بازیگران افغانستانی پشت صحنه فیلم گریه میکردند
ساعد سهیلی بازیگر در ابتدای نشست درباره نقش خود گفت: من با نادر فلاح خیلی راحت کار می کردم و سریع با یکدیگر هماهنگ می شدیم. بعضی از بازیگران افغانستانی که پشت دوربین درگیری ایرانیها و افغانستانیها را میدیدند گریه میکردند و احساس پشت دوربین به همه ما خیلی کمک می کرد.
وی در پاسخ به سوالی در مورد بازی در فیلمهای پدرش، سعید سهیلی بیان کرد: از فیلم «گشت ارشاد» که بازی کردم راضیام چون با آن معرفی شدم. نقدها درباره «کلاشینکف» هم زیاد بود. در «کلاشینکف» من نقش جوانی پدرم را بازی میکردم و مجبور بودم در قسمتهایی کپی نقش پدرم را بازی کنم. ما در بازی اختلاف سلیقه داریم اما در نهایت یا من توجیه می شوم یا پدرم مرا توجیه می کند.
نوید محمودی:فیلم بعدیمان را ارزانتر میسازیم
در ادامه نوید محمودی تهیه کننده فیلم«چند مترمکعب عشق» نیز عنوان کرد: افرادی که مهاجرت میکنند معمولا آنقدر با جمعیت آنجا ترکیب می شوند که جدا کردن آنها امکان ندارد و این چیزی است که در فیلم دیده میشود.
محمودی گفت: با جمشید قرار گذاشتیم فیلم بعدی خود را ارزانتر از فیلم بعدی بسازیم. اما در مورد پایان فیلم، ما خیلی به آن فکر کردیم؛ مثلا امکان این وجود داشت که عبدالسلام دخترش را به افغانستان ببرد و یا اینکه صابر دختر را بدزدد اما دختر به هیچ وجه به دلیل آبروی پدر قبول نمی کند. این همان پایانی است که ذهن بیننده را درگیر می کند.
وی در پایان صحبت های خود درباره اینکه آیا این قصه واقعی است، یا نه گفت: در دوران نجیب که یک دوره کمونیستی در افغانستان است، قصه ای را سال 83 در هفته نامه ای در چند خط به نام «عشق در کانتینر» دیدم و متوجه شدم دو آدم این اتفاق برایشان افتاده است. این اوج دوره ای بود که می خواستیم فیلم بسازیم.
جمشید محمودی:فیلم بعدیمان درباره مقام مادر است / عشق «باران» شاعرانهتر است
جمشید محمودی کارگردان نیز در ادامه درباره پایان تلخ فیلم گفت: فیلم ما دو مضمون عشق و مهاجرت را بررسی می کند. زمانی که سالن را ترک می کنیم فکر میکنم نه به عشق دیدگاه منفی پیدا می کنیم و نه با مهاجران مشکل خاصی پیدا می کنیم. فیلم های عاشقانه رسیدن و نرسیدن دارند. این تنها رسیدن, نرسیدن ممکنی بود که ما میتوانستیم نشان دهیم. معروفترین قصههای عاشقانه دنیا معمولا پایان تلخی دارد اما آن را می پذیریم چون دیدگاه مثبتی نسبت به عشق به ما می دهد.
کارگردان«چند مترمکعب عشق» در پاسخ به اینکه فیلم تحت تأثیر «باران» مجیدی بوده، بیان کرد: من این فیلم را دیدم و با آگاهی کامل نسبت به فیلم آقای مجیدی ساختم. فکر می کنم این فیلم خیلی عریانتر و بیپردهتر به دنبال عشق و مهاجرت رفته و عشق در فیلم«باران» مجیدی شاعرانهتر است و ما هیچ وقت آدمها را روبروی یکدیگر در حال دیالوگ گفتن نمی بینیم اما عشق در«چند مترمکعب عشق» مدت هاست که شکل گرفته است.
وی در رابطه با انتخاب بازیگر عبدالسلام عنوان کرد: اولین انتخاب ما یک بازیگر دیگر به جز بازیگر فعلی بود که بعد از چندجلسه به نتیجه نرسیدم و در نهایت نادر فلاح انتخاب شد. ما در قسمت هایی روایتمان کندتر می شود که به عبدالسلام می پردازیم.
جمشید محمودی در پاسخ به سوالی در مورد الهام گرفتن فیلم از «درحال و هوای عشق» وونگ کار وای گفت: این فیلم را دیدم اما وقتی صحنههای آرام را میگرفتم، اصلا به اینکه بگویند «چند مترمکعب عشق» شبیه «درحال و هوای عشق» است، فکر نمیکردم. فکر میکنم استفاده او از صحنه های آهسته از فیلم ما خیلی دور است و کارکرد دیگری دارد. فکر نمی کنم حال و هوای این موسیقی با «در حال و هوای عشق» نزدیک باشد. تصمیم نداشتیم کل موسیقی هم افغانی باشد. «وونگ کار وای» خیلی دوست داشتنی است اما جزو افرادی نیست که به سینمای او علاقه ای داشته باشم.
این کارگردان درباره کم بودن عنصر امید در فیلم یادآور شد: فیلم ما بستر این را دارد که حرف های سیاه و تلخی بگوید اما ما در آن سازهایی می بینیم که شادی آدم ها را در حلبی آبادها نشان می دهد. وقتی فیلمی می بینید که نیمه اول آن عشق است، چه طور صحنه های آن می تواند تا پایان غم انگیز باشد. اگر تلاشی برای تلخ تمام شدن داشتیم، قطعا در پلان سیاهی مخاطب را رها می کردیم. به نظرم این فیلم ساخته نشده تا بی رحم باشد.
وی درباره مضمون فیلم آینده ای که می خواهد بسازد گفت: فیلم بعدی ما به
طور قطع درباره مقام مادرست و اگر آن را ببینیم به مادرانمان بیش از این
احترام خواهیم گذاشت.
پایان «چند مترمکعب عشق» شوکی برای نشان دادن عمق غم افغان ها بود.
نادر طالبزاده:شوکی در این فیلم وجود دارد که عمق میدان غم برادران و خواهران افغانستانی در ایران را نشان می دهد
نادرطالب زاده به عنوان منتقد نیز درباره پایان فیلم تشریح کرد: پایانی که برای این فیلم نوشته شده، همانی است که اتفاق می افتد و تمام بازی ها به سمت این پایان غم انگیز می رود. وقتی صحنه برف را دیدم بسیار آرام شدم؛ یعنی برایم حیرت انگیز بود که از صحنه سیاه داخل به صحنه سفید برف می رسد. شوکی در این فیلم وجود دارد که عمق میدان غم برادران و خواهران افغانی در ایران را نشان می دهد. اصلا ما بسیاری از این ها را به ایران دعوت کردیم و خیلی مسائل را فراموش کردیم.
طالب زاده ادامه داد: این تضاد داخلی و خارجی برایم خیلی خوب بود؛ به عبارتی غم انگیز اما درست بود. هرجای دنیا این فیلم را نشان دهید می تواند یک تأثیر وضعی برای آدم ها و تغییر سیاست نسبت به افغان ها ایجاد کند. این پایان درست بود و راه دیگری نداشت. کافی است این فیلم در یک ساعت خوب با تبلیغات خوب از تلویزیون پخش شود، خواهم گفت چه اتفاقی می افتد.
این منتقد درباره پایان باز بیان کرد: پایان باز شاید یک حقه جدید برای فیلم باشد اما ترجیح می دهم کارگردان بداند که دقیقا چه کاری انجام می دهد. یادم نمی آید پایان فیلمی باز باشد و آن را ترجیح داده باشم. ترجیح می دهم قصه نویس و یا کارگردان همه چیز را کنترل کند. در حال حاضر باب شده که پایان را براساس نظر مخاطب می سازند که این هم یک تقلب است و به نظرم کارگردان باید مطمئن باشد که به چه چیزی می خواهد برسد.
جمشید محمودی:این فیلم نه مظلوم نمایی صرف کرده و نه آدم های افغان را سیاه نشان داده است
جمشید محمودی در ادامه با طرح پرسشی از سوی طالب زاده درباره اینکه با ساختن «چند مترمکعب عشق» می خواستید که دیگران را از خواب غفلت بیدار کنید، سیلی بزنید یا اینکه صرفا یک قصه عشقی بگویید، گفت: موضوع اصلی فیلم ماجرای عاشقانه بود و مهاجرت تنها دلیلی بود که چرا عبدالسلام با ازدواج دخترش با فرد ایرانی موافقت نمی کند. علت تأثیرگذاری«چند مترمکعب عشق» شاید این باشد که چیزهایی از افغان ها در سینما می بینیم که تا به حال ندیدیم. این فیلم نه مظلوم نمایی صرف کرده و نه آدم های افغان را سیاه نشان داده است. شاید سیلی مدنظر آقای طالب زاده را فیلم زده باشد اما فیلمساز از آن آگاه نباشد.
طالبزاده:. قوانین مهاجرت ما به 1917 باز می گردد و واقعا عتیقه است
نادرطالب زاده در ادامه تحلیل خود را در پایان نسبت به«چند مترمکعب عشق» گفت: هر وقت فیلمی شعار ندهد، ادعا نداشته باشد اما به طور کامل تکنیک صحیحی داشته باشد، فیلم موفق می شود. به نظرم باید سیاستمداران این فیلم را ببینند و براساس آن مستند خوبی بسازند. قوانین مهاجرت ما به 1917 باز می گردد و واقعا عتیقه است فیلمی که شعار نمی دهد اما تمام شعارهای موجود را در خود دارد، برای ما ارزشمند است.
طالبزاده: امیدوارم تلویزیون اجازه پخش «چند متر مکعب عشق» را بدهد/ خانه آخر فیلم در صداوسیماست
وی افزود: من هیچ فیلم دیگری از فجر را در برنامه«راز» انتخاب نکردم. در آن زمان کارگردان نبود و یک شاعر معروف افغان به نام محمد کاظم کاظمی و مهدی طوسی از خبرگزاری تسنیم آوردیم. می خواستیم بگوییم این نوعی آبرو ریزی برای ماست و ما کشوری هستیم که نباید این چیزها را داشته باشیم. این اثر الگوی بسیار خوبی است و اگر فیلمساز بتواند فیلمی با خلوص مثل«چند مترمکعب عشق» بسازد، اهمیت دارد و ما دنبال این نوع فیلمسازی هستیم. من خواستم که این عزیزان بیایند و درباره دکوپاژ فیلم توضیح دهند چون هیچ ادایی در آن نبود.
طالب زاده در پایان گفت: امیدوارم خودمان در نقد درونی به این مسائل برسیم و تلویزیون اجازه پخش آن را بدهد و اگر از تلویزیون پخش نشود، خوب نیست. خانه آخر این فیلم در صداوسیماست. امروز بعد از تمام جلسات قانون ویزای فرهنگی تصویب شده است و این یعنی اینکه اتفاقات خوبی دارد میافتد.