کد خبر: ۲۸۵۹۴
زمان انتشار: ۱۵:۰۵     ۰۸ آذر ۱۳۹۰
برخی از مردودین فتنه که نفوذی جریان فتنه در جبهه متحد اصولگرایان هستند وقتی قرار است از کرسی مجلس کنار گذاشته شوند، انواع و اقسام توهینات، دروغ ها و فحاشی ها علیه جبهه پایداری از دهانشان فوران می کند. روزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی را مسجد ضرار می خوانند! روزی به جریان انحرافی می چسبانند و و روزی قصد رد شدن از روی آن را دارند! / زیاد هم درو از ذهن نیست که عده ای چنین جسارت و حماقتی را از خود بروز دهند چون عاشورا نزدیک و خیمه های حسین (ع) و یارانش برپا شده است.
در جبهه پایداری انقلاب اسلامی و جبهه متحد اصولگرایان بسیارند افرادی که جز ولایت با کسی عقد اخوت نبسته اند امّا این دو جبهه در کمیت و کیفیت کلی بسیار با یکدیگر متفاوت می باشند.

سرویس سیاسی بی باک، در جبهه متحد اصولگرایان بخاطر مصالحی خود تعریف کرده برخی صاحبان قدرت و ثروت و ساکتین فتنه رخنه کرده و آنقدر راه نفوذشان را وسیع دیده اند که همانطور که پیش بینی می شد، عده ای از حامیان مردودین فتنه، برخی از دژهای اصلی را براحتی در اختیار گرفته و سایرین نیز به نام وحدت صرفا سکوت کرده و حتی بعضا برای آنها  " اهلا و سهلا" چاق می کنند.

اینکه نیت برخی از بزرگان جبهه متحد اصولگرایی مصلحت نظام و انقلاب است، هیچ جای شک و شبهه نمی باشد امّا اینکه با چنین ترکیبی نیت خیر دوستان محقق خواهد شد جای صد امّا و اگر است. مثلا اگر برخی از اعضای جبهه متحد اصولگرایی افراد که در ایام فتنه مردود به تمام معنا شده اند از این جبهه کنار گذاشته شوند. اگر از بودجه های بیت المال که متعلق به مردم مظلوم این سرزمین است، در راه منافع شخصی و حزبی استفاده نشود و ...

در این میان بی شک جبهه پایداری انقلاب اسلامی  نزدیک ترین گروه مورد تائید عمار حضرت امام خامنه ای می باشد. علامه مصباح یزدی با حضور پر معنا و طولانی اش در همایش اعلام موجودیت این جبهه و حمایتهای بعدی اش از اعضای این تشکل مردمی، رضایت قلبی خود را از عمده اعضا و افکار و اندیشه های این جبهه مردمی و حماسه آفرینان ایام فتنه اعلام نمود و راه حق را برای آنهایی که اهل بهانه و غل و غش نیستند، روشن کرده است. مگر آنکه هتاکان بگویند: " او که باشد که برای ما راه را تبیین کند ! "

پاسخ این جسارت را امام عزیز و حی امت، حضرت امام خامنه ای می دهد. آنجا که در دیدار سال گذشته شان در بیت علامه مصباح یزدی فرمودند: " بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را می دانم. واقعا می دانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنه ای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا. این سه جهت در ایشان جمع است هم علم  هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است خداوند متعال انشاء الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند "

حال برخی از مردودین فتنه که نفوذی جریان فتنه در جبهه متحد اصولگرایان هستند وقتی قرار است بخاطر عملکرد نامطلوب خود ، از کرسی مجلس کنار گذاشته شوند، دست به هر کاری زده و انواع و اقسام توهینات، دروغ ها و فحاشی ها علیه جبهه پایداری از دهانشان فوران می کند.

روزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی را مسجد ضرار می خوانند! روزی به جریان انحرافی می چسبانند و و روزی قصد رد شدن از روی آن را دارند!

البته زیاد هم درو از ذهن نیست که عده ای چنین جسارت و حماقتی را از خود بروز دهند چون عاشورا نزدیک است و خیمه های حسین (ع) و یارانش برپا شده است.

