به گزارش پایگاه 598 به نقل از "ره به ری" ، وحید یامین پور یکی از مجریانی است که در دوران
فتنه 88 برنامه های زیادی را در خصوص فتنه مجری گری کرده و نقش مهمی در
روشنگری در این خصوص داشت.
در این مصاحبه قصد داریم سخنان تا به حال منتشر نشده وحید یامین پور در
خصوص مناظره های برنامه رو به فردا در ایام ۸۸ را برای اولین بار منتشر
کنیم.
پس از نهم دی مسئولان رسانه ملی به این نتیجه رسیدند که برنامه های ما نه
تنها ادامه پیدا کند ، بلکه از انجایی که فضای جامعه آماده است به سمت
برگزاری مناظره در برنامه "رو به فردا” نیز برویم.
اولین جایی که بعد از مناظره رفتم نماز جمعه بود ، مردم قصد داشتند مرا بزنند و می گفتند که تو اصلاح طلب هستی.
به خاطر درخواست های مسئولان بود که بنده با چند اصلاح طلب تماس گرفتم تا
برای مناظره در این برنامه حضور یابند؛ زمانی که با آقای جواد اطاعت تماس
گرفتم ، ایشان به من گفتند ، صبر کنید به شما اطلاع می دهم ، یه مشورتی
کردند و با ما تماس گرفتند.
بعدها مطلع شدم که آقای اطاعت با بنیاد باران جلسه گرفته، آقای سید محمد
خاتمی، آقای مجید انصاری و ... اینها همه جلسه گرفته بودند و در ان بحث
کرده بودند که جواد اطاعت برود در رسانه ملی چه بگوید.
مناظره ای که با حضور اطاعت برگزار شد خیلی مناظره مهم و مفیدی بود از
جمله اینکه آقای اطاعت خیلی تند حرف زد و اولش هم به صورت رسمی گفت «بسم
الله الرحمن الرحیم از همین اول بگویم که من تقلب را قبول ندارم و نتایج
انتخابات کاملا درست بوده است» ولی سوال هایی در ذهن مردم است و شروع
کردند به حرف زدن.
آقای اطاعت در آن مناظره دروغی هم گفت که رد صلاحیت شدم که بعد ها آقای
حسینیان با حضور در برنامه جواب داد که ایشون صلاحیتش رد نشده و نفر ۴۵ شده
است.
فردای مناظره رفتم نماز جمعه تهران و مردم در نماز جمعه می خواستند مرا بزنند می گفتند تو اصلاح طلبی... .
به مردم گفتم که آنها به من فحاشی می کنند و مرا احمدی نژادی می دانند و شما مرا به اصلاحات متهم می کنید ؟
واقعیت این بود که مردم می خواستند جدی مرا بزنند و حرفشان هم این بود و
من از دست مردم فرار کردم و چند نفری هم مرا دنبال کردند و می گفتند چرا
چنین سوالاتی را می پرسی ؟ چرا اجازه می دهی اصلاح طلبان هر چه دلشان می
خواهد بگویند؟
مردم می گفتند چرا اصلاح طلبان در برنامه شما دروغ می گویند و شما جلو
آنها را نمی گیری؟ من هم در جواب گفتم که آقا من که نمی توانم وارد بحث
شوم ، اگر پاسخی یاید داده شود ، این طرف مقابل اصلاح طلبان در مناظره است
که باید پاسخ دهد ، نه مجری و ...
از شنبه بعد از مناظره آقای اطاعت ، ما شروع کردیم به زنگ زدن و تماس
گرفتن با اصلاح طلبان تا انها را قانع کنیم تا در مناظره شرکت کنند و دیگر
هیچ کس حاضر نبود در برنامه حاضر شود و به هر کدامشان که ما زنگ می زدیم
بهانه می اورد.
فقط یک اصلاح طلب قبول کرد برای مناظره در برنامه ما شرکت کند…
آقای حسین مرعشی قبول کرد برای مناظره در برنامه ما شرکت ، البته شرط
گذاشت و شرط او هم این بود که هر که را که او می گوید ما باید به عنوان طرف
مقابلش در مناظره شرکت دهیم.
گفتیم آقای مرعشی منظور شما چیست و با چه کسانی می خواهید مناظره کنید ؟
گفت شما خودتان چند نفر را پیشنهاد دهید، گفتم روح الله حسینیان خوب است؟
گفت که نه.
