کد خبر: ۲۸۷۸۵
زمان انتشار: ۱۷:۱۱     ۰۹ آذر ۱۳۹۰
همدستی ترکیه وعربستان برای‌انحراف درنهضت‌های منطقه
استاد سید محمد مهدی میرباقری در چهارمین شب از مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام، در مدرسه فیضیه قم، «سكولاريست هاي ميانه رو» را اصلی ترین منکَر کنونی دنیای اسلام دانست و افزود: «سكولاريست هاي ميانه رو» به سرعت دارند با مرتجع ترين جبهه هاي دنياي اسلام گره مي خورند. مانند همدستی و همراهی تركيه با عربستان. كجاي انديشه سلفي گري و وهابيت با الگوي توسعه تركيه سازگار است؟ دست در دست هم داده اند، نهضت هاي منطقه را به سمت نظام سرمايه داري و ليبرال دموكراسي سوق دهند.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در چهارمین شب از مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام، در مدرسه فیضیه قم، «سكولاريست هاي ميانه رو» را اصلی ترین منکَر کنونی دنیای اسلام دانست و افزود: «سكولاريست هاي ميانه رو» به سرعت دارند با مرتجع ترين جبهه هاي دنياي اسلام گره مي خورند. مانند همدستی و همراهی تركيه با عربستان. كجاي انديشه سلفي گري و وهابيت با الگوي توسعه تركيه سازگار است؟ دست در دست هم داده اند، نهضت هاي منطقه را به سمت نظام سرمايه داري و ليبرال دموكراسي سوق دهند.

به گزارش سرویس حوزه و مراجع پایگاه 598 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی، ایشان در ادامه از تلاش جریان های نفاق در دنیای اسلام سخن گفت و افزود: مثلث «جريان یهود»، «مسيحيت صهيوني» و «مسلمان منفعل در مقابل غرب» كه يك بعد آن وهابيت است به عنوان مسلمانان يهود زده كه تاريخ شان هم با تاريخ يهود يكي است و منفعلين دنياي اسلام به عنوان ادامه تجدد در دنياي اسلام، اينها يك مجموعه و يك شبكه اند و يك هدف را هم به اشكال مختلف دنبال مي كنند و نتيجه كارشان يك چيز بيشتر نيست آن هم محو اسلام ناب و حقيقي و اسلام اهل بيت (عليهم السلام) از سو، و از سوي ديگر ايجاد يك جريان نفاق در كل جهان و در دنياي اسلام.



ایشان در همین خصوص به بیان مطالبی پرداختند که در ادامه می آید:

اقامه تاريخي «امر به معروف و نهي از منكَر» تاريخي، مأموريت ولي معصوم است كه شيوه آن هم به وسيله خود معصوم معين مي گردد.

منكَر و معروف، مراتب و سطوحي دارد. هم چنان كه اقدام بر منكَر و معروف نيز داراي مراتب سه گانه «ارتكاب»، «اشاعه» و «اقامه» است. سطح «اقامه» هم گاه در مقياس جامعه كوچك و گاه در مقياس جامعه بزرگ جهاني قابل ترسيم است. اقامه در مقياس جامعه ی بزرگ جهاني به اين معناست كه يك جامعه با تمام ابعاد و لايه هايش از تفكر و انديشه اجتماعي گرفته تا اعتقادات و باورهاي اجتماعي تا گرايش ها و اخلاق اجتماعي تا نظامات و ساختارهاي اجتماعي و سبك زندگي بر محور معروف و منكَر ساخته شود.

گاه مقياس «اقامه»، مقياس «تاريخ» است؛ يعني يك فرهنگ در طول تاريخ به پا داشته مي شود. همانگونه كه فرهنگ توحيد و معنويت و بندگي خداوند متعال در طول تاريخ به وسيله انبياء الهي به پا داشته شده است. در جبهه مقابل نيز فرهنگ دنياپرستي و گسترش كامجوئي در دنيا و استكبار در مقابل خداوند متعال و انانيت نفس به وسيله امد نار اقامه شده و هر دو هم به يك جريان تاريخي تبديل شده اند.

