به گزارش سرويس بين الملل 598 به نقل از خبرگزاری فارس، سایت ایران هستهای نوشت، اعمال پی در پی چند دور تحریم یک جانبه علیه ایران از سوی 3 کشور آمریکا، انگلیس و کانادا و همچنین پیشنهاد یک سری تحریمهای جدید از سوی فرانسه، باعث شده حجمی از گزارشهای گیج کننده در این مورد منتشر شود و حقیقت این مسئله که «واقعاً چه چیزی تحریم شده؟» لابلای آنها مغفول بماند.
بویژه این نکته بسیار مهم است که وقتی گزارشهای منابع غربی درباره این تحریمها به دقت بررسی شود به سادگی میتوان دریافت که آمریکا و متحدانش بیش از آنکه اقدامی واقعی علیه ایران انجام داده باشند، در حال سر و صدا و به راه انداختن بازیهای تبلیغاتی علیه ایران هستند.
ابتدا به تحریمهای آمریکا بپردازیم.
دولت آمریکا روز دوشنبه 30 آبان 1390 (22 نوامبر 2011) در دو حوزه تحریمهایی را علیه ایران اعمال کرد.
نخستین حوزه صنعت پتروشیمی ایران بود که آمریکاییها ادعا کردهاند توسط سپاه پاسداران اداره میشود. هیلاری کلینتون روز دوشنبه 30 آبان در این باره گفته است: باراک اوباما دستوری را امضا کرده که برای اولین بار بطور خاص با عملی شدن آن صنعت پتروشیمی ایران هدف قرار خواهد گرفت. این صنعت بخش مهمی از درآمد ایران را تامین میکند و پوششی برای واردات و فعالیتهایی در ایران است که تحریم شدهاند.
طبق این قانون شرکتهای ایرانی و خارجی که در بخش پتروشیمی ایران فعالیت دارند تحریم خواهند شد.
حوزه دوم، فعالیتهای بانکی ایران است.
تیموتی گایتنر، روز دوشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با هیلاری کلینتون اعلام کرد: وزارت خزانه داری امروز تحریمهای جدیدی را برای مقابله با فعالیتهای غنی سازی ایران در نظر گرفته که بر اساس آن تمامی مراکز بانکی ایران از جمله بانک مرکزی این کشور به عنوان تهدیدی برای داد و ستدهای مالی کشورهای جهان و موسسات مالی معرفی میشوند و تمامی موسسات مالی در جهان باید بدانند که هرگونه مراوده تجاری با بانک مرکزی ایران و سایر بانکهای این کشور به منزله همکاری در فعالیتهای غیر قانونی (پولشویی) است زیرا ایران به دنبال دستیابی به سلاحهای هستهای است و از تروریسم حمایت میکند و در این راه به دنبال فریب موسسات مالی و دور زدن تحریمهاست. هرگونه ارتباط تجاری با ایران به منزله حمایت از فعالیتهای غیر قانونی این کشور است و موسسات تجاری و مالی در جهان باید به عواقب و خطرات ناشی از آن آگاه باشند. ما این تصمیم را در راستای اقدامات شرکای خود در کشورهای انگلیس و کانادا به منظور انزوای هرچه بیشتر موسسات مالی در ایران گرفتهایم و انتظار داریم سایر رهبران جهان هم تصمیماتی مشابه در این زمینه داشته باشند تا از فعالیتهای مالی ایران در کشورهایشان ممانعت کنند.
باراک اوباما هم با صدور بیانیهای مکتوب درباره این تحریمها گفته است: ایران مسیر انزوای بینالمللی را انتخاب کرده است. تا زمانی که ایران به حرکت در این مسیر خطرناک ادامه دهد، آمریکا به یافتن راههایی به همراه شرکایش برای منزوی کردن و افزایش فشار بر رژیم ایران ادامه خواهد داد. تحریمهای جدید برای نخستین بار بخش پتروشیمی ایران را هدف قرار میدهد.
