به گزارش
سرویس حوزه و مراجع پایگاه 598 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین سید
محمد مهدی میرباقری در اولین شب از مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام، که همه ساله در مدرسه فیضیه قم برگزار می گردد، تکرار هر ساله حادثه عظيم عاشورا در باطن عالم را مبدأ آمادگی و بهرهمندي محبين و شيفتگان اهلبيت عليهم السلام عنوان نمودند ایشان حادثه عاشضورا را دارای سه ضلع دانستند که عبارتند از:
1 ـ جلوه اراده و ربوبيت خداوند متعال که مبدأ شكلگيري اين حادثه عظيم است. «حمد» و «رضاء» اثر درك اين چهرة عاشوراست.
2 ـ جلوه عبادت سيدالشهداء (عليه السلام) و فداكاري اهلبيت و اصحاب حضرت كه حاصل در آن رسیدن انسان به سلام، همراهي، ثبات قدم، خون خواهي و صلوات است.
3 ـ فعل دستگاه شيطان و دشمنان نبی اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و سيدالشهداء (عليه السلام) كه درك عميق آن، انسان را به «برائت و لعن، صف بندي و قتال» مي رساند.
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی مراقبات اختصاصي سالانه محرم و عاشورا را لازمه رسيدن و درك اين سه حقيقت دانست و افزود: درک این حقایق جامعه شيعه را هر سال به مرتبه جديدي از «حمد الهي، صلوات بر بني اكرم واهل عصمت و طهارت» و نيز «لعن و برائت نسبت به اعداء و درگيري با آنها» ميرساند.
آثار شناخت چهره فعل دشمن و گسترة صف آرايي اين جبههصف آرايي دستگاه ابليس در روز عاشورا داراي چند ويژگي است كه درك هر یک از آنها از اهميت اساسي برخوردار است:
1- اين صف شامل امت تاريخي و شجره ملعونه اي است كه به پهناي تاريخ وسعت و دامنه يافته است.
2- دشمن، طغيان و معصيت خود را به زشتترين شكل و بدون هیچ پوششی، عريان و آشكارا انجام داده است. البته فرو افتادن حجاب نفاق و درگيري آشكاربین جبهه حق و باطل به وسيله تدبير و مقاومت سیدالشهدا (علیه اسلام) اتفاق افتاده است، نتيجه این ظلم آشکار، اعتراف به فاسق بودن و جايز العن بودن و حتي مسلمان نبودن يزيد است.
امروز نيز به اندازهاي كه مسلمانان در مقابل دنياي كفر استقامت كنند، دشمنان اسلام به اجبار پرده نفاق را كنار میزنند و بي حجاب به ميدان درگيري با اسلام و مسلمانان وارد میشوند تا آنجا که ديگر شعار آزادي خواهي و خدمت به بشريت سر نمیدهند.
شناخت اين تدبير و برنامهريزي تاريخي دستگاه شيطان که یک وظیفه مهم است به دو موضع گيري اصلي ختم میشوند که عبارتند از:
ـ لعن و برائت
ـ صف بندي و قتال
عاشورا كانون اصلی لعن، برائت، صف بندي و قتال است. چه آنكه يكي از اصليترين شعارهاي لشكريان امام زمان (عج) نیز «يا لثارات الحسين» است.
بی تردید يكي از محاسبات و مراقبههاي محرم اين است كه انسان نسبت به اين جبهه دشمنان سیدالشهدا (علیه اسلام) ذرهای احساس ترحم، تعلق و خير خواهي نداشته باشد. كمترين تعلق و همراهي، با این جبهه انسان را از همراهي با ولي خدا محروم ميكند. تكرار هر ساله عاشورا بغض و كينه امت اسلامي را نسبت به اين جبهه عميقتر و گستردهتر مي كند؛ این بغض و کینه در شناخت جلوه هاي مختلف تمدن ماديعصر حاضر و صف بندي و مقابله با آن نمود مییابد.
عبادت و استقامت سيد الشهداء، اهل بيت و اصحابعاشورا از يك سو نقطه اوج تجلي رضاء به قضا الله، آن هم در سنگين ترين ابتلاء نبي اكرم (صلي ا لله عليه و آله و سلم) و از سوي ديگر تجلي تسليم به ولي الله و وفاء به ولي الله است.