آنچه هم سيد الشهداء (عليه السلام) به عنوان يك «ولي تاريخي» انجام مي دهند، نهي از منكَر تاريخي و اقامه معروف تاريخي است. حضرت هم توحيد و هم ولايت حقه و هم شريعت را در عرصه زندگي انسان ها احياء مي كنند. تمام تلاش حضرت اين است كه كل دستگاه بني اميه و ادامه آن را در تاريخ منزوي كند؛ تلاش مي كنند با ارتقاء وجدان بشريت، بشريت را از حد زندگي كردن با مظاهر دنياپرستي عبور دهند.

البته اين امام است كه به عنوان «ولي تاريخ»، شيوه ی امر به معروف و نهي از منكَر را معين می كند. همانگونه که امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) نيز به شكل تاريخي معروف و حق را اقامه و منكَر و باطل را نفي كردند، منتهي با شكل و شيوه ای متفاوت. شكل درگيري اين دو امام، درگيري فرهنگي و نرم براي غلبه ی فرهنگ اسلام و تبيين نهي از منكَر است. در حقيقت يك جريان سازماندهي شده براي تغيير همه چيز از اخلاق گرفته تا اعتقادات و حقوق.

شيوه و شكل اقدام حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) يك اقدام متفاوت و خاص است؛ يك جنگ تمام عيار سياسي است كه در نقطه اوج خودش به يك جنگ تمام عيار مكارم اخلاق و رذايل اخلاقي تبديل مي شود. كفر در دوره ی حضرت يك كفر شرح صدر يافته است؛ كفري است كه لباس نفاق پوشيده و در قالب خلافت نبي اكرم(ص) ظهور پيدا كرده و از درون ارزش هاي جامعه اسلامي را تغيير مي داد و ارزشهاي مادي را جايگزين مي كرد؛ در حقيقت رجعت به بت پرستي و احياء يك بت پرستي مدرن بود.

حضرت در اين جنگ به حدي مقاوم بودند كه پرچمداران «جريانِ كفرِ شرحِ صدر» يافته مجبور شدند پردة نفاق را کنار زنند. لذا ديگر كسي آنها را حتي مسلمان نمي داند.

پس امر به معروف و نهي از منكَر تاريخي، مأموريت ولي معصوم است كه شيوه آن هم به وسيله خود معصوم معين مي گردد.

ـ «تجدد» منكَر بزرگ جهاني

در شرايط كنوني منكَر بزرگ جهاني كه با آن مواجه هستيم، «تجدد» است. شرط توفق در درگيري با اين منكَر بزرگ جهانی، درگيري در قدم نخست با خود آن منكَر است نه با پيامدها و فروع آن.

«تجدد» منكَري است كه چهره حق به خود پوشانيده و لباس نفاق به بر كرده و سعي مي كند خودش را طرفدار انسانيت و اصول انسانيت معرفي كند. ولي واقعيت اين است يك منكَر عظيم جهاني است.

اصول و لايه هاي اصلي «تجدد»؛ منکر بزرگ جهانی

«تجدد»، ماهواره، هواپيما و ... نيست، اينها قشر و پوسته تجددند. ممكن است جامعه اي از همه ی اينها برخوردار باشد ولي نگرش او نگرش مدرن نباشد لذا چنين جامعه اي متجدد نيست. از اصول بنيادين تجدد، تغيير نگرش به انسان و جهان و غيب است.

محوري ترين اصل تجدد، جريان سكولاريزم يا زميني كردن زندگي بشر و قطع رابطه او با اعتقادات معنوي و غيبي است كه گاهي از آن تعبير مي كنند به «افسون زدايي». چرا كه معتقدند دين و معنويت و غيب و ايمان افسانه اند و مي بايست از ساحت حيات بشر زدوده شوند. در نقطة مقابل به فلسفه فيزيك و انفجار بزرگ معتقدند.

از ديگر اصول بنيادين تجدد، گذر از انديشه و سنن سنتي (مذهبي) به انديشه مدرن (سكولار) است؛ يعني عبور دادن جامعه جهاني از همه شيوه ها و سنن مذهبي به اسم عبور از سنت به تجدد. اين از همان مغالطات بزرگي است كه براي بسط منكَر بزرگ، ساخته و پرداخته كرده اند. البته بت پرستي، سنتي و مدرن دارد. بت پرستي سنتي مربوط به دوران گذشته است كه يك بت خانه اي درست مي كردند و پای سنگ و چوب ها به گريه زاري مي پرداختند. بت پرستي مدرن، ايجاد ساختارهاي بزرگ جهاني و تكنولوژي مدرن است.

