به گزارش پایگاه 598 به نقل از فرهنگ، یکی از وقایع مهم تاریخ اسلام هجرت پیامبراکرم (ص) از مکه به مدینه در شب
اول ربیع الاول می باشد .در این هجرت علی علیه السلام نقش بسیار مهمی را
ایفا کردند که در مطلب پیش رو به اشاره قرآن کریم به این شب بزرگ می
پردازیم.
وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشرِى نَفْسهُ ابْتِغَاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوف بِالْعِبَادِ(207 بقره)
ترجمه : بعضى
از مردم (با ايمان و فداكار، همچون على (عليه السلام ) در ليلة المبيت به
هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، جان خود را به
خاطر خشنودى خدا مى فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است .(207 بقره)
مفسر
معروف اهل تسنن ((ثعلبى )) مى گويد: هنگامى كه پيغمبر اسلام تصميم گرفت
مهاجرت كند براى اداى دينهاى خود و تحويل دادن امانتهائى كه نزد او بود على
(عليه السلام ) را به جاى خويش قرار داد و شب هنگام كه مى خواست به سوى
غار ((ثور)) برود و مشركان اطراف خانه او را براى حمله به او محاصره كرده
بودند دستور داد على (عليه السلام ) در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگى
(برد حضرمى ) كه مخصوص خود پيغمبر بود روى خود بكشد در اين هنگام خداوند
به((جبرئيل )) و ((ميكائيل )) وحى فرستاد كه من بين شما برادرى ايجاد كردم و
عمر يكى از شما را طولاني تر قرار دادم كدام يك از شما حاضر است ايثار به
نفس كند و زندگى ديگرى را بر خود مقدم دارد هيچكدام حاضر نشدند.به
آنها وحى شد اكنون على (عليه السلام ) در بستر پيغمبر خوابيده و آماده شده
جان خويش را فداى او سازد به زمين برويد و حافظ و نگهبان او باشيد.
هنگامى
كه جبرئيل بالاى سر و ميكائيل پايين پاى على (عليه السلام ) نشسته بودند
جبرئيل مى گفت : ((به به آفرين بر تو اى على ! خداوند بواسطه تو بر فرشتگان
مباهات مى كند)).در اين هنگام آيه فوق نازل گرديد و به همين دليل آن شب تاريخى به نام ((ليلة المبيت )) ناميده شده است .
((ابن
عباس مى گويد اين آيه هنگامى كه پيغمبر از مشركان كناره گرفته بود و با
ابو بكر به سوى غار مى رفت درباره على (عليه السلام ) كه در بستر پيغمبر
خوابيده بود نازل شد.
((ابو جعفر
اسكافى )) مى گويد: (همانطور كه ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه جلد 3
صفحه 270 ذكر كرده است ) جريان خوابيدن على (عليه السلام ) در بستر پيغمبر
(صلى الله عليه و آله و سلم ) به تواتر ثابت شده و غير از كسانى كه مسلمان
نيستند و افراد سبك مغز آن را انكار نمى كنند در جلد دوم ((الغدير)) ذيل
آيه مورد بحث (صفحه 48 به بعد) مى نويسد: ((غزالى )) در كتاب احياء العلوم
جلد سوم صفحه 238 و گنجى در كتاب ((كفاية الطالب )) صفحه 114 و ((صفورى ))
در((نزهة المجالس )) جلد دوم صفحه 209 و ابن ((صباغ مالكى )) در كتاب
((الفصول المهمة )) صفحه 33، ((سبط ابن جوزى حنفى )) در ((تذكرة الخواص ))
صفحه 21 ((شبلنجى )) در ((نور الابصار)) صفحه 86 و احمد در ((مسند)) جلد يك
صفحه 348 و((تاريخ طبرى )) جلد دوم صفحه 99 تا 101 و ((ابن هشام )) در
((سيرة )) جلد دوم صفحه 291 و ((حلبى )) در ((سيره )) خود و ((تاريخ يعقوبى
)) جلد دوم صفحه 29 جريان ((ليلة المبيت )) را نقل كرده اند.