آنچه در عاشورا ظهور و بروز یافت، اوج كمال عبوديت و بندگي خداوند متعال بود كه از سوي سيد الشهداء رقم خورد. «اشهد انك وفيت بعهد الله و جاهدت في سبيل الله و عبدت الله مخلصاً حتي آتاك اليقين». حضرت علاوه بر آنكه در گودي قتلگاه در مقام رضايتاند، در مقام استغاثه نیز هستند؛ «يا غياث المستغيثين»؛ اين يعني همه چيز را از خدا دانستن؛ خود را بدهكار و هيچكاره دانستن حتي در رسيدن به مقام رضاء. سیدالشهدا (علیه اسلام) با تدبير خود به گونهاي اصحاب و اهل بيت (عليهم السلام) را تربيت و آماده كرده بودند كه همراهي و ثبات قدم و وفاء به ولي الله آن هم در سنگينترین ابتلاء نبياكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به زيباترين شكل در عاشورا اتفاق افتاد. به واسطه همین تربت است که هيچ نقطه ضعفي در هيچ جاي اين جبهه ـ از اول تا آخر ـ مشاهده نشده است.
شناخت اين چهره از عاشورا، امت اسلامي را به بصيرت هاي چندگانه زير مي رساند:
ـ درك وجاهت و شأن نبياكرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بيت (علیهم السلام) و تسليم و سرسپردگي امت به ايشان؛
ـ بكاء و اقامه عزاداري؛
ـ همراهی و ثبات قدم؛
ـ خونخواهي؛
ـ صلوات بر نبي اكرم و اهل بيت (عليهم السلام)
جلوه هاي تحمل بلا با عاشوراتحمل بلا به وسيلة حضرت سيد الشهداء داراي دو جلوه است:
ـ عبادت و قرب و ضيافتخود حضرت
ـ شفاعت و دستگيري امت تا مقام قرب
يعني حضرت پذيرفتند براي هدايت عوالم، اعظم ابتلائات عالم را تحمل كنند «و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجاهله و حيره الضلاله» و آن عهدي را كه با خداوند متعال بسته اند به بهترين و زيبائي ترين شكل و بدون ذره اي ترك اولي به انجام برساند.
چنانچه اهل بيت حضرت و اصحاب نيز بهترين و وفادارترين هستند «اني لا اعلما صحاباً اولي (اوفي) ولا خيراً من اصحابي و لا اهل بيت اوصل و ابر من اهل بيتي»
بنابراين يكي از مراقبه هاي محرم و عاشورا اين است كه امت اسلامي بايد از مدخل بلاء وارد شود ما زيبايي هاي كار سيدالشهدا و اهل بيت و اصحاب حضرت را درك كند تا به سلام و صلوات و آرزوي معيت و ثبات قدم و آرزوي خونخواهي برسد. «ولئن اخرتني الدحور و عاقني عن النصرك المقدور فلا ندبنّك صباحاً و مسائاً و لا بكينّك عليك بدالدموع دماً تأسفاً علي ما دعاك و تهلفاً حتي اموت بلوعت المصاب و غصه الاكتياب»
آثار درك ربوبيت الهي نسبت به عاشورابدون ترديد درك و مشاهده ربوبيت خداوند متعال در عاشوار نسبت به نبي اكرم و اهل بيت حضرت، اوج رسيدن به درك عاشورا است.
اين شناخت به چند ويژگي نيازمند است:
ـ اين شناخت اختصاص به كساني دارد كه به مقام توحيد و مشاهدة الوهيت خداوند متعال و ادارة عالم به وسيلة اسماء حسناي الهي رسيده باشد.
ـ شرط ديگر؛ اساساً كساني مي توانند زيبايي ربوبيت الهي را در بلا درك نمايند كه به مقام رضا الهي كه رسيده باشند. درك جمال صنع الهي در بلاء اولياء الهي؛ مربوط به كملين از موحدين هستند، موحديني كه در كمال توحيد اند.