دوباره پیشنهاد دادم حمید رسایی خوب است؟ و دوباره گفت نه و بهانه ای
اورد؛ خلاصه هر کس را که نام می بردیم چند جمله ای هم نثارش می کرد و جواب
منفی می داد ما چند نفری را نام بردیم او چند حرف به انها زد و گفت من با
اینها نمی توانم مناظره کنم ، گفتیم پس با چه کسانی از اصولگرایان می
خواهید مناظره کنید؟ چند اسم آورد و گفتم که آقا اینها که از رفقای خودتان
هستند و نام این دیگر مناظره نیست.
کار به جایی رسید که برنامه تعطیل شد ، چرا که هیچ اصلاح طلبی حاضر نبود در مناظره شرکت کند.
اصولگرایان مشکلی برای حضور نداشتند ، اما اصلاح طلبان حاضر به شرکت در برنامه نبودند.
دائم زنگ می زدیم و دیگر خسته شده بودم و روزی در حدود صد تماس می گرفتم ،
از آقای تابش رئیس فراکسیون اقلیت گرفته تا نائب رئیس و اعضای کمیسیون با
همه تماس گرفتم ، چهره های سیاسی اصلاح طلب ، روزنامه نگاران و …
به بهانه ای هر کدام نمی امدند که البته بعدا دلایلش رو شد و همه اینها(
این عدم توان اصلاحات جهت حضور در مناظره) باعث شد که ما برنامه را تعطیل
می کنیم.
ضرغامی حاج سعید قاسمی را شخصیتی ضد تبلیغ می دانست
دو هفته برنامه تعطیل شد و مجدد بی بی سی ، روی ۲۲ بهمن کار می کرد تا
بتواند در ۲۲ بهمن سبز ها را در خیابان بیاورد و .. ، یعنی قرار بود دوباره
فتنه شود و از صدا و سیما دوباره به ما زنگ زدند که بیا و به مناسبت ۲۲
بهمن برنامه ای اجرا کن و ..
به مسئولین گفتم که من دیگر روی انتن نمی آیم و ما کار خود را کردیم و
اجازه دهید ما یک طراحی انجام دهیم وبقیه حضور یابند و حرف بزنند.
مسئولین از برنامه من سوال پرسیدند و من گفتم برنامه ای طراحی کردم به نام
دیروز امروز فردا که آنها در جواب من پرسیدند دیروز امروز فردا یعنی چی ؟
گفتم یعنی گذشته انقلاب امروز انقلاب و آینده انقلاب، تحلیل می کنیم که
آدم ها شبیه چه کسی هستند ، موسوی شبیه کیست ؟ شبیه بنی صدر است ؟ شبیه
بازرگان است ؟ تحلیل سیاسی ارائه می دهیم و بررسی می کنیم تکرار تاریخ را.
موافقت نکردند که من در برنامه نباشم و ضرغامی تاکید کرده بود که خود این آدم باید در برنامه حضور یابد.
برنامه خاصی شد و با آمدن افرادی مثل لاریجانی و پناهیان و ده نمکی و حاج
سعید قاسمی برنامه ای شد که از حالت مناظره خارج و فقط در آن به تاریخ
انقلاب پرداختیم.
نکته برنامه جدید این بود که افرادی را آوریدم که اولین بار بود در این فضا وارد می شدند.
یادم هست اسم میهمان ها را به مسئولین اعلام کردم و انها برخی ها را نمی شناختند.
برای مثال وقتی سعید قاسمی را برای حضور در برنامه به مسئولین معرفی کردم
گفتند این آدم کیست و ما او را نمی شناسیم و خیلی خوب بود که نمی شناختند
والا اصلا با حضور وی موافقت نمی کردند.
مسئولان نمی شناختند؛ اما ضرغامی به خوبی حاج سعید را می شناخت، البته
بگویم که سعید قاسمی هم قبول نمی کرد در برنامه شرکت کند و می گفت که من ده
سالی است که تلویزیون نیامدم و قبولتان ندارم، کلی خواهش کردیم و خیلی ها
را مامور کردیم تا او را قانع کنند و قبول کرد که حضور یابد.
از طرفی هم تا صدا و سیما قبول کرد که سعید قاسمی بیاید ، سریع تیزرهای آن
را کار کردیم و اعلام عمومی کردیم تا مسئولان نتوانند زیرش بزنند و آمدن
او را کنسل کنند.
بلافاصله اولین تیزر را که پخش کردیم و اعلام کردیم که قرار است حاج سعید
بیاید، یکی از مدیران ارشد صدا و سیما تماس گرفت و شروع کرد به بد و بیراه
گفتند که این دیگر کیست که می خواهید بیاورید ؟
گفتم دیگر تمام شد و قرار است که بیایند و دیگر نمی شود کاری کرد.
خانمی تماس گرفت و گفت از همه ریشو ها متنفر بودم ، از وقتی این آقا را آوردید نظرم نسبت به مذهبیها عوض شد.
آقای سعید قاسمی امد و به قدری بحث حاج سعید داغ شد که در گوشی به من
گفتند بگذار حرفش را کامل بزند و تمام مردم هم نشستند و دیدند و آنگونه که
به من آمار دادند یکی از پر بیننده ترین برنامه های ما شد.
یک خانمی به شبکه سه تماس گرفته و گفته بود من از هرچی ریشوی حزب الهی و
... متنفر بودم ولی این آدمی که دیشب شما نشان داید به عنوان بچه انقلابی،
این موجود را من تا حالا ندیده بودم و اینجوری هم حزب الهی داریم تو ایران ؟
آدم حزب الهی که می گویند اینها هستند ، من نظرم درباره حزب الهی ها عوض
شد.
یک بار من در جردن در حال قدم زدن بودم و خیلی ان موقع می ترسیدم تنها قدم
بزنم چراکه دائم به من پیغام می دادند که اعدامت می کنیم ، خانواده ات را
آتیش می زنیم ، آدرست را پیدا کرده ایم ، سرت را می بریم ، از تیر برق
آویزانت می کنیم و ... .
من وقتی می خواستم سر برنامه بیایم همسرم را به منزل پدر و مادرش می بردم و وقتی برنامه تمام می شد آخر شب بر می گشتم دنبال آنها...
آن قدر تهدید ها زیاد بود که خانه ام را نیز ناچار شدم عوض کنم و دلهره
عجیبی داشتم، ناچار شدم به محله ای بروم و در طبقه چهارم ساکن شویم تا سنگ
مردم به شیشه ما نرسد.
البته محله حزب الهی بود و و خیالم راحت بود و اما با این وجود نمی توانستم خانواده ام را تنها رها کنم.
حالا در این فضا ناچار شدم بخشی از جردن را پیاده بیایم، یک دفعه دیدم دو
نفر از بالای خیابان به سمت من می دوند و اشهد خود را خواندم و به محض
اینکه به من رسید دیدم یک قیافه ی بسیار عجیب و متفاوتی داشت و به من گفت
آقا من از شما متشکرم ، گفتم چرا؟ گفت ببین من چندین ساله تلویزیون جمهوری
اسلامی نگاه نمی کنم و این برنامه شما رو می شینیم نگاه می کنم و به همه فک
و فامیل ضد انقلابم هم اطلاع میدهم که ببیند.
آن یکی هم رسید و تشکر کرد و آن لحظه خیلی برای من خوشایند بود و بعد از
این، از این دست اتفاق ها زیاد برایم افتاد و یک بار که خانواده را برای
درمان به قلهک برده بودم، متوجه شدم که خانمی بسیار بد حجاب هی از جلو
ماشین سرک می کشید و گفتم احتمالا الان می خواهد بیاید چند تا فحش بار ما
کند، هی می رفت آن ور خیابان و هی می امد و آخر آمد و زد به شیشه و گفت
آقای یامین پور من خیلی از شما تشکر می کنم و به برنامه شما واقعا
علاقمندم و با خانواده نگاه می کنم و فضا تقریبا عوض شده بود، خلاف تصوری
که می شد.
656776 (3)
مسئولان به من می گفتند فکر نکن قبولت داریم ، چون مردم می خواهند مجبوریم ادامه پخش برنامه را بدهیم و …
برای مثال تصور ضرغامی این بود که امثال سعید قاسمی ضد تبلیغ هستند و
اینها را ما وقتی نشان می دهیم مردم از انقلاب زده می شوند و برعکس این بود
.
تجربه شخصی من این بود که ما هر وقت صریح حرف می زنیم ، مردم استقبال می
کنند و این دقیقا همان نکته ای بود که بی بی سی و صدای امریکا فهمیده
بودند.
زمانی که برنامه ما گرفت ، این دو شبکه ضد انقلاب شروع کردند به مسخره کردن من…
چون جوابی نداشتند برای برنامه های ما ، شروع کردند به مسخره کردن.
برای مثال صدای امریکا خنده های من را جدا کرده بود و می گفت که این آدم در حال مسخره کردن مردم است…
اینگونه بود که بخش اول برنامه دیروز امروز فردا هم تمام شد ، بدون آنکه
یک برنامه ریزی راهبردی و کلان بین مسئولان باشد و مدیران درس هم نگرفتند و
این برنامه را ادامه ندادند و البته بعد از عید با من تماس گرفتند و
برنامه را ادامه دادیم اما به ما به عنوان یک ادم خارجی هزینه درست کن ضد
تبلیغ نا محرم نگاه می کردند و بارها به من می گفتند که ما مجبوریم ، فکر
نکنی قبولت داریم ، چون مردم می خواهند….
وقتی برنامه را تعطیل کردند به ما اجازه خداحافظی هم ندادند.
سری دوم دیروز امروز فردا با مناظره جوان فکر و رسایی بر سر مشایی همراه
بود و بعد از ان به ما اجازه خداحافظی هم ندادند و برنامه رسما تعطیل شدو
من دیگر سری سوم برنامه را اجرا نکردم و به خاطر همین اتفاقات..
بعضی از مجری های معروفی که شما می شناسید سر موضوع فتنه نیامدند تلویزیون
، طرف برنامه ورزشی در شبکه سه اجرا می کرد و نیامد و گفته بود که وضع
خراب است.
گفته بودند چه ربطی به شما دارد ، شما بیا فوتبالت را گزارش کن ، اما حاضر
به اجرا برنامه نشده بودن . و زمانی که دادگاه فتنه گران برگزار شد و
متوجه شدندکه نظام برقرار است و خودشان گفتند که ما حاضریم در تلویزیون
برنامه اجرا کنیم و اینگونه بود که دوباره برنامه نود احیا شد.
این از جنگ گریخته ها با سکه و پول از سوی سازمان تقدیر شدند و به عنوان
چهره های فرهنگی تاثیر گذار رسانه نظام جمهوری اسلامی ایران..
ما که رفته بودیم در این جنگ فرهنگی و رسانه ای آسیب دیده بودیم وتهدید
شده بودیم و خانواده ما تهدید شده بود و ناچار شدیم خانه خود را عوض کنیم و
در دانشگاه و دچار مشکل شده بودیم و زندگی ما از حالت عادی خارج شده بود
،برنامه هامان قطع شد ، علیه مان مصاحبه شد و اینگونه بود که سربازان جنگ
نرم از سازمان کنار گذاشته شدند و فراری های جنگ مورد تقدیر قرار گرفتند.
این وضعیت رسانه ملی ماست ، یکی از مدیران ارشد سازمان اخیرا به من گفت
اول انقلاب می گفتند تعدادی شبکه ساواکی در ایران هست که همه منهدم شد ،
بعد گفتند حدود ۳۰۰ شبکه فراماسونر در ایرن است و هیچ کدام تا کنون منهدم
نشده ، (آن مسئول می گفت ) من معتقدم بخش اعظمی از این تعداد در سازمان صدا
و سما است.
این بخش مدیریت و طراحی می کند تا امثال شما را بندازند بیرون و برنامه به شما ندهند و برنامه شما را زمین بزنند و...
در سازمان به ما استودیو ندادند و برنامه را در سوله اجرا می کردیم.
شاید باورتان نشود ، در سازمان به ما استودیو نمی دادند و در یک سوله در
یکی از محله ها برنامه اجرا می کردیم و وقتی باران می امد و رعد و برق می
زد و ماشین یا موتوری رد می شد ، صدای بوق ان می امد و یک بار من در
تلویزیون گفتم، در ان برنامه اقای صفار میهمان ما بود و به جای کت پیراهنی
برتن داشتم و آستین های ان را هم بالا زده بودم و گفتم که ببخشید من کت نمی
پوشم ، اینجا استودیو نیست ، اینجا یک سوله است و هوا هم گرم است و….
