نکنند؟!
به طور مثال همين امشب، اگر روند طبيعي برنامه
90 طي ميشد، ايرانيها در سراسر جهان اين حق را داشتند که نظر خود درباره
تيم ملي و شخص کيروش را اعلام کنند، پس چگونه توقع داريم که کارشناسان و
مربيان هيچ حرفي درباره تيم ملي و عملکرد کيروش نداشته باشند؟! توقعهاي
غيرمنطقي کيروش به همين ماجرا ختم نميشود. او ميگويد هر بار استقلال
نتيجه نميگيرد، امير قلعهنويي از تيم ملي انتقاد ميکند و وقتي هم که
نتيجه ميگيرد از آمادگي بازيکنانش که حاصل تلاشهاي کادر فني تيم ملي است،
تشکر نميکند.
اول اينکه خوشبختانه آرشيو خبرگزاريها موجود است و همه
ميدانند امير قلعهنويي هرگز نه مصاحبهاي را تکذيب ميکند و نه آن را
ناشي از برداشت اشتباه از حرفهايش اعلام ميکند. آرشيو خبرگزاريها موجود
است و من بارها در اين مصاحبهها از کادر فني تيم ملي تشکر و از شخص کيروش
هم در مقاطع مختلف حمايت کردهام. حتي در همين نيمفصل اول که استقلال
بيشترين لطمه را از آسيبديدگي و آماده نبودن بازيکنان ملي خورد، من پس از
اردوي آفريقاي جنوبي مصاحبه کردم و گفتم به نظر ميرسد شرايط بازيکنان ملي
بهتر شده باشد و جا دارد از زحمات کادر فني تيم ملي تشکر کنم. واقعيت اين
است که در آن مقطع هيچ تغييري در شرايط بدني و روحي بازيکنان ناآماده ملي
ايجاد نشده بود و من تنها به خاطر روحيه دادن به تيم و بازيکنان مليام اين
حرف را زدم، وگرنه در عمل کارشناسان و تماشاگران استقلال خوب ميدانند که
در همان زمان دور بودن بازيکنان ملي از شرايط ايدهآل چه مشکلاتي براي اين
تيم به وجود آورد.
حرف من اين است که کيروش توقع دارد همه از او تشکر
کنند و خودش حتي يک بار – البته پيش از حذف شدن – از مربي تيمهاي ليگ به
خاطر بازيکنان خوبي که در اختيارش گذاشتهاند، تشکر نکرده است. مگر وقتي
تيم ملي با اسکلت اصلي تيم استقلال و نوع چيدمان خط دفاعي استقلال راهي جام
جهاني شد او از کادر فني استقلال تشکر کرد؟!
حرف من اين است که، بله،
شرايط در فوتبال ايران ايدهآل نيست ولي همه ما با پذيرفتن شرايط
مسئوليتها را بر عهده ميگيريم و اين غيرمنطقي و فرافکني است که ناگهان به
کمبود امکانات و نقدهاي ديگران اشاره کنيم و با متهم کردن اين و آن سعي
کنيم سرپوشي بر اشتباه هاي خود بگذاريم. من هرچه فکر ميکنم، در نقدهايم از
تيم ملي در اين مدت، هيچ نکتهاي که غير فني باشد پيدا نميکنم. من بارها
گفتهام فوتبال با آدم حرف ميزند. در اين فوتبال زندگي کردهام و همه چيز و
همه کس را ميبينم. به عنوان يک مربي که از نزديک با فوتبال ايران در
ارتباط هستم، اين اجازه را دارم که نظرم را بيان کنم. کيروش ميگويد من
بازيکنان ملي را تضعيف و روحيه آنها ضعيف کردهام! کدام عقل سليمي به
خودزني رأي ميدهد؟! بازيکنان ملي اغلب بازيکنان استقلال هستند و من به
عنوان نفر اول در کادر فني استقلال، طبيعي است که به فکر منافع تيم خود و
هوادارنش باشم.
من هيچ نقد غيرمنصفانهاي نداشتهام که به عنوان مسئول
نتايج ايران در جام ملتهاي آسيا معرفي شوم! حرف من اين بود بازيکني که
آماده نيست نبايد به تيم ملي دعوت شود. مگر وريا غفوري، پورعليگنجي که از
بهترينهاي ايران در اين بازيها بودند، از دل همين ليگ بيرون نيامدند؟
آنها به همراه سردار آزمون و چند بازيکن ديگر، بزرگترين دستاورد ايران از
حضور در جام ملتهاي آسيا به شمار ميروند. حرف من اين است که ميتوانستيم
با نگاه منصفانه به بازيکنان و ليگ ايران، بازيکنان ملي بيشتري توليد کنيم.