برای تخریب مسجد ضرار هم می توان، عقول خلق را نادیده گرفت و آدرس مسجد النبی (ص) را بدهی و اگر تا کنون لایق زیارتش نبودی تا برای حامیان بی بصیرت خود، راه بلد شوی ، حداقل از بیت عمار نشانی به کوفی مسلکان بفرست که به خیال خام خود حزب الله مرده است و کسب نشان مکفی است.

بر گردیم به کربلا. اینجا باید حسین(ع) و یارانش را خوارج بخوانی تا نورحق و سفارشات امام امت نادیده گرفته شود و آنها که سلاح با خود ندارند، دامنهایشان را پر از سنگ کنند. البته اهل دنیا برای خارجی خواندن یاران ولایت نیاز به استدلال ندارد بلکه همین شایعه گرین کارت و اقامت دوگانه و یا ادعای زیاده خواهی و سهم طلبی در این بازار آشفته کفایت می کند.

آن خیمه را که می بینید، خیمه زینب(س) است. عجله نکنید هنوز وقت جسارت به او فرا نرسیده است تا بعد از عاشورا صبر کنید. مگر غیرت و نگاه های تیز جوانان بنی هاشم را نمی بینید. آیا چشمان کم سوی تان قامت رعنای نگهبان خیمه ها را مشاهده نمی کند! این را هم بگویم که بیخود خودتان را خسته نکنید علمدار اهل معامله نیست. نسبت فامیلی و خویشاوندی با خوبان را هم بهانه نکنید که با سپهدار معامله بر سر دین و حق بی فایده است.

حال وقت آن رسیده که آب را بست تا اشک و آه کودکان، نای حرف زدن را از حسین و یارانش بگیرد. تا می توانید هلهله کنید تا اندک صدای مظلومیتشان به گوش فریب خوردگان نرسد. البته عده ای را هم مامور کنید تا اسبها را برای روز عاشورا نعل کنند. چون تنها کشتن یاران ولایت که پایان کار نیست بلکه رد شدن از روی جبهه سینه چاکان ولایت لذت دیگری دارد و بعد از آن کاروان اسرا و غربت زینب و امام سید علی

سپاهیانتان را از همه جا گرد هم آورید. کیسه های ارز و طلاهیتان را رو کنید که بازارش این روزها گرم گرم است و تجربه نشان داده این مضروبات که حاصل خون دل ملت و خانواده های شهداست ، مشتریان خاص خودش را دارد.

در ضمن اجازه ندهید عده ای از فعالیتهای مشکوک موسسه "ن" و از دفاتر تاسیس شده و در حال تاسیس دوستانتان و بریز و بپاش هایشان حرفی به میان آورند که همان چندین اتوبوس دانش آموز شرکت کننده در همایش وحدت آفرینان(!) نیز به نشانه اعتراض پیاده خواهند شد.

اصلا درباره بودجه های انتخاباتی گذشته و حالتان هیچ توضیحی ندهید که بوی تعفن و گندش سپاه خودی را هم آزرده می کند. فقط با هیاهو محاصره را تنگتر کنید تا روزهای آتی دستور برسد.

این داستان ادامه دارد ...

در پایان این قسمت برای بصیرت افزایی دوستان بخشی از اظهارات حضرت علامه مصباح یزدی در دیدار اخیرشان با جمعی از اعضای حزب موتلفه اسلامی تقدیم می گردد:

اینکه نسبت به افراد باید خوشبین بود و حسن ظن داشت و بی جهت با کسی مخالفت نکرد این سر جای خودش اما در جایی که حرکت اجتماعی مطرح است و سخن از سپردن مسئولیت های اجتماعی است عقل می گوید باید تحقیق کرد.