همچنین هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا تاکید کرده است که تدابیر امروز آمریکا با اقدامات مکمل کشورهای انگلیس و کانادا همراه بوده و ما انتظار تحریمهای بیشتر را از طرف دیگر متحدان بینالمللی خود خواهیم داشت و تحریمهای امروز بر روی هم فشارها را بر منابع درآمد ایران و فعالیتهای غیر قانونی این کشور افزایش میدهد و این تحریمها سطح تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و سایر کشورهای جهان را که پیشتر در سطح ملی و بینالمللی وضع شده گسترش داده و تکمیل میکند.
وزیر امور خارجه آمریکا افزود: تحریمهایی که ما وضع کردهایم تاثیراتی چشمگیر و اثرگذار خواهد داشت به طوریکه بخشهای مالی بینالمللی ایران را در سطح بینالمللی در انزوای کامل قرار میدهد و آن را محیطی بسیار خطرناک و پر هزینه برای تجارت نشان میدهد به طوریکه بسیاری از شرکتهای فعال نفتی بزرگ جهان با خروج خود از ایران تلاشهای این کشور برای افزایش تولید نفت خود را که مهمترین منبع درآمدی آن است با شکست مواجه کردهاند.
خلاصه این جملات طولانی و خسته کننده گایتنر، اوباما و کلینتون این است که آمریکا فعالیتهای بانکهای ایران را ذیل قانون پول شویی در این کشور تعریف کرده است. مطابق این قانون دسترسی بانکهای ایران به نظام مالی آمریکا ممنوع خواهد بود.
روزلین جردن در گزارشی برای الجزیره انگلیسی از واشنگتن در روز اول آذر در این باره میگوید: مقامات آمریکایی تصمیم گرفتهاند با بکارگیری یکی از مواد قانون میهن پرستی آمریکا که به بخش مبارزه با تروریسم مربوط میشود، ایران را کشوری معرفی کنند که نه برای اقدامات تروریستی بلکه برای اقدامات نظامی متعارف به پولشویی اقدام میکند.
ناتاشا موزگووایا در یادداشتی برای روزنامه هاآرتص که روز اول آذر منتشر شده این موضوع را اینگونه توضیح داده است: دو مسئول آمریکایی که خواستند نامشان فاش نشود در گفت وگو با رسانههای آمریکایی اعلام کردند وزارت خزانه داری آمریکا قصد دارد نظام بانکداری ایران را قلمرویی قانونی برای پولشویی توصیف کند که در پی این اقدام بانکهای آمریکایی ملزم خواهند بود اثبات کنند حسابهای خارجیشان به هیج وجه ارتباطی با ایران ندارد که این اقدام خود در نهایت موجب انصراف و دلسرد شدن بانکهای خارجی از همکاری با بانکهای ایرانی خواهد شد.
آمریکاییها ادعا میکنند تحریمهای جدید همه شکافهایی که به ایران امکان داده بود تحریمهای کنونی بر بخشهای انرژی و نظام مالی این کشور را دور بزند، پر خواهد کرد.
درباره تحریمهای آمریکا چند ملاحظه مهم وجود دارد:
1- یک سوال مهم این است که این تحریم چه تاثیری بر فعالیتهای بانکی ایران خواهد داشت. پاسخی که منابع غربی به این سوال میدهند به صراحت و روشنی این است: هیچ، چرا که ایران اساساً دسترسی به موسسات مالی و بانکی آمریکا ندارد!
ارشاد محمد و گِلین سامویل، در گزارشی برای خبرگزاری رویترز از واشنگتن که در روز اول آذر 1390 منتشر شده در این باره میگویند: تصمیم آمریکا برای معرفی ایران به عنوان نگرانی اصلی در زمینه پولشویی هیچ اثر مستقیمی بر این کشور ندارد، زیرا بانکهای آمریکایی پیشتر از هرگونه مبادله با نهادهای مالی ایرانی منع شده بودند و این موضوع بیشتر هشداری درباره خطرات داد و ستد با ایران قلمداد میشود.