ما با توسعه و تكامل مخالف نيستيم. اما كمال را به توسعه تعريف كردن، همه اصول مذهبي را به سنت تعريف كردن و گذار از سنت به تجدد را يك اصل تعريف كردن، اينها از بزرگترين منكَرات زمان ما هستند.

از ديگر اصول منكَر كه روح تجدد را شكل مي دهد اين است كه هيچ قانوني فراسوي قوه ی عقلاني و كنش سياسي اجتماعي انسان ها قرار نمي گيرد. همه قانون ها تابع رفتارهاي سياسي ما هستند که بر اساس اين نگرش اصلاً توجه به قوانين الهي مفهوم ندارد.

مأموريت ما در برابر «تجدد»، منکر بزرگ جهاني

شناخت اين منكَر بزرگ جهاني و كنار زدن پرده نفاق آن، بزرگترين نهي از منكَر امروزين ماست. ما بايد به روشني نشان بدهيم كه جريان تجدد، جريان رفاه مادي انسان نيست بلكه جريان تغيير نگرش به جهان و انسان و غيب و مناسبات اين جهان و مناسبات انسان با عالم غيب است.

اين منكَر، امروز فراگير شده و مي خواهد جهان را به يك دهكده و بتكده تبديل نمايد و جهاني بر محور اصول و ارزشهاي مادي خود به پا سازند. منكَري كه اصول و ارزشهايش در همه ی شؤون زندگي بشر مساوي گشته است. امروزه هنر و معماري ما همان كاري را مي كنند كه هدف و مطلوب تجدد است.

بنابراين جريان نفاق پيچيده ی امروز كه با اديان الهي مبارزه ی نرم مي كند و از اساس بنيان اديان الهي را در معرض خطر قرار داده، منكَري است كه ما بايد آن را بشناسيم، افشا كنيم و در برابر آن صف بندي و مقابله كنيم. از جنگ فرهنگي و نرم تا جنگ سخت. شناختن اين منكَر بزرگ و شناساندن آن از بالاترين مراتب نهي از منکَر در دورة كنوني است. مأموريت ما اين است كه نقطه هاي كور و لايه هاي ظلماني آن را به جهان معرفي كنيم.

البته در درگيري با «تجدد» نخست بايد يادآور شد كه جهت گيري اين تمدن قطعاً باطل است. ممكن نيست جهت حركت جامعه جهاني به سمت آن افق هايي باشد كه ايدئولوژي آمريكايي ترسيم مي كند. اين جهت قطعاً بايد تغيير كند. جاده يك طرفه اي كه آنها كشيده اند و مي گويند همه جامعه جهاني بايد از اين اتوبان يك طرفه حرکت کنند، اين بايد تغيير كند و يك جهت موازي شكل بگيرد.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که «ساختارهاي تجدد» هم قابل الگوبرداري نيست. البته عناصري كه در اين ساختار به كار برده مي شوند، در مواردی با برنامه ريزي ممكن است به كار برده شوند و در فرهنگ ما منحل گردند. اين همان چيزي است كه رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي بر روي آن تأكيد مي كنند تحت عنوان «الگوي پيشرفت اسلامي ايراني»

از بزرگترين منكَرات امروزی، الگوي توسعه سرمايه داري است. هر جا که حضور پيدا كند لوازم خودش را مي آورد. چون عقلانيت و دانش و تكنولوژي، سكولار است كه از بت ها و منكرهاي اصلي امروزين هستند.

روشنفكران سكولار از اصلي ترين منكَرهاي دنياي اسلام

يكي از منكَرهاي امروز دنياي اسلام، سكولاريست هاي مسلمان هستند. برخي از ايشان با تمام وجود تلاش مي كنند تا به نام دفاع از دين اثبات كنند كه دين مربوط به حوزه خصوصي انسان هاست.

بي جهت نبود كه يكي از انديشمندان جریان اصلاحات در پايان دوره اصلاحات در ضمن يك ارزيابي اعلام كرده بود كه ما در ايجاد اصلاحات اجتماعي موفق نبوده ايم، چرا كه در سال گذشته بيش از سه ميليون نفر به زيارت امام زاده ها رفته اند! درست هم گفته بود! اين چه اصلاحاتي است كه یک جمعيت انبوه در دهه محرم در مجالس عزاداري حضور پيدا مي كنند. اصلاحات اجتماعي مورد نظر آنها به معني تغيير همين نگرش ها براي ورود تجدد است. يكي از تلاش هاي دوره اصلاحات هم همين بود كه مي خواستند اثبات كنند عاشورا حركتي به سمت توسعه دمكراسي است. يا برخي از آنها مي گفتند عاشورا حركت در مقابل خشونت بود.