اگر كسي وارد عاشورا شد و مبتلا شد، آرام آرام پرده ها را براي او كنار مي زنند؛ در متن اين بلا، جلوة رحمت و لطف و جذبات و دستگيري ها و ربوبيت حضرت حق را و بالاخره جلوه محبت را مي بيند. آناه است كه انسان به مقام رضا مي رسد. انسان اگر بخواهد به اينجا برسد بايد كه طهارت و تسبيح و حيات برسد.
انسان كه در مرحلة حيات طبيعي است نمي تواند در اين افق ها پرواز كند و آن زيبايي ها را رصد كند. كسي كه در حد عالم طبيعي است عالم طبيعت را مي بيند. تا انسان به طهات و سبيح و حيات نرسد نمي تواند احساسي نسبت به عوامل بالاتر پيدا كند و اهل درك و مشاهده آن عوالم باشد.
مرحوم مجلسي از امالي شيخ صدوق چنين نقل كرده اند حضرت فرمودند «من تذكر مصابنا و بكي لمن ارتكب منّا» كسي كه متذكر مصيب ما باشد و گريه كند نسبت به آنچه بر سر ما آمده، «كأن معنا في درجتنا يوم القيامه» بر اثر بكا به معيت مي رسد آن هم با تمام وجود و تا روز قيامت.
مجلس ذكر مصيب مجلس احياء امر است، مجلس حيات قلوب است. قلب در آن به حياتي مي رسد كه الي الابد اين حيات با او مي ماند. حياتي است كه ديگر موت در او راه ندارد.
بنابراين از آثار مصيت، طهارت و حيات طيبه است و همين هم هست كه انسان را به درك اين حقايق مي رسد. و الا انساني كه در حيات حيواني است كي مي تواند ربوبيت خداوند متعال را با سيد الشهداء (عليه السلام) و نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ببيند و كي مي تواند دعاي ندبه را بفهمد؟
اين به كار آن كساني است كه به تسبيح مي رسند «نفس المهموم نطمنا التسبيح» يعني فضاي مصيب سيد الشهدا، اكسير اعظم است مثل ماه رمضان. اين همان حديثي است كه امام صادق (عليه السلام) فرمودند. آن هم تسبيحي كه مي تواند انسان را به مقام ما «رضا» برساندو جمال صنع الهي را درك نمايد.
اگر كسي بتواند به تسبيح در متن مصيب برسد، آن تسبيحي كه با مصيب سيد الشهداء به دست مي آيد، در صورت مداومت انسان را به جايي مي رساند كه مي تواند جمال كار خدا را با اهل بيت ببيند.
كسي كه كار اهل بيت را ببيند، كار او مي شود صلوات؛ كسي كه كار خدا را با اهل بيت ببيند، كار او حمد مي شود؛ كسي هم كه كار دشمن را ببيند، كار او لعن مي شود. اگر كسي سالك با عاشورا شد، سه حمد بيشتر ندارد:
ـ الحمد لله
ـ اللهم صل علي محمد و آل محمد
ـ اللهم العن اعداء محمد و آل محمد
و زيارت عاشورا خلاصه اين سه ذكر است. البته هر كدام الزاماتي كه دارد و در معارف اهل بيت آمده است. به صورت خلاصه، عاشورا سه چهرة دارد و هر كدام مراقباتي دارد:
ـ شناخت جبهه با تمام وسعتش، ما را بايد به لعن و برائت و صف برساند
ـ شناخت جبهة حضرت ما را بايد به سلام صلوات و سعيت و ثبات قدم و همراهي و فداكاري برساند
ـ درك جمال صنع الهي ما را بايد به حمد برساند.
اينها همان مراقبات محرم و عاشورا است كه هر سه ضرورت دارند. و مدخل هر سه هم «مصيبت» است. يعني انسان عائل و فارغ از بلا به نه تبري مي رسد و به تولي و نه به توحيد همه سير ما هم سه قدم است:
ـ تبري
ـ تولي
ـ توحيد
و هم با عاشورا حاصل مي شود.
«اللهم انّي اتقرب اليك في هدالايوم و في موقفي هذا و ايّام حياتي» اين همان توحيد است.
«بالبرائت منهم و العنه عليهم و الموالاه لنبيك و آل نبيك عليه و عليهم السلام» که تبری و تولی می باشد.
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته