به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام نیوز، کریم باوی در آستانه رویارویی تیم ملی با قطر درباره خاطرات خود از تقابل با تیم این کشور در جام ملت های آسیا 88، وضعیت فعلی فوتبال ایران و ...صحبت هایی را مطرح کرد.
متن این پرسش و پاسخ در ادامه می آید.
* پایتان چطور است، بهتر است؟
- خوب است. خدا را شکر بهترم. با همین پا فوتبال بازی می کنم مثل روزهای اوجم! عادل فردوسی پور گفت که یک ماه دیگر به برنامه 90 بیا.
* در روزهایی که در اوج بازی بودید، استقلالی ها شایعه کرده بودند قرار است سرتان را توقیف کنند تا دیگر از آن استفاده نکنید.
- (می خندد) با همین سر گل های زیادی زدم. گلی به قطر زدم که دیگر هیچ وقت تکرار نمی شود.
* می دانی 11 آذر 67 چه اتفاقی رخ داده؟
- نه نمی دانم.
* ایران دو بر صفر قطر را شکست داد. جام ملت های آسیا 88، یکی شما زدی، یکی فرشاد پیوس.
- آره، آره. درست می گویی. بازی های جام ملت ها آذرماه بود. من و فرشاد در بازی با قطر گل زدیم.
* چیزی که از آن مسابقه در ذهنت باقی مانده را بگو؟
- زمانی که به مسابقات ملت ها رفتیم، تیم کلا عوض شده بود و بازیکنان جوانی به مسابقات رفته بودند. ما گمنام ترین تیم جام بودیم. عابدزاده، پیوس، زرینچه که از ژاندارمری دسته سوم به تیم ملی دعوت شده بود. من و فرشاد با هم حسابی هماهنگ بودیم. خوب همدیگر را پیدا می کردیم. دقیقه 5 بازی قطر بود که فرشاد رفت کرنر بزند. یادم هست وقتی توپ بالای سرم رسید، ضربه ای زدم که پس از برخورد با سه، چهار نفر به تور چسبید. جواب این پاس را در نیمه دوم به فرشاد دادم و او هم گل زد.
* بعد از بازی جو رختکن چطور بود؟ پاداش گرفتید؟
- نه بابا پاداش چیه؟ البته الان که فکر می کنم می بینم دهداری با یکی از تاجران قطر دوست بود و به هر یک از بازیکنان یک جفت کفش داد. پسر رییس وقت مجلس هم آمد و گفت این برد همه را خوشحال کرده و نفری 50 دلار پاداش داد. شاید باور نکنید پس از آن پیش دوستان کویتی ام رفتم. صالح حسابی بود اسمش. پرسید کریم به شما چی دادند؟ من پیش دستی کردم و گفتم به شما چی دادند؟ گفت به ما 27 هزار دلار توی آن کیسه است. من هم خندیدم گفتم به ما در پاکت 50 دلار دادند. طرف نشست گریه کرد ولی ما برای آن 50 دلار کلی جشن راه انداخته بودیم. به هر حال این هم سرنوشت ما بود.
* همان زمان بحث گرفتن کفش از تیم های رقیب هم مطرح بود.
- خود من بودم که پیگیر این ماجرا می شدم. از یکی از بازیکنان تیم قطر چند جفت کفش برای بچه ها گرفتم. من عرب زبانم و به قطری ها گفتم در حال جنگ هستیم و حتی برای پول هواپیما هم مشکل داشتیم. این جای خود تازه توپ هم نداشتیم. ما با توپ های پاکستانی تمرین می کردیم که وقتی آب می خورد از شکل استاندارش خارج می شد. وقتی توپ های عرب ها را می دیدیم انگار به پر کاه ضربه می زدیم. من برای جواد زرینچه و احمد رضا عابدزاده کفش گرفتم. رفتم برای مهدی فنونی هم بگیرم اما اندازه پایش کفشی نبود.