آنها دنبال اين بودند كه اين نگرش به عاشورا كه «عاشورا كانون جوشش حق در عالم و نقطه ظهور درگيري نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با دستگاه ابليس است» را تغيير دهند.

 اگر كسي معتقد باشد كه بر محور عاشورا، عصر ظهور شكل مي گيرد و همة انقلاب های تاريخي شيعه بر محور عاشورا بايد شكل بگيرد، پيداست اين نگرش با تجدد نمي سازد.

جريان سكولاريست هاي ميانه رو از بزرگترين منكرهاي كنوني

دومين منكَري كه امروزه در دنياي اسلام به آن مبتلا هستيم و اكنون در حال تبديل شدن به يك معضل اجتماعي است و جزء فتنه هايي است كه ما بايد از آن عبور كنيم، ادامه تجدد در دنياي اسلام است تحت عنوان سكولاريست هاي ميانه رو. اينان با تمام وجود تلاش مي كنند كه بگويند سبك زندگي غربي، سبك درستي است.

پس از رشد مجدد معنويت در جهان و شكست كمونيست ها و احياء هويت اسلامي مسلمانان و رشد انديشه هاي اسلامي درجهان و اثر گذاري اسلام در جهان، غرب مجبور شد يك گام عقب نشيني كند. اينها ابتدا مي گفتند دين افيون ملت ها و مربوط به جهالت بشريت است. اما اکنون مجبور شده اند دين را به رسميت بشناسند. مي گويند آزادي مذهبي بدهيد اما دين نبايد در ساختارهاي حكومت و در فرايندهاي اجتماعي حضور پيدا كند، چرا كه دين مربوط به حيات خلوت و حوزه خصوصي انسان است. اگر انقلابي در منطقه به وجود مي آيد، بايد به سمت دموكراسي باشد. قانون اساسي آن هم بايد قانون دموكراتيك باشد.

«سكولاريست هاي ميانه رو» بر خلاف «سكولاريست هاي تماميت خواه» كه مي گفتند هر چيز به عقلانيت مدرن بر مي گردد، مي گويند: مذهب هم حقي دارد امّا حق مذهب مربوط به حوزة خصوصي است نه جامعه. اين به معني وابستگي فرهنگي هم نيست بلكه اينها متحمل در فرهنگ تجدد اند. چون با همان نگرش به دين و تعالي انسان مي نگرند. اينها به سرعت دارند با مرتجع ترين جبهه هاي دنياي اسلام گره مي خورند. مانند همدستی و همراهی تركيه با عربستان. كجاي انديشه سلفي گري و وهابيت با الگوي توسعه تركيه سازگار است؟ دست در دست هم داده اند، نهضت هاي منطقه را به سمت نظام سرمايه داري و ليبرال دموكراسي سوق دهند.

بنابراین اين جريان، بزرگترين منكر كنوني دنيا اسلام است. همين كساني كه قيافه ی آزادانديشي و روشنفكري مي گيرند، سعی می کنند هر خطي كه انقلاب اسلامي مي دهد را كور كنند و بر عكس هر خطي كه غرب مي دهد را احياء كنند. هر حرفي كه تركيه يا عربستان مي زنند، ادامه جريان اصلاحات در ايران مي زنند كه همان سخن پرچمداران غرب است.

در پايان يادآور اين حقيقت مي شويم كه مثلث «جريان یهود»، «مسيحيت صهيوني» و «مسلمان منفعل در مقابل غرب» كه يك بعد آن وهابيت است به عنوان مسلمانان يهود زده كه تاريخ شان هم با تاريخ يهود يكي است و منفعلين دنياي اسلام به عنوان ادامه تجدد در دنياي اسلام، اينها يك مجموعه و يك شبكه اند و يك هدف را هم به اشكال مختلف دنبال مي كنند و نتيجه كارشان يك چيز بيشتر نيست آن هم محو اسلام ناب و حقيقي و اسلام اهل بيت (عليهم السلام) از یک سو، و از سوي ديگر ايجاد يك جريان نفاق در كل جهان و در دنياي اسلام.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها