به گزارش پایگاه 598 به نقل از کیهان؛ حواشی و گفت و شنودهای مربوط به سخنرانی حسین شریعتمداری هنوز ادامه دارد. در هر رسانهای که به این مسئله پرداخته میشود، نظرات متعدد مخاطبان پیرامون حضور شریعتمداری و فحاشی اعضای انجمن تهران به وی به اشتراک گذاشته میشود. موافقان و مخالفان شریعتمداری اما، هیچ کدام حمله و هتاکیهای اعضای انجمن تهران را نمیتوانند تایید کنند مگر معدودی که یا خودشان در جلسه فحاشی کردند و یا از حامیان آنها هستند.
تصاویر هوچیگری و حمله بیدلیل به یک سخنران و تحمل شریعتمداری توسط اعضای انجمن تهران، کامنتهای تاملبرانگیز مخاطبان را در پی داشت. در یکی از سایتهای اصلاحطلب پیامی با این محتوا به اشتراک گذاشته شده است؛ «کاش رئیسجمهور از شریعتمداری یاد بگیرد»، یکی دیگر به بیانی طنز نوشته است: «داعش مسئولیت حمله به شریعتمداری را به عهده گرفت» و...
افراد شعاردهنده در حالی به راحتی وارد سالن برنامه بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و سخنرانی مدیر مسئول کیهان شدند و آن را برهم زدند، که حتی در روز ۱۶ آذر به خبرنگاران نیز رحم نکردند و با حرکاتی زشت آنها را به بیرون از سالن پرتاب کردند. سالنی که در آن مصطفی معین و علی مطهری هرچه میخواستند گفتند و هیچ کس به آنها حملهور نشد.
رفتارهای اینچنینی بیسابقه نیستند. خاطرات دانشجویی اعضای تشکلهای مسلمان را که ورق بزنیم؛ مراعات نظیر چماق، حمله، برهم زدن نشست، بیرون انداختن دانشجویان، حمله به رئیسجمهور، آتش زدن عکس بالاترین مقام اجرایی کشور، شکستن شیشههای دانشگاه و قس علیهذا را زیاد به خاطر میآوریم. «چماق اصلاحات» برای دیروز و امروز نیست. بعد از ۱۸ تیر ۷۸، ۱۷ سال است که «آشوب» کلیدواژه تحرکات جریان مشخص و معین در وزارت علوم است. همان حلقهای که ۱۸ تیر را رقم زدند، امروز در وزارت علوم هستند و بسیاری از ناظران مشابهتهای اتفاقات اخیر را با مدل برهم زدن برنامهها در دوران اصلاحات از این منظر مینگرند.
این گزارش با اشاره به سابقه «چماق اصلاحات» طی ۱۷ ساله بعد از ۱۸ تیر ۷۸ به نقل از مسعود فروغی درباره «آشوب» و چیزهایی که به چشم خود دیده نوشت: «قدیمترها برای آشوب درست کردن میرفتند در مناطق خاصی از شهر، سراغ برخی چهرههای خاص تا از آنها بخواهند در ازای پول یا هر چیز دیگری وظیفه خطیر داد و فریاد زدن و نعره کشیدن را برعهده بگیرند! حالا اما در روزگاری که هزاران چشم از لنز دوربین عکاسها در حال نگاه کردن به صحنه سیاست و جامعه است همان فرمول بریز خرابکن برنامهشونرو اجرا میشود ولی با یک تفاوت بزرگ: اگر قبلا مردان سبیل کلفت با کت و شلوارهای یکدست و موهای فرفری نعره میکشیدند این روزها خانمها و آقایانی در برخی دانشگاهها هستند که لباسهای شیک و به روزی هم میپوشند. یادم هست برای آغاز به کار انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان به این دانشگاه رفته بودم، آن روز برای همراهی سخنران اصلی برنامه فکر میکردم حداکثر مخالفین سیاسی- فرهنگی روح حاکم بر اصالت اصلی انجمنهای اسلامی میآیند و با سوالهای چالشی برای سخنران هیجان برنامه را زیاد میکنند... اما از بدو ورود به سالن به یکباره ۵۰ شاید هم ۶۰ نفر دختر و پسر با تیپهای خاص! جوری فحش و ناسزا میگفتند که تا چند دقیقه یادم رفت اینجا دانشگاه است! یا سال ۸۷ در سلسله جلسات نقد عملکرد مدیریت طولانی رئیس دانشگاه آزاد یک تیم قوی و حرفهای از کارمندان دانشگاه آزاد شرکت میکردند و... یاد و خاطره شعبان بیمخها گرامی باد!».
در پایان این مطلب آمده است: پرتاب «کفش» به سوی سخنرانی که «فتنه» را فاش میکرد و یا حمله و توهین به دانشجویانی که دروغ «تقلب» را قبول نمیکردند یک داستان بلند است... در روزگار «اندروید» و «دنیای دیجیتال» وقتی آدم با پدیده «نعره برای بهم زدن برنامه» مواجه میشود بیش از پیش به این واقعیت پی میبرد که «پیشرفت ظاهری زندگی مدرن هیچ- و تاکید میشود هیچ- ربطی به بالا رفتن سطح شعور و معرفت آدمها ندارد» پشت کردن به سخنرانی که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در حال فاش کردن راز «فتنهگران» بود باز هم تکرار خواهد شد چون جماعتی فقط بلدند «آروغ روشنفکری» بزنند و از مدنیت «غربی شدن» ظاهر و باطن را یاد گرفتند همچنان زیر پرچم انجمن «اسلامی» برای روح «ماکیاول» سینه میزنند...