ماجرای خرداد ۸۹ بود که مردم بر علیه سید حسن خمینی شعار دادند، می
خواستیم ان برنامه را تحلیل کنیم و افشاگری کنیم ، اجازه ندادند چرا که
احتمال می دادند علیه سید حسین خمینی حرفی بزنیم و این برنامه اصلا پخش نشد
و آقای صفار بسیار عصبانی شد و البته کار به رسانه ها کشیده شد و بعد ها
ناچار شدند دوباره به ما آنتن دهد.
656776 (2)
کارمند صدا و سیما نیستم ، معلم هستم ، کار پژوهشی هم می کنم
بنده معلم هستم ، کار پژوهشی هم می کنم ، کارمند صدا و سیما هم نبوده و
نیستم؛ مشکل ما با مسئولان این بود که ما می گفتیم بگذارید ما حرف انقلاب
را بزنیم.این برنامه ها و این سریال هایی که پخش می شود هیچ کدامشان حرف
انقلاب را نمی گویند.
کدام سریال را یک خانواده مذهبی و انقلابی می پسندد و لذت می برد؟ البته
اوضاع دانشگاه هم چنین است ، در دانشگاه یک حزب الهی نمی تواند به راحتی
جذب هیئت علمی شود باید اول برود به نظام فحش دهد تا بتواند جذب شود.
مثل دانشگاه آزاد ما و جاهای مختلف دیگر که بخش عظیمی از ان در دست لیبرال
ها و سکولار هاست ، سازمان صدا و سیما هم تقریبا چنین است.
صدا و سیما باید حرف انقلاب را بزند و اگر بخواهد به همان حرفی را که در
بی بی سی و صدای امریکا زده می شود تریبون بدهد تا در صدا و سیما م گفته
شود، این خیانت به مردم است.
برنامه ریخته بودند که با عدم حضور در برنامه اعلام کنند ، صدا و سیما تک صدایی است
البته این را بگویم که ما کاملا اماده این بودیم که مناظره ها ادامه پیدا
کند و البته بعضی افراد همچون آقای جهانگیری حاضر به حضور نشدند و یک بار
هم در یکی از مناظره ها که آقای کوچک زاده را دعوت کردیم یکی از نمایندگان
اصلاح طلب مجلس که قول داده بود حضور یابد ، تلفن خود را خاموش کرد و بنده
چند بار در طول برنامه به ایشون می گفتم که آقای فلانی موبایلت را روشن کن ،
چرا خودت را به برنامه نرساندید؟ در لحظات پایانی برنامه موبایلش روشن کرد
و عذر خواهی کرد و …
من به ایشان گفتم که آبروی ما که نه ، آبروی خودتان را بردید و گفتید می
آیید و نیامدید و بعد ها مطلع شدیم که برنامه آنها این بود که بگویند می
آییم و در دقیقه نود حضور نیابند تا مردم با خود بگویند صدا و سیما یک طرفه
است .
برداشت من این بود که این یک طراحی بود تا فضا را از دست ما خارج کند.
یک مناظره هم آقای رضایی و لایتی بودند ، که آقای ولایتی یک روز قبل از مناظره به من زنگ زد و گفت که نمی توانم حضور یابم.
حالا جالب اینجا بود که گفته بودیم و تبلیغ ان هم پخش شده بود و یک هفته مردم منتظر برگزاری این مناظره بودند.
چرایی نیامدن آقای ولایتی را نمی توانم بگویم ، اما وقتی به آقای رضایی
اطلاع دادم که آقای ولایتی نمی آید گفت که من یا با آقای حداد عادل مناظره
می کنم یا تنها حضور می یابم.
از انجایی که آقای حداد کسالت داشتند و بستری بودند ، اقای ضرغامی بامن
تماس گرفت و گفت که چه کار کنیم و برنامه شما چیست ؟ گفتم که اجازه بدید
آقای رضایی تنها حضور یابد و من با ایشان مناظره می کنم و سوالات را نوشته
ام و بهترین مناظره خواهد شد، آقای ضرغامی به شدت مخالف بود و می گفت اگر
ایشان تنها بیاید از فردا همه مدعی می شوند که ما هم می خواهیم تنها حضور
یابیم و من به آقای رضایی پیشنهاد دادم تا حضور یابد و با اقای علاءالدین
بروجردی مناظره کند و ایشان هم قبول نکردند و برنامه بهم خورد و خیلی هم
برای ما بد تمام شد و بابت آن خیلی هزینه دادیم.