2- نکته مهم دیگر این است که همانطور که باراک اوباما هم روز دوشنبه گفته آنچه رخ داده این است که آمریکا بخش بانکی ایران را تحریم نکرده بلکه فقط آن را یک تهدید در زمینه پولشویی اعلام کرده است. (نگاه کنید به وانگ یونگ کانگ، گزارش خبرگزاری شینهوا از نیویورک، اول آذر 1390).
3- نکته بعدی که اشاره به آن ضرورت دارد توجه به این امر است که حتی بخش نفت و گاز ایران هم در این دور از تحریمها هدف قرار نگرفته است.
ناتاشا موزگووایا در مقالهای که هاآرتص روز 30 آبان منتشر کرده در این باره نوشته است: یک مسئول آمریکایی گفت بانک مرکزی ایران و نیز بخش نفت و گاز این کشور در این دور از تحریمها هدف قرار نگرفتهاند، زیرا نگرانیهایی درباره افزایش شدید بهای نفت و نیز ضربه به اقتصاد آمریکا ناشی از این تحریمها وجود داشت.
همچنین ارشاد محمد و گِلین سامویل، در گزارشی برای خبرگزاری رویترز از واشنگتن که در روز اول آذر 1390 منتشر شده، در این باره نوشتهاند: آمریکا از هدف قرار دادن بانک مرکزی ایران خودداری کرد، اقدامی که میتوانست ارتباط این نهاد مالی را با نظام مالی جهانی قطع کند، بهای نفت را به سرعت بالا ببرد و روند بهبود اوضاع اقتصادی آمریکا و اروپا را به مخاطره اندازد.
در گام دوم باید به تحریمهای انگلستان علیه ایران توجه کرد. این کشور شدیدترین موضع گیری را بر علیه ایران داشت و تمام ارتباطات مالی خود با ایران از جمله با بانک مرکزی این کشور را کاملاً قطع خواهد کرد.
وزارت دارایی انگلیس اعلام کرد از روز دوشنبه همه ارتباطات با بانکهای ایران را به عنوان بخشی از تحریمهای مالی جدید این کشور علیه تهران قطع خواهد شد. همچنین از ساعت 15 روز دوشنبه به وقت گرینویچ، همه موسسات مالی و اعتباری انگلیس باید روابط تجاری و معاملات مالی خود را با همه بانکهای ایرانی از جمله بانک مرکزی ایران و شعب آنها و زیر مجموعههایشان متوقف کنند.
این نخستین بار است که دولت انگلیس رابطه کل بخش بانکی یک کشور را با بخش مالی انگلیس قطع میکند. بر اساس ادعای بیانیه وزارت دارایی انگلیس، بانکهای ایرانی نقشی مهم در ارائه خدمات مالی به افراد و شرکتهای مرتبط با برنامه هستهای و موشکهای بالستیک ایران ایفا کردهاند.
بنابر گزارش جف دایر از واشنگتن و جیمز بلیتز از لندن برای فایننشال تایمز در روز اول آذر 1390، وزارت خزانه داری انگلستان اعلام کرده است که این نخستین باری است که انگلیس از اختیاراتی که سند مبارزه با تروریسم سال 2008 به آن میدهد، برای قطع تمام ارتباطات بانکی با یک کشور دیگر استفاده میکند.
اما سوالی که درباره این تحریمها وجود دارد این است که آیا این تحریمها اصلی ترین حوزه داد و ستد ایران با بانکهای انگلیسی یعنی حوزه نفت را در بر میگیرد. جواب باز هم منفی است.
ارشاد محمد و گِلین سامویل، در گزارشی برای خبرگزاری رویترز از واشنگتن که در روز اول آذر 1390 منتشر شده، مینویسند: انگلیس در اقدامی هماهنگ به همه نهادهای مالی این کشور دستور داد هر گونه داد و ستد و معامله با همتاهای ایرانی خود از جمله بانک مرکزی ایران را قطع کنند. یک منبع آگاه در این خصوص گفت این اقدامات به طور مستقیم داد و ستد در بخش نفت ایران را هدف قرار نخواهد داد.