شما اگر بخواهید در کسب و کار با کسی شریک شوید صرف این که بگویید آدم خوبی است و حسن ظن به او دارید آیا می توانید به او اعتماد کنید و اموالتان را در اختیارش بگذارید؟ در رأی دادن به نماینده مجلس صرف اینکه شخص مسلمانی است که نماز می خواند و روزه می گیرد آیا باید به او رأی هم داد؟ اگر به چنین شخصی رأی دادیم فردای قیامت در پل صراط جلوی ما را می گیرند و از ما سؤال می کنند که چرا به این شخص بدون تحقیق رأی دادی؟ بله باید به او احترام گذاشت و نسبت به او حسن ظن داشت اما در هنگام سپردن مسئولیت باید به یقین رسید. اگر به این اصل توجه نکنیم منافقین در ما نفوذ می کنند و زحمات ما هدر می رود. از اینجا اصل چهارم پدید می آید که اگر من تحقیق کردم و قرائن قطعی بدست آوردم که این آدمی است که کارش برای اسلام ضرر دارد، اما دیگران به این مسأله توجه ندارند و به او حسن ظن دارند وظیفه من در اینجا چیست؟ در این موارد تا زمانی که مسأله مربوط به شخص خودش است من حق ندارم اسرارش را فاش کنم گناهانش را علنی کنم اما اگر بناست گناه او به اسلام ضربه بزند آیا باید سکوت کنم چون که غیبت حرام است؟ آیا باید آبرویش را حفظ کرد؟ در اینجا این حرف پذیرفته نیست. ما باید اسلام را حفظ کنیم. در اینجا غیبت از واجب ترین واجبات است. باید این دشمن اسلام را به مردم معرفی کرد. چرا که مسائل شخصی مطرح نیست بلکه مصالح اسلام مطرح است. اینجا اگر کسی بگوید که غیبت نکنید چون حرام است در واقع فریب کاری می کند. در رساله های مراجع هم است که اگر در جایی نهی از منکر متوقف بر غیبت کردن بود غیبت کردن مجاز است. بصیرت یعنی تشخیص این موارد. شیاطین در بین احکام و ارزشهای اسلامی هر چه به نفعشان است آن را مطرح می کنند. کسی که صد بار به این نظام خیانت کرده حالا برای اینکه دوباره جا باز کند و خیانت جدیدی بکند می گوید وحدت را حفظ کنید. این جمله یعنی اینکه من را هم به بازی بگیرید. یعنی از عیبها و خیانت های من چشم پوشی کنید. آن روزی که خودشان در رأس کار بودند و همه آدمهای خوب را به بهانه مخالفت با آنان از کار بر کنار کردند و افرادی را صرفا برای منافع مادی سر کار آوردند، سخن از وحدت نبود، اما امروز که از همه جا رانده شده اند و هیچ کس به آنها اعتنایی نمی کند، دم از وحدت می زنند و اخلاق اسلامی را به رخ می کشند.

در عالم انسانی بزرگترین حماقت است که فریب اینها را بخوریم و از منظر اسلام هم پذیرفتن حرف اینها ترک واجب اجتماعی است. ما داریم به اسم حفظ وحدت به اسلام خیانت می کنیم. چه وحدتی و با چه کسی؟ با شمر و یزید؟ مؤمن باید بصیرت داشته باشد و بفهمد که پایان این ماجرا چیست؟

آنوقتی که پای اسلام در میان آمد باید ببینیم مصلحت اسلام چه اقتضایی دارد. شما روایات را مخصوصا در مورد امیرالمؤمنین«علیه السلام» که حکومت اسلامی تشکیل دادند، ببینید که در واکنش به برخی از کوتاهی ها چه تعابیر تندی به کار می برد. در جایی به شخصی می گوید مادرت به عزایت بنشیند. یا در تعابیر دیگری می گوید یابن الطلقاء و یا تعابیر تند دیگری. آیا امیرالمؤمنین اخلاق اسلامی بلد نبود. ما فقط در مواقعی که رفاقتمان محفوظ می ماند و با راحتی ما تناسب دارد سخن می گوییم، اما جایی که باید با کسی برخورد کنیم، یادمان می رود و سکوت می کنیم. در اینجا پای دین در میان است. دین عزیز تر است یا رفیق؟ باید حساب اینها را کرد.

پس مبانی فکری خودمان را تقویت کنیم و در برخورد با کسانی که در تشخیص وظیفه با ما متفاوتند بی احترامی نکنیم و مراقب نفوذ دشمنان و منافقان باشیم و در جایی که به یقین رسیدیم شخصی می خواهد به ضرر اسلام کار کند با او مبارزه کنیم. اینها از اصول قطعی ما است و نباید آنها را با یکدیگر خلط کنیم. اگر این اصول را در نظر بگیریم بسیار راه گشای ما خواهد بود و می توانیم وظایفمان را درست انجام دهیم و انشاء الله سالم از این دنیا برویم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها