از ویژگی انسانهای بزرگ تلاش برای شکوفایی استعداد دیگران و کمک به آنها برای پیشرفت و موفقیت است. انسانی که مانع پیشرفت دیگران نمیشود و سعی بر موفقیتشان نیز دارد، به نوعی امتداد اندیشه و عقاید خود را در دیگران جستجو میکند و با کمک به دیگران سعی در جاودان کردن خود دارد و موفقیت دیگران را موفقیت خود میداند. این موضوع در حوزهی شعر بسیار مهم است و شاعران جوانی که در دامان پیشکسوتان این عرصه پرورده میشوند، ادامه دهندهی راه اساتید خود میشوند و با خلق آثار درخشان، بر ارزش معلمشان میافزایند و آنها را عزت بیشتری میبخشند. یکی از بزرگان عرصهی شعر و ادب که علاوه بر خلق اشعار ناب و زیبا در امر پرورش استعدادهای درخشان حوزهی شعر نقش بسزایی داشته است، استاد مشفق کاشانی میباشد و نام ایشان در تاریخ ادبیات ما علاوه بر یک شاعر بزرگ، به عنوان معلمی توانمند و مشوّق شاعران به یادگار خواهد ماند.
عباس کیمنش سال ۱۳۰۴ در کاشان متولد شد. او پس از پایان تحصیلات مقدماتی راهی تهران شد و تحصیلات خود را تا دریافت فوق لیسانس در رشتهی حسابداری و بودجه ادامه داد. وی از دوران کودکی استعدادش در شعر را به نمایش گذاشت و با راهنماییهای مادرش توانست جدیتر آن را دنبال کند و به مطالعه آثار شاعران بزرگ بپردازد. با گسترش فعالیتهای شعریاش، تخلص «مشفق» را برای خود برگزید و به دلیل اصالت کاشانیاش با نام «مشفق کاشانی» در جامعهی ادبی شناخته شد. اشعار مشفق تلفیقی از اندیشه و عواطف در ظرف شعر کلاسیک است و با وجود اینکه زبان و فرم اشعار وی غالبا سنتی است، اما مضامینی که در شعر استخدام میکند هیچگاه کهنه و تکراری نیستند. و البته همین نازکبینی و مضمون پردازی، رگههای سبک هندی را در اشعار او به نمایش میگذارد و هر چند واژگان قدیمی هستند اما نگاه به آنها از زاویهای جدید برای خواننده لذت بخش خواهد بود:
حکایت گل پرپر را ز باد فتنه چه میپرسی؟
که خون نوشتهی این قصّه، کتاب سرخ چمن دارد
به نرم پویی کشتیبان کسی ز حادثه ایمن نیست
حریر دامن این دریا هزار چین و شکن دارد
و یا:
سرگشته چون کبوتر گم کرده آشیان
الاّ به بام دوست نباشد نشست ما
با هر شکن که گشت به رخسارهام پدید
خطی نوشت چرخ ز راز شکست ما
گسترهی موضوعی اشعار مشفق کاشانی بسیار وسیع است و تجربههای موفقی در عرصهی شعر ولایی، دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و ملی و.. دارد. در حوزهی شعر عاشورایی مشفق اشعار بسیاری سروده است که سرآمد آنها تضمینی زیبا از ۱۲ بند محتشم کاشانی است که به عنوان اولین مجموعه شعر آیینی از مشفق کاشانی با نام «صلای غم» منتشر شد.
از موج فتنه، چشم جهان غیرت یم است
و ز تند باد حادثه، پشت فلک خم است
دامان لاله شعلهور از اشک شبنم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
در رهگذار عشق، چراغ امید نیست
در سر، هوای شادی و گفت و شنید نیست
زین ابر تیره، مهر درخشان پدید نیست
«گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست
این رستخیز عام، که نامش محرم است»
در طلیعهی این نوشتار به معلم بودن استاد مشفق کاشانی اشاره شد. ایشان پس از فارقالتحصیل شدن از دانشگاه تهران ۳۷ سال در آموزش و پرورش مشغول بود و بعدها هم به عنوان رییس هیات مدیره دفتر شعر جوان برای ارتقای شاعران جوان تلاش کرد. از نکات قابل توجه در طول سالهای شاعری مشفق، میتوان به دوستیاش با سهراب سپهری اشاره کرد و در واقع میتوان مشفق کاشانی را نخستین راهنمای شعری سهراب نامید.
اشعار استاد مشفق کاشانی در بین قالبهای شعر کلاسیک بیشتر به سمت غزل متمایل است هرچند در قالبهای دیگری چون قصیده، مثنوی، چهارپاره، رباعی و… و حتی ترانه و تصنیف نیز اشعار زیبایی از ایشان به جای مانده است. «خاطرات»، «سرود زندگی»، «شراب آفتاب»، «آذرخش»، «آینه خیال»، «بهار سرخ سرود»، «هفت بند التهاب»، «نقشبندان غزل»، «انوار ۱۵ خرداد»، «خلوت انس»، «تصحیح دیوان حاج سلیمان صباحی بیدگلی»، «تذکرهی شاعران معاصر»، «راز مستان» و «کهکشان آبی» اشاره کرد.
به سوگ خویش نشستم شکسته حالی را
که درد چهرهگشا گشت، دیر سالی را
بگو به ابر و مه و باد و آفتاب و فلک
که چارهساز شوند این شکسته حالی را
درشتخوی من این بیقرار سنگانداز
چو شیشه ریخت به هم، ساغر سفالی را
جهان بگشت و در این تنگنا فروماندم
که نیست نوبت پرواز خسته بالی را
ببین به دیدهی دریاییام که میریزد
ز غم به ساحل شب رشتهی لعالی را
مگر به تیر دعایی رسم به حضرت دوست
کمان عاطفه کردم قد هلالی را
خمار میکده بیخود ز خویشتن چه کند؟
خم شکسته و پیمانههای خالی را