به گزارش سرویس اندیشه پایگاه 598 ، مقوله وحدت از مباحث بسیار
مهم جامعه مسلمین به شمار می رود. حرکتهای افراطی گروه هایی موسوم به داعش
بیانگر موجی بر هم زننده بر این اصل مهم است تا شکاف سطحی بین مسلمین
راعمیق و ژرف تلقی کنند و جلوه ای ناپسند از رحمانیت و رأفت اسلام ناب
محمدی را به جهانیان منعکس نمایند. بنابراین هفته پیش روکه به مزین به
ولادت با سعادت پیامر رحمت (ص) و هفته وحدت می باشد دارای ویژگی و رسالتی
بس والاست تا بتوان چهره واقعی اسلام و مسلمین را در پرتو این مهم به رخ
کشید.
یادداشت ذیل از کتاب نفیس "پیامبر رحمت" مفسر بزرگ قرآن آیت الله جوادی آملی است که تقدیم می گردد:
مبارزه
با جهل و تقلید کورکورانه، سنّت قطعی و عالمانه هر پیامبر است و از لوازم
رسالت عامّه به شمار میآید. تمسّک به تقلید کورکورانه، سیرة باطل مترفان
هر امّت است. قرآن کریم، به صورت یک اصل مستمّر تاریخی میفرماید: ﴿و کذلک
ما ارسلنا من قبلک فی قریه من نذیرٍ الاّ قال مترفوها انّا وجدنا آباءنا
علی امّة و انّا علی آثارهم مقتدون ٭ قال أوَلو جئتکم باهدی ممّا وجدتم
علیه آبائکم﴾ هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر اینکه رفاه طلبان در برابر او
به سنّت باطل گذشتة پدران خود تمسّک کردند و دیگران را هم به دنبال خود
کشاندند. پیامبر الهی در برابر این تمسّک سنتگرایانه و جاهلانه میگوید:
آنچه من آوردم، با افکار و آرای گذشته خود بسنجید، اگر رهاورد وحی، از سنّت
گذشتگان شما بهتر بود، از آن تبعیت کنید.
دعوت به عقل و برهان، و
پرهیز از وهم و گمان، سنّت مشترک همه انبیاست. در شرح حال بسیاری آنان چنین
آمده است: ﴿قل انّی علی بینهٍ من ربّی﴾ من با بینة پروردگارم، راه خود را
میروم. پیامبراکرم (ص) برای ترغیب انسانها به برهان عقلی و فکر منطقی
فرمود: ﴿أدعوا الی الله علی بصیرهٍ أنا و من اتّبعنی﴾؛ من و پیروانم مردم
را با بصیرت، به سوی خدای سبحان دعوت میکنیم.
منظور از بینه، وحی
است. باید توجه داشت که عقل در برابر وحی نیست، بلکه چراغی است که انسان
وحی را به وسیلة آن میشناسد. عقل برهانی، چراغ قوی و وحی راه مستقیم است.
تنها با عقل، هرگز نمیتوان به مقصد رسید، زیرا چراغ، تنها راه را نشان
میدهد!؟ اگر راهی نباشد، چراغ چه چیز را نشان دهد. چراغ برای تشخیص راه از
بیراهه است. آنچه انبیا آوردهاند، راه است و عقل چراغ خوبی است تا انسان
در پرتو آن، صراط مستقیم را از دیگر مسیرها تشخیص دهد.
* دعوت به وحدتدعوت
به وحدت و پرهیز از اختلاف نیز از اصول مشترک پیامآوران الهی و قوانین
کلّی نبوّت و رسالت عامّه است: ﴿انزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین النّاس
فیما اختلفوا فیه﴾؛ ما با پیامبران کتاب حقّ را نازل کردیم تا آن کتاب،
بین مردم به حق حکم کند و اختلافات آنها را برطرف کند.
اختلافِ عقل
از عرضة آرا و افکار بر وحی و کتاب آسمانی، اختلاف مقدّس و طبیعی و لازم و
مایة تضارب آرا و سبب شکوفایی حقایق علمی است؛ امّا پس از آنکه وحی آسمانی،
حق و باطل را مشخّص کرد و شکوفایی حقایق علمی حاصل شد و دین الهی اختلاف
را حل کرد، اگر کسی اختلاف ایجاد کرد، باطل است، زیرا حق که رشد است، از
باطل که غی و گمراهی است، متمایز گشته است: ﴿قد تبین الرشد من الغی﴾؛
هدایت و رشد از غی و گمراهی روشن شد. خدا خطاب به رسول اسلام فرمود: ﴿و ما
انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه﴾؛ ما قرآن را بر تو فرو
نفرستادیم؛ مگر برای آنکه آنچه مورد اختلاف مردم است، بیان کنی.
* رحمت بودن برای مردمپیامبران
مظهر رحمت و لطف خدا هستند. آنان برای زدودن رنج و عذاب از مردم، از دو
جهت میکوشیدند: یکی اینکه از تقدیر و تعیین عذاب، در بعضی مراحل قضا و قدر
جلوگیری میکردند و دیگر آنکه زمینة فراهمشدۀ عذاب را برطرف میکردند.
بنابراین دعوت آنان برای دفع عذاب، از برجستهترین صفتهای رحمت خاصّ الهی
است که در فرشتگان و انبیای الهی، به ویژه رسول اکرم (ص) ظهور کرده است.
رحمت خاص خدا این است که أولاً بر اثر هدایت، کسی گرفتار گناه نشود و
ثانیاً اگر کسی بعد از ایمان، به گناه مبتلا شد، باز هم امکان شمول رحمت
خاص را داشته باشد. پس لطف خدا، برای «دفع عذاب» و «رفع عذاب» است.
از
آنجا که سلسلة علّی و معلولی جهان، ذاتی جهان است و هر بهره و فیضی،
مجرایی مخصوص دارد، خداوند این دو صفت «دفع عذاب» و «رفع عذاب» را به
پیامبران و فرشتگان عطا کرده است. دعای فرشتگان در پیشگاه خدا این است:
﴿فاغفر للّذین تابوا و اتّبعوا سبیلک و قِهِم عذاب الجحیم﴾؛ پروردگارا پس
آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کردهاند بیامرز و از عذاب دوزخ
بازدار. این درخواست از طرف ملائکه همان ارادة رفع عذابی است که بر اثر
تبهکاری گروهی مقدّر شده؛ ولی به قضای قطعی نرسیده است. انبیا نیز عذاب را
از مردم دفع و آنها را هدایت میکنند تا کاری نکنند که مستحق عذاب باشند.
آنها برای مردم دعا یا از آنها شفاعت میکنند، تا گناهانشان بخشیده شود.
ممکن
است انسان ابتدا به مکروهات مبتلا شود و کمکم به گناهان صغیره و در پایان
به گناهان کبیره آلوده گردد. پس باید امیدی برای بازگشت به سوی خدا باشد
تا به صِرف ارتکاب بعضی گناهان، زمینة یأس فراهم نشود. ملائکه و پیامبران،
با شفاعت و طلب مغفرت از خداوند، این امید را در دل گناهکاران حفظ میکنند،
زیرا اگر گناهکار، امید خود را از دست بدهد و دیگر هیچ راهی برای درمان
خود نیابد، بر اثر اصرار بر گناه، زمینه شرک در او فراهم میشود، چنانکه
قرآن کریم به این نکتة لطیف اشاره فرموده است: ﴿ثم کان عاقبة الَّذین اساؤا
السُّوای ان کذّبوا﴾؛ سرانجام آنان که بدی کردند، بدی بود، برای آنکه آیات
خدا را دروغ شمردند.
بر این اساس، هدف از شفاعت و طلب مغفرت این
است که روح امید در انسان دمیده شود؛ نه اینکه انسان، مغرور و متجرّی شود.
فرق بین رجا و غرور، فرق بین حق و باطل است. رسول اکرم(ص) مظهر رحمت خاص
الهی بود و استغفار آن حضرت برای تبهکاران تائب، رافع عذاب: ﴿و لو أَنّهم
اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرَّسول لوجدوا الله
توّاباً رحیماً﴾; اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند، نزد تو
میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست،
خدا را توبهپذیر بخشاینده مییافتند؛ یعنی توبة آنان و طلب آمرزش تو اثر
میکند.
امید است در پرتو تأسی به دستورات و سیرۀ مرسلین رضای ذات اقدس اله را جلب نماییم.
منبع: مهر