به گزارش پایگاه 598، جامملتهای آسیا برای فوتبال ایران – به رسم عادت چندین ساله – فقط تا دور یک چهارم نهایی ادامه یافت و تیمملی در پایان مصاف با عراق مجبور به ترک جام و بازگشت به ایران شد. اتفاقی که اگر چه برای فوتبالدوستان ایرانی خوشایند و دوست داشتنی نبود، اما راهی برای سرپیچی از آن وجود نداشت!
حالا تیمملی به ایران بازمیگردد و بازیکنان به سر تمرینات باشگاهی خود میروند. لژیونرها راهی کشور محل اقامت شان میشوند و داخلیها به سراغ دغدغههای لیگی میروند. تنور لیگ داغ میشود و رسانهها با اخبار مربوط به لیگ ارتزاق میکنند. هواداران فوتبال را فراموش میکنند و به سراغ روزمرگیهایشان میروند. روزهای مرخصی از مشکلات و کمبودها تمام شده و دوباره روز از نو و روزی از نو! نه خانی آمده و نه خانی رفته...
اما در این میان مردی به نام کارلوس کیروش میماند و قمار دو سر باختی که روی تیمملی داشت. سرنوشت او چه خواهد شد؟ کارلوس در روزهای آینده چه برنامهای در سر دارد و چه خواهد کرد؟
کارلوس کیروش حرفهای، مردی نیست که روی زمین بماند. این را همه ما به خوبی میدانیم اما داستان ادامه یافتن همکاری او با فدراسیون فوتبال ایران از آن دست سناریوهایی است که بوی سکانس پایانیاش از حالا به مشام میرسد.
کیروش جام را باخته و حالا زمان تاخت و تاز منتقدانی است که از صمیم قلب اعتقاد دارند مربیان خارجی فقط به نیت پرکردن کیسهشان به ایران میآیند. این روزها آنها در بورس هستند و مردانی که از نبود مربیان نامداری چون کیروش منتفع میشوند و فضا را برای حضور خودشان خالی از رقبای قدرتمندی چون او میخواهند!
از سوی دیگر فراموش نکنید که حامیان کیروش در فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش هم بعد از شکست تلخی که در استرالیا به ثبت رسید، بهانهای برای حمایت کامل و تمام عیار از وی ندارند و طبعا دست حمایتشان را از پشت وی برخواهند داشت یا سستش خواهند کرد!
تمام آنچه گفتیم به این سوی معامله ارتباط دارد و بیان کننده این نکته است که ما کارلوس را میخواهیم یا نه؟ اما آیا خود کیروش هم تمایلی برای ماندن در ایران و ادامه دادن به فعالیتش در ایران دارد؟ نظر آن سوی دیگر معامله چیست؟ کیروش دوست دارد بماند؟
مسلما برای مربیان بزرگی چون کیروش آنچه مهم است، دیده شدن در ویترینی است که جهانی و معتبر باشد. او به ایران آمد تا در ویترین جامجهانی خودش را بار دیگر اثبات کند و پس از آنکه تا حدی شایستگیهایش را به رخ کشید، ماند تا تیم را در جامملتها یاری دهد و ثمره کارش را بچیند. اتفاقی که رخ نداد و حالا او غمگینترین فرد اردوی تیمملی است.
یادمان باشد که با ویترین معتبر بعدی تیمملی ایران، حدود 2 سال دیگر فاصله داریم و این برای کیروش اصلا جذاب و خوشایند نیست. او به دنبال مطرح شدن است و در محاق ماندن کاری نیست که خوشایند روحیات وی باشد!
او در ایران نخواهد ماند و نبرد بیپایانش با منتقدان را رها خواهد کرد. برای مردی به نام و آوازه کیروش خروج از ایران به معنای پایان دنیا نیست. او بعد از پایان دوران حضورش در ایران – که متاسفانه به نتیجهای خوشایند منجر نشد! - حتما گزینههای دیگری برای کار خواهد داشت.
در احتمال اول باید به تیمهای حاشیه خلیج فارس شانس داد. آنهایی که دلارهای سبزشان نقد است و دست به تعویض مربیانشان بهتر از بقیه.آنهایی که حالا روی شناخت چند ساله کیروش از فوتبال آسیا - و بالاخص حریف منطقهایشان ایران - حساب میکنند و به شخصیتی که وی به تیم ایران داده اعتقاد دارند. اعراب این پتانسیل را دارند که مشتری بعدی کیروش باشند اما آنها تنها خواهانهای وی نخواهند بود.
کیروش حتما روی تیمهای باشگاهی اروپا هم حساب باز کرده و میتواند در انتظار مربیانی باشد که به جبر زمان و مکان و جدول لیگشان مجبور به ترک صندلی خود میشوند!
کیروش به زندگی فوتبالیاش ادامه خواهد داد، بدون توجه به اینکه روزی گفته بود: «دوست دارم مربیگری فوتبال را در ایران به اتمام برسانم!»
کیروش هم تیم و مدیران جدیدش را پیدا خواهد کرد و زندگی به روال همیشهاش بازمیگردد. نه انگار که جامی بود و شکستی و غمی و رنجی! فقط در این میان فرصتی دیگر برای درخشیدن و افتخار ساختن از بین رفت. همین!
شاهین تهرانی