و گام سوم تحریمهای کاناداست.
بنابر اعلام جان برد وزیر امور خارجه این کشور، معاملات مالی با ایران را با ذکر برخی استثناها ممنوع میکند. این تحریمها فهرست کالاهای ممنوعه را به همه کالاهای مورد استفاده در صنعت پتروشیمی، نفت و گاز در ایران تعمیم میدهد و فهرست کالاهای ممنوعه را برای افزودن اقلام بیشتر که ممکن است در برنامه هستهای ایران مورد استفاده قرار گیرند، اصلاح میکند.
ارشاد محمد و گِلین سامویل، در گزارشی برای خبرگزاری رویترز از واشنگتن که در روز اول آذر 1390 منتشر شده اظهار داشتند که کانادا نیز از سوی دیگر اعلام کرد صادرات همه کالاهای مورد استفاده در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی ایران و نیز همه معاملات با این کشور از جمله بانک مرکزی ایران را ممنوع میکند، اما ارسال پول برای اتباع ایرانی - کانادایی در این بین مستثنی خواهد بود.
بنابراین در تحریمهای کانادا هم استثنای مهمی در نظر گرفته شده است که در گزارشهای خبری در این مورد اغلب نادیده میماند.
و آخرین مورد تحریمهای فرانسه است که در اقدامی عجیب به جای آنکه تحریمی علیه ایران اعلام کند، فقط یک سلسله تحریمها را پیشنهاد کرده است.
در حالی که بسیاری از رسانهها تصور کردهاند فرانسه خرید نفت از ایران و همچنین معامله با بانک مرکزی ایران را تحریم کرده، مراجعه به متن بیانیه کاخ الیزه نشان میدهد هیچ چیز بیش از پیشنهاد یک سلسله تحریمها به برخی کشورهای خاص از جانب پاریس انجام نشده است.
خبرگزاری شینهوا روز 30 آبان 1390 از پاریس در این باره گزارش داده است: فرانسه روز دوشنبه از شرکای غربی خود و اتحادیه اروپا خواست به طور مشترک تحریمهای جدیدی را علیه ایران به منظور وادار کردن این کشور به مذاکره در خصوص مسئله هستهای خود، اتخاذ کنند. کاخ الیزه در بیانیهای اعلام کرد فرانسه برنامه هستهای ایران را تهدیدی غیر قابل قبول برای منطقه و کل جهان قلمداد میکند.
در این بیانیه آمده است: فرانسه نامهای به سران کشورها و دولتهای آلمان، کانادا، آمریکا، ژاپن، انگلیس و روسای شورای اروپا و کمیسیون اروپا در خصوص این مسئله نوشته است.
فرانسه تحریمهایی جدید را در مقیاسی بی سابقه به منظور متقاعد کردن ایران به اینکه این کشور باید مذاکره کند، خواستار شد و از این رو به اتحادیه اروپا و دیگر شرکای خود پیشنهاد کرد تصمیماتی از جمله مسدود کردن داراییهای بانک مرکزی ایران و توقف خرید نفت این کشور را اتخاذ کنند.
بنابراین تا آنجا که به فرانسه مربوط میشود این کشور هنوز جز حرف زدن و نامه نوشتن کار دیگری نکرده و باید منتظر ماند تا ببینیم اتحادیه اروپا به پیشنهادهای پاریس چه واکنشی نشان خواهد داد.
نتیجه این است که این تحریمها در واقع بسیار بیشتر از آنکه واقعاً قوی باشد، قوی جلوه داده میشود و همین نشان دهنده آن است که غرب عمیقاً مایل است ضعفهای راهبردی و دیپلماتیک خود را با مانورهای رسانهای پر کند.