اين منطقي نيست که تصور کنيم امير قلعهنويي بازيکنان ملي را خراب کرد، در
صورتي که خودش نياز به درخشش اين بازيکنان براي موفقيت در ليگ دارد.
بهتر
است بيش از اين وارد جزئيات نشوم وگرنه مرور رفتارها و مصاحبه هاي کيروش و
بعضي آدمهاي ديگر که با تصميمهاي احساسي و غيرمنطقي خود به استقلال و
هوادارنش لطمه زدند، نوشتهاي بي پايان ميشود! در اين فاصله پس از حرفهاي
کيروش، همچنان تصور اين است که تمام ماجرا چيزي نيست جز يک بازي رسانهاي
براي سرپوش گذاشتن به ضعفهاي شخصي. من همچنان معتقدم اگر معيار بازي کردن
بهترين بازيکنان حال حاضر فوتبال ايران بود، چند تغيير بايد در ترکيب
ايران اتفاق ميافتاد و عميقاً ايمان دارم در اين صورت هم نتايج بهتري به
دست ميآمد و هم دستاوردهاي بيشتري به لحاظ توليد بازيکن ملي نصيبمان
ميشد. باقي حرفها و حواشي ايجاد شده چيزي نيست جز تلاش براي مديريت
رسانهها که دوست و دشمن، مخالف و موافق، کيروش را در اين زمينه «استاد»
ميدانند!
بيش از اين وارد جزئيات نمي شوم که اشاره به مصاحبه هاي کي
روش درباره کادرفني استقلال، مديريت باشگاه مثل تمام مصاحبه هاي من، در
آرشيو رسانه ها موجود است. اميدوارم همان طور که سرمربي تيم ملي اشاره کرد،
از همين امروز به فکر جام جهاني باشيم و با از بين بردن ضعف هاي شخصي،
عملکرد و نتايج بهتري بدست بياوريم. مگر اخراج بازيکن توسط داور، موضوعي
تعريف شده در قوانين فوتبال نيست؟! به فرض که داور به عمد اين کار را انجام
داد، ما چه برنامه اي براي بازي در صورت 10 نفره شدن داشتيم؟! چرا کي روش و
حاميان رسانه اي اش درباره مسائل فني حرف نمي زنند و مدام با کشاندن بحث
به حواشي، تلاش مي کنند ذهن مخاطب را از اصل موضوع دور کنند؟! چرا به اين
موضوع اشاره نمي کنند که همين عراق بازيکنان بزرگي مثل کرار و نشات اکرم را
به خود به استراليا نياورده بود و با ترکيبي جوان مقابل ما بازي کرد؟ من
سر حرف هايم هستم و عميقا معتقدم با وجود تمام ضعف ها و مشکلات در فوتبال
ايران، همچنان به لحاظ نيروي انساني بسيار غني تر از عراق و امارت و ديگر
کشورهاي عربي هستيم. اعتقاد دارم آنچه در جام ملت هاي آسيا ديديم، تمام
نيروي موجود در فوتبال ايران نبود و فکر نمي کنم چنين نقدي که اثبات آن
دشوار هم نيست، موضوعي براي به راه انداختن جنجال هاي رسانه اي باشد. دوست
دارم در پايان به اين نکته هم اشاره کنم که با وجود تمام حرف هاي غير
منطقي کي روش، آنچه در ذهن يک مربي پس از شکست مي گذرد را به خوبي مي شناسم
و سعي مي کنم او را درک کنم.من هم در همين مرحله باخته ام با ضربات پنالتي
البته مقابل يکي از قدرتهاي اول اسيا- کره جنوبي- و بدون داشتن فدراسيوني
.در اوج درگيري جناحهاي سياسي در فوتبال و با مشکلاتي بسيار گسترده تر از
امروز اما هيچکس را متهم نکردم و تمام مسوولييت شکست را پذيرقتم حتي در
دادگاه تلويزيوني که حامي اول رسانه اي اين روزهاي شما برپا کرده بود.
تحليل
رفتارها و حرف هاي رد و بدل شده را هم به کارشناسان، همکارانم و هوادارن
فوتبال ايران مي سپارم و ترجيح مي دهم زمان و توانم را براي تيم استقلال
بگذارم که با وجود زيرساخت هاي ضعيف در فوتبال ايران، همواره بايد نتايجي
در خور نام بزرگ ايران بدست بياورد. با آروزي موفقيت براي تمام همکارانم،
چه دوست و چه دشمن، چه ايراني و چه خارجي
با احترام امير قلعه نويي.