فداكارى بزرگ در شب تاريخى هجرت
گرچه
آيه فوق همانطور كه در شان نزول آن ذكر شد، مربوط به ماجراى هجرت پيغمبر
اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) و فداكارى على (عليه السلام ) و خوابيدن
او در بستر آن حضرت نازل شده ، ولى همچون ساير آيات قرآن ، مفهوم و محتواى
كلى و عمومى داردو در واقع نقطه مقابل چيزى است كه در آيات قبل در مورد منافقان وارد شده بود.
مى فرمايد: ((از ميان مردم كسانى هستند كه جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند، و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است ))(و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤ ف بالعباد).
آن
گروه مردمى خودخواه و خودپسند و لجوج و معاند بودند كه از راه نفاق در بين
مردم آبروئى كسب مى كردند، و در ظاهر خود را مؤ من و خيرخواه نشان مى
دادند، اما كردارشان پرده از روى گفتارشان بر مى داشت چرا كه جز فساد در
زمين و نابود كردن حرث و نسل كار ديگرى نداشتند ولى اين گروه تنها با خدا معامله مى كنند و هر چه دارند حتى جان خود را به او مى فروشند و جز رضا و خشنودى او چيزى خريدار نيستندو با فداكارى و ايثار آنهاست كه امر دين و دنيا اصلاح و حق زنده و پايدار مى شود و زندگى انسان گوارا و درخت اسلام بارور مى گردد.
جمله ((و الله رؤ ف بالعباد)) كه در حقيقت نقطه مقابل چيزى است كه در آيات قبل درباره منافقان مفسد فى الارض آمده بود ((فحسبه جهنم و لبئس المهاد))
ممكن است اشاره به اين باشد كه خداوند در عين اينكه بخشنده جان به انسان
است همان را خريدارى مى كند و بالاترين بها را كه همان خشنودى خويش است
به انسان مى پردازد.
قابل توجه اينكه فروشنده ((انسان )) و خريدار خدا و متاع ((جان )) و بهاى معامله خشنودى ذات پاك اوست .
در
حالى كه در موارد ديگرى بهاى اينگونه معاملات را بهشت جاويدان و نجات از
دوزخ ذكر كرده است مثلا مى فرمايد: ان الله اشترى من المؤ منين انفسهم و
اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون ، ((خدا از
مومنان جانها و مالهايشان را خريدارى مى كند كه بهشت از آن آنها باشد، در
راه خدا پيكار مى كنند مى كشند و كشته مى شوند))و
شايد به همين جهت است كه آيه مورد بحث با كلمه من تبعيضيه (و من الناس )
شروع شده يعنى تنها بعضى از مردم هستند كه قادرند به اين كار فوق العاده دست
زنند، و تنها بهائى را كه براى ايثار جان طالب باشند، همان خشنودى خدا
بوده باشد، ولى در آيه 111 سوره توبه كه در بالا آورديم همه مومنان به
معامله با خدا، در برابر بهشت جاويدان دعوت شده اند.
اين
احتمال نيز در تفسير جمله ((و الله رؤ ف بالعباد)) و تناسب آن با آغاز آيه
وجود دارد كه مى خواهد اين حقيقت را روشن سازد كه وجود اين چنين افراد
وفادار و ايثارگر در ميان مردم ، از رافت و مهربانى خدا نسبت به بندگانش
سرچشمه گرفته ، زيرا اگر چنين انسانهاى از خود گذشته در جوامع انسانى وجود
نداشته باشند، اركان دين و اجتماع فرو مى ريزد، ولى خداوند مهربان با اين
دوستان ايثارگر خود، جلو خرابكارى دشمنان را مى گيرد.
به
هر حال اين آيه با توجه به شاءن نزولى كه مشروحا گفته شد، يكى از بزرگترين
فضايل على (عليه السلام ) است كه در اكثر منابع اسلامى آمده ، و به قدرى
چشمگير است كه معاويه ، به خاطر دشمنى خاصى كه با على (عليه السلام ) داشت
طبق روايتى چنان از اين فضيلت ناراحت بود كه ((سمرة بن جندب )) را با
چهارصد هزار درهم تطميع كرد كه بگويد اين آيه درباره عبدالرحمن بن ملجم ،
قاتل على (عليه السلام ) (طبق حديث مجعولى ) نازل شده ، و آن منافق جنايت
پيشه نيز چنين كرد، ولى همانطور كه انتظار مى رفت حتى يك نفر اين حديث
مجعول را نپذيرفت.