اما این مسئله طبیعی است که پس از انتخاب نوع شعارها و وعده ها توسط حسن روحانی و تیم مشاور وی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، اکنون آن شعارها در معرض سوال و پرسش باشد. حالا مردم و حتی رقبای سیاسی رئیس جمهور از تحقق آن وعده ها می پرسند؛ از سویی مسئولان دولتی هم بر این انتظارها دامن زده اند؛ چگونه؟ دولتی ها در اکثر اظهار نظرهای خود مسائل گوناگون را به مسئله هسته ای گره زدند و فراتر از آن (با اظهارنظر جواد ظریف در پاسخ به هاله اسفندیاری) مسئله هسته ای را به نتیجه انتخابات های بعدی مرتبط دانستند و حالا و پس از پیچیده شدن مذاکرات تا رده معاون اول قصد دارند به نوعی این انتظارات ساخته شده را بکاهند تا جائیکه اسحاق جهانگیری در همایش اقتصاد ایران گفت که حتی با رفع تحریم ها هم از مشکلات اقتصادی کاسته نمی شود! و این در حالی بود که پیش از این اظهارات دیگری گفته می شد.
برخی این اظهار نظر رئیس جمهور مبنی بر ارتباط آرمان و سانتریفیوژ را نشات گرفته از مشاوره و تحلیل برخی نزدیکان وی ارزیابی می کنند که در مبانی نظری شان اصل استقلال طلبی در جهان امروز بی معنی است این در حالی است که دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی تکیه بر استقلال طلبی دارد.
تاکید حضرت امام خمینی(ره) بر روحیه خودباوری ملی و اعتماد به نفس ملی ناشی از اصل استقلال است که طبیعتا در عرصه سیاست خارجی معنای بیشتری می یابد.
درست است که سانتریفیوژ به آرمان ربطی ندارد اما باید دانست که سانتریفیوژ به خودی خود مفهومی ندارد و تنها نمادی است که دارای مفاهیم بسیار شده است. این نماد اکنون سانتریفیوژ، چندی قبل تر پالایشگاه و چندی قبل تر تنباکو و قلیان بود!
فرض کنید میرزای شیرازی وقتی که حکم تحریم استعمال توتون و تنباکو را صادر کرد، برخی روشن فکران بی تدبیر می گفتند که تنباکو و قلیان آرمان نیست! چه اتفاقی می افتاد؟
محمدکاظم انبارلویی در این باره می گوید: در جنبش تنباکو حتی یک پک زدن به قلیان نه تنها با آرمانها که با دین ما آسیب می زند زیرا فتوای میرزای شیرازی این است که از امروز کسی استعمال توتون و تنباکو کند در حد محاربه با امام زمان(عج) است و بگوییم چه ربطی بین استعمال توتون و تنباکو با آرمان ما وجود دارد. ربط اش همین است زیرا در آنجا انگلیس ها استقلال اقتصادی کشور را مورد تهدید قرار داده بودند و میخواستند عزت و شرف ملی ما را از بین ببرند. و به نظرم استدلال رئیس جمهور استدلال صحیحی نیست.
موسی نجفی درباره این دوره معتقد است: دوره بعد از قرارداد ترکمنچای ، برقراری کاپیتالاسیون در ایران و جداشدن برخی ولایات از ایران که می توان آن را دوره انحطاط نامید از 1243 ق تا 1309 ق ( 7 دهه ) دوران پرآشوب و بحران ، آغاز برقراری دو رویه با غرب . رویه ای که از تاسیس دارالفنون و ایجاد روزنامه ها نمایان شد . چهره استعمار از شکل نظامی جنگ های ایران و روس به شکل سیاسی و اقتصادی تبدیل شده بود . برخی نویسندگان این دوره را عصر بی خبری نامیده اند . عصر سلطه و هویت زدایی از ملت . نهضت تحریم تنباکو به این دوران پایان داد و تقریبا هفت دهه بعد خود را تا قیام 15 خرداد 1342 که طلیعه انقلاب اسلامی بود، به دوران بیداری مبدل ساخت.
مرحوم مدرس درباره اینکه نهضت تنباکو توانست به مشروطه ختم بشود دلیلی می آورد که قابل توجه است . ایشان بقای حکومتها را در احترامی می بیند که مردم به آنها قائل هستند . قیام تحریم تنباکو که احترام حکومت را نزد مردم از بین برد و وقتی احترام حکومت از بین برود به تعبیر مرحوم مدرس به درختی می ماند که دیگر شکوفه نمی دهد . برای اولین بار در نهضت تحریم بود که زن ها در نهضت شرکت کردند و ناصرالدین شاه را ، شاه باجی سیبیلو خواندند ، کسی که تا دیروز ظل الله بوده ، حالا باجی سیبیلو شده است.