روند کاهش جمعیت کشور در سال های اخیر که باعث نگرانی های فراوان شده و اهتمام جدی رهبر انقلاب اسلامی را نیز در حد اعتراف صریح به یک خطای راهبردی نظام و عذرخواهی به خود معطوف کرده است مشکل ساده ای نیست که با چند شعار تشریفاتی یا تعارف های تبلیغاتی قابل حل باشد و در عین حال موضوع کوچکی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت.
رویکرد رهبر انقلاب اسلامی به این موضوع - چنان که در اهتمام ایشان به مسأله سبک زندگی شاهد بودیم - از منظر تمدن سازی است و تحقق این آرمان جز با اصلاح ساختارهای اجتماعی و بهسازی زیرساخت های اقتصادی کلان کشور و تأمین نیازهای ضروری برای این موضوع ممکن نیست. در نگاهی گذرا شاید بتوان به عنوان مقدمه حداقل بیش از دوازده نکته پیرامون عوامل و اسباب مختلفی که منجر به کاهش جمعیت شده است ذکر کرد و با گشودن باب گفت و گو عناوین دیگری به آن ها افزود و البته برخی مهم تر و اساسی تر و برخی در درجات پایین تری از نظر میزان اهمیت و تأثیر قرار می گیرند که ضرورت دارد در باره هر یک جداگانه به تحلیل و مطالعه بپردازیم. در نتیجه تحولات اجتماعی و تغییرات نسلی و توسعه امکانات ارتباطی و رسانه ای و در نتیجه موج گسترده جهانی شدن توجه بیشتر به خود و جسم مادی اقتضایی جز کمرنگ شدن خانواده و ازدواج و تعدد اولاد ندارد .
از سوی دیگر آسان شدن جابه جایی های جغرافیایی و امکان بیشتر سفرهای خارجی نیز با تعداد زیاد فرزندان سازگار نیست. پایتخت نشینی و تمرکز در تهران یا شهرهای بزرگ و دور شدن از شهرستان ها و روستاها ، ترویج روحیه اشرافی گری و رفاه طلبی و دوری از معنویت و ساده زیستی نیز باعث می شود افراد ترجیح دهند امکانات اندک زندگی به جای هفت یا ده نفر بین دو یا سه نفر تقسیم شود. تغییر سبک زندگی و جدا شدن زندگی زوجهای جوان از پدر و مادرها و بزرگترهای خانواده ، سکونت در آپارتمانهای کوچک و سخت گیری های بنگاه های املاک در مورد تعداد خانوار مستأجر ، قیمت روزافزون خرید یا اجاره مسکن و عواملی از این دست نیز باعث می شود بچه داری بسیار دشوار تر از گذشته باشد. تضعیف و تحقیر گسترده و قوی گزینه هایی به جز تحصیل در مقاطع عالی ( مانند مهارت آموزی و اشتغال در حوزه های کشاورزی ، صنعت و ... ) و از سوی دیگر هزینه سرسام آور مهدکودک ها و مدارس غیرانتفاعی و حتی نمونه دولتی و مشابهاتشان ، هزینه سنگین تحصیل در دانشگاه آزاد و مشابهاتش نیز باعث می شود تا تمایل طبیعی و فطری افراد به داشتن فرزندان سرکوب شود.
همچنین تحصیل دختران با شرایط مذکور و روند فعلی کنکور و محتوا و مضمون آموزش که تنها مسیر تحصیل در مقاطع بالاتر را هموار می کند و مورد تشویق قرار می دهد ( نه خانه داری و زندگی طبیعی و عادی زنانه ) و شرایط مختلف اجتماعی و اقتصادی که گاه اشتغال زنان را اجباری می کند در کاهش جمعیت به شکل مستقیم اثر دارد. در این میان یکی از مهمترین نقش ها را رسانه های عمومی مخصوصا صداوسیما برعهده دارند که با شکل دادن و هدایت افکار عمومی سبک زندگی را سامان می بخشند .
بی تردید تصویری که سالها در مجموعه های تلویزیونی ، فیلم های سینمایی و برنامه های رسانه ای از خانواده پرجمعیت (به عنوان افراد عقب مانده و فقیر و بی فرهنگ) و از خانواده های کم جمعیت (به عنوان افرادی متمدن و بهره مند و موفق) ترسیم شده و حتی واقعیت جوامع غربی در فیلم های سینمایی خارجی تحریف گردیده (و خانواده های آمریکایی و اروپایی را معمولا با تعداد اندک فرزندان نمایش داده اند) موجب کاهش تمایل به تعدد زایمان می شود و حتی تصویری که همواره از زایمان طبیعی (دائما همراه با درد و رنج و جیغ و ناله) نمایش داده شده منجر به انصراف از زایمان یا حداکثر تن دادن به زایمان سزارین می گردد.
شاید بتوان به این سیاهه عوامل دیگری هر چند کم اهمیت تر مانند حضور پررنگ حیوانات خانگی مانند گربه و سگ در برخی آپارتمانها (و اثرمنفی که بر توان باروری زن دارند و از نظر علمی ثابت شده) را نیز اضافه کرد و در میان همه این عوامل محور مشترک سبک زندگی را به وضوح مشاهده نمود. مسلم است که این معضل تنها زمانی قابل علاج است که اولا یک توافق سراسری در افکار عمومی مردم حاصل شود و ثانیا عزمی ملی در مدیران و مسئولان برای تأمین نیازهای ابتدایی حل مشکل مانند رایگان شدن تحصیل و فراگیری بیمه تأمین اجتماعی و توسعه کشوری امکانات رفاهی به وجود آید.