به گزارش سرويس بين الملل 598 به نقل از خبرگزاري فارس اخیرا
انتشارات "لیونز" (Lyons) کتابی را با نام "شکار مهندس" منتشر کرده که به
بررسی چگونگی ردیابی و شهادت "مهندس یحیی عیاش"، از مبارزان فلسطینی،
اختصاص دارد. آنچه در این سلسله گزارشها ملاحظه میکنید، ترجمه این کتاب
با ویرایش خبری است که خبرگزاری فارس برای خوانندگان خود فراهم آورده است.
این کتاب توسط "ساموئل ام. کاتز" ((Samuel M. Katz و با دیدگاه
آمریکایی-صهیونیستی به نگارش درآمده است.
* هیچ گروه امدادی برای انتقال رابین به بخش فوریتهای پزشکی وجود نداشت
هنگامی که کادیلاک حامل رابین در ورودی بخش فوریتهای پزشکی ایستاد، هیچ
گروه امدادی برای انتقال وی حضور نداشت و در واقع یک افسر پلیس و یکی از
محافظان رابین، نخست وزیر به شدت آسیبدیده را بر روی یک تخت روان قرار
داده و به بخش عمل بردند.
* رابین یک ساعت و نیم بعد مرد
جراحان بخش فوریتهای پزشکی بیمارستان ایچیلو به شدت برای درمان رابین
میکوشیدند اما شدت آسیب وارده به وی توسط دو گلوله بسیار زیاد بود. دو
گلولهای که به نخست وزیر اصابت کرده بود، دو ریه وی را سوراخ کرده و منجر
به نفوذ هوا به داخل قفسه سینهاش شده و فشار مضاعفی را بر روی قلب در حال
ایستادنش وارد میکرد. پزشکان یک لوله را داخل قفسه سینهاش قرار دادند تا
هوا را خارج کرده و فشار را کم کند اما رابین به دلیل آنکه قلبش به جای
خون، اکسیژن به مغزش رسانده بود، دچار آسیب مغزی زیادی شده بود. وی یک ساعت
و نیم بعد مرد.
* اسرائیل ضربه مرگباری متحمل شد
"شیمون پرز"، وزیر خارجه، "عزر وایزمن"، رئیس جمهور، "شاهاک"، رئیس ستاد
ارتش اسرائیل و "لیه رابین" همگی داخل بخش فوریتهای پزشکی بیمارستان
ایچیلو جمع شده بودند. سربازان قدیمی ارتش اسرائیل که توانسته بودند از
میان ستونهای آتش جان خود را نجات دهند از تغییر مسیر اتفاقات که در عرض
چند ثانیه رخ داده بود، احساس شکست میکردند. مردانی که شبهای تاریک
طولانی را در سرزمین دشمن گذرانده بودند، به گریه افتادند. آنها میدانستند
که کشور ضربه مرگباری متحمل شده است. "ایتان هابر"، یکی از نزدیکان و
نویسنده سخنرانیهای رابین در ساعت 11:14 شب در میان سیلی از خبرنگاران
حاضر شد و اعلام کرد: "دولت اسرائیل با بیزاری، ناراحتی و تاثر عمیق مرگ
اسحاق رابین، نخست وزیر و وزیر دفاع را که بدست یک قاتل کشته شد، اعلام
میکند."
* کابوس هولناک به واقعیت تبدیل شده بود
پوشش بیگناهی که اسرائیل خود را در میان آن مخفی کرده بود و آن را از دیگر
کشورها جدا میکرد با آتش یک هفتتیر 9 میلیمتری نابوده شده بود. آنچه که
مردم فکرش را نمیکردند، رخ داده بود. خودروی زرهی اسرائیل نه بدست یک
تروریست عرب بلکه توسط یک متعصب یهودی مورد نفوذ قرار گرفته بود. در
خیابانهای تلآویو و داخل خانههای بیتالمقدس، حیفا، بئرشبعا، کارمل،
نهاریا و اشکلون همه متحیر بودند. کابوسی هولناک به واقعیت تبدیل شده بود و
ترس از آیندهای نامشخص به نگرانی از فردایی نامعلوم تبدیل شده بود. در
خیابان "ابن گویرول" که خون رابین همچنان از پیادهرو پاک نشده بود، پیر و
جوان میگریستند. در برنامه پخش زنده تلویزیون از میدان "پادشاهان
اسرائیل"، پدری جوان که کودک خردسال خود را در بقل داشت، نتوانست اشکهای
خود را که برای ملتی خردشده ریخته میشود، کنترل کند. یک سرباز ارتدوکس که
اسلحه ام-16 را روی شانهاش حمل میکرد، یک کتاب دعای کوچک را از جیبش
درآورد و شروع به خواندن دعا کرد. مردان عصبی در حالی که به دنبال پاسخی
میگشتند شروع به سر دادن فریاد خشم درباره آنچه که بر سر اسرائیل عزیزشان
آمده بود، کردند. مردی در داخل خیابان میگفت: "من در سه جنگ حاضر بودهام و
فکر میکنم ما در بزرگترین جنگ زندگیمان شکست خوردیم." یک دختر جوان که
موهایش به رنگ طلایی بود و تیشرت تبلیغاتی "اکنون صلح" را بر تن داشت،
چشمانش را به نشانه باور نکردن آنچه رخ داده بود، بسته و با دستانش بر روی
گونههای برنزهاش ناخن میکشید و به طور غیرقابل کنترلی میلرزید. به گفته
"ناتان شارانسکی"، یکی از فراریهای سابق روسیه و عضو کنست، "فردی کشته
شده بود که بیش از یک انسان عادی ارزش داشت، کل ملت بیحرمت شده بود."