* آن زمان پرویز دهداری این شرایط را می پذیرفت و بازیکن هم قانع بود اما الان بازیکن جلوتر از مربی به امکانات انتقاد می کند.
- دهداری را با کی روش مقایسه نکنید. پرویز خان آدم بزرگی بود. تمام فکر و ذکرش این بود به جوان ها میدان بدهد. زمان بازی ها می آمد می گفت رزمنده ها را ببینید. آنها جانشان را می دهند تا این مردم و این ممکلت پابرجا بمانند. شما هم باید این ملت را خوشحال کنید. با این حرف ها مگر می توانستیم سرمان را بالا بگیریم؟ پرویز خان پیش خیلی از وزرا رفت تا برای تیم ملی امکانات بگیرد. پیراهن و گرمکن ساده ای گرفتیم که با آنها بازی می کردیم. الان فوتبال حرفه ای شده اما بازیکنان فعلا به مویشان می رسند. ما 30 نفر در یک اتاق کنار دریاچه آزادی اردو می زدیم. یک آشپزخانه هم کنار این اتاق بود که الهی، آشپزمان یک بشقاب برنج و خورشت و یک نوشابه می داد بخوریم. یک بار من را صدا زد و گفت کریم به کسی نگو یک تکه گوشت زیر برنج برایت گذاشته ام. با این فلاکت رفتیم و در آسیا سوم شدیم. می بینم این روزها سرمربی تیم ملی از زمین تمرین در استرالیا ایراد می گیرد. یک روز رفتیم میناب در زمینش این قدر سنگ بود. وای چشم تان روز بد نبیند. اگر کی روش آن روز آنجا بود می گفت نازی ها به اینجا حمله کرده اند. زمین کلا خاکی بود. فقط می گشتیم جایی پیدا کنیم که چمنی باشد تا بنشینیم. این وضع ما بود. در تیم ملی امروز بازیکنی می بینم که این قدر روی سرش ژل مالیده، اگر آرپی چی و موشک هم بزنند موهایش هیچی نمی شد. ما در بازی با قطر آخر مسابقه این قدر دویده بودیم چشم هایمان نمی دید.
* واضح تر صحبت می کنید؟
- الان یک سری مو قشنگ در تیم ملی حضور دارند نه فوتبال قشنگ!
* خیلی اظهارنظر تندی است. به نظرتان اگر پرویز دهداری الان سرمربی همین تیم ملی بود، چه می کرد؟
- اگر او امروز سرمربی تیم ملی بود، فقط سه نفر را از این تیم برمی داشت. این را جدی می گویم.
* سه نفر؟
- دژاگه. این بچه خیلی با غیرت بازی می کند. خیلی شبیه نامجو مطلق است. سید جلال حسینی من را یاد نادر محمد خانی می اندازد. علیرضا جهانبخش هم مثل روزهای اوج زرینچه و مرفاوی است. یک روز رفتم پیش علی پروین. با لحن خاصش گفت کریم 100 سال دیگه طول می کشد مثل کریم باوی در این فوتبال بیاید. نه تنها من بلکه فرشاد پیوس هم نمی آید. علی کریمی هم دیگر نمی آید. زمان ما می خواستی پیراهن پرسپولیس و استقلال را بپوشی باید از نوک سوزن رد می شدی ولی الان از در باز قیف رد می شوی. طرف قرارداد میلیاردی اش را هم می گیرد و عین خیالش نیست.
* به نظرت این تیم می تواند قهرمان جام ملت ها شود؟
- می نویسم و امضا می کنم که دست ما به قهرمانی نمی رسد. اگر حق را بخواهید کره و استرالیا به فینال می رسند. ما باید برای سومی بجنگیم. درست است ما بازی اول را بردیم اما نباید امارات را دست کم بگیریم. امارات یک تیم سرسخت است. قطر هم قرار نیست دست هایش را مقابل ایران بالا بگیرد. قطر زخم خورده است. مطمئن باشید قطر متفاوتی را نسبت به بازی امارات می بینیم.