* کلینتون از تاثیر مرگ رابین بر روند صلح میترسید
جامعه جهانی به سرعت به این رخداد واکنش نشان داد. بیل کلینتون، رئیس
جمهور آمریکا رابین را دولتمرد و جنگجویی پیر مینامید و همانند پسرانی که
برای پدرانشان احترام ویژهای قائلند، به او احترام میگذاشت. کلینتون به
طور علنی از این ترور متحیر شده بود و در خفا از تاثیر آن بر روند صلح
میترسید. رئیس جمهور کلینتون کمتر از یک ساعت پس از اعلام مرگ رابین در
حالی که جلوی اشکهای خود را میگرفت، خارج از کاخ سفید با خبرنگاران
گفتوگو کرد. وی گفت: "جهان یکی از بزرگترین مردان خود را از دست داده است،
جنجگویی که برای آزادی ملتش تلاش میکرد و اکنون به خاطر صلح ملتش شهید
شده است." وی به اظهارات کوتاه خود اینگونه خاتمه داد: "اسحاق رابین شریک و
دوست من بود. من او را تحسین میکردم و بسیار دوست داشتم. چون کلمات
نمیتوانند احساسات واقعی مرا بیان کنند، بگذارید تنها بگویم خداحافظ
رفیق!"
* همه فکر میکردند عرفات بدست یکی از افرادش کشته میشود
یاسر عرفات نیز که کاملا از مرگ رابین شوکه شده بود، این مسئله را به مردم
اسرائیل تسلیت گفت. عرفات در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، از رابین
به عنوان رهبر بزرگ صلح یاد کرد و گفت: "من از این جنایت هولناک و وحشتناک
علیه یکی از رهبران شجاع و صلح دوست اسرائیل بسیار ناراحت و شگفتزده
هستم." اما عرفات که خود نیز روند صلح را دنبال میکرد، درباره حفظ امنیتش
نگران بود. صدها تن از وفاداران "نیروی 17" که به شدت مسلح بودند، مقر
عرفات را پس از پیچیدن خبر مرگ رابین در غزه سریعا محاصر کردند. در مقر
حماس در اردوگاههای آوارگان نیز صدها تن از ماموران امنیتی عملیاتهای
پیشگیرانه که لباسهای شخصی بر تن داشتند، مناطق اطراف را تحت نظر گرفته
بودند. اما نکته جالب اینجاست که این عرفات و نه رابین بود که بسیاری از
تحلیلگران خاورمیانهای فکر میکردند بدست یکی از افراد خودش کشته میشود.
* فلسطینیان پس از شنیدن مرگ رابین به رقص و پایکوبی پرداختند
در سوی دیگر این طیف احساسی، پاسخی بود که بسیاری در سرزمینهای اشغالی و
در مناطق تحت کنترل بنگاههای پلیس مخفی و نیروی انتظامی عرفات به این ترور
دادند. مردم از قتل رابین بسیار خوشحال شدند و احساس میکردند عدالت
درباره یک یهودی حزب راستی که از وی به عنوان "گلدشتاین دیگر" یاد میشد،
اجرا شده و مردم اسرائیل درگیر جنگ داخلی شدهاند. در جنین و نابلس،
طرفداران حماس در حالی که ماسک بر صورت و لباسهای مشکی بر تن داشتند، با
رقص و پایکوبی و در حالی که از اسلحههای ایکی-47 خود در شب سرد پاییزی
گلوله شلیک میکردند، این واقعه را جشن گرفتند. اما در پس خوشحالی آنها
احساس بدی وجود داشت. آنها با وجود رابین میدانستند که با چه کسی میجنگند
و میدانستند برغم اینکه وی فردی بود که در دوران انتفاضه به نیروهای
اسرائیلی دستور "استخوانهایشان را بشکنید" را به عنوان راهی برای توقف این
قیام داده بود اما وی احتمالا تنها فرد در سیستم سیاسی اسرائیل بود که
آنها شانس خوبی برای معامله داشتند. این احساس بد همچنین اعتراف تلخی به
واقعیت خونین درگیری میان اعراب و اسرائیل بود. قتل هرگز پایان راه جنگ
میان اسرائیل و فلسطینیان نبود؛ جنگ نوعی تشنج موضعی خشونت اجتنابناپذیری
بود که تنها رنج بیشتر را نوید میداد.
* اسرائیلیهای بروکلین نیز از این خبر خوشحال بودند
در اردوگاه آوارگان فلسطینی "عین الحلوه" در جنوب لبنان، مردان هنگامی که
خبر ترور رابین را از رادیو لبنان شنیدند، با مسلسلهای خود تیرهای هوایی
شلیک کردند. نیروهای حزبالله که قتل رهبر اسرائیلی را همانند اینکه تیم
فوتبالشان در جام جهانی برنده شده باشد، جشن میگرفتند، گلولههای آرپیجی
را در شبهای تاریک لبنان شلیک کرده و میگفتند که این اولین گام در راه
مقدسی است که آنها را به بیتالمقدس میرساند. این احساسات به طور
کنایهآمیزی در بروکلین نیز جاری بود، مکانی که بسیاری از هواداران
"کاهان-چای" از خبر قتل رابین خوشحال شدند. یک پیرزن که موهایی قرمز داشت،
میگفت: "من هیجان دارم. یک خیانتکار مرده است. خدا را شکر." دیگر زنان
دکمههایی را برای جمعآوری پول برای دفاع از "ییگال امیر"، قاتل رابین
میفروختند. یکی از زنان میگفت: "به جمعآوری پول برای قهرمانان و
زندانیانمان کمک کنید." افراد محلی در عرض چند ساعت صدها مورد از وسایلی که
برای جمعآوری کمک به دفاع از ییگال آورده شده بود، خریدند.