«شهرموشكها» كه در سالهاي دفاع مقدس عنواني شناخته شده براي دزفول به شمار ميرفت، حتي پيش از واقعه 28 آذرماه نيز به اين شهر اطلاق ميشد چراكه دزفول به عنوان اولين شهر كشورمان در روزهاي ابتدايي جنگ مورد اصابت موشكهاي عراقي قرار گرفت و از همان ايام پذيراي وحشيانهترين هجومهاي هوايي بعثيها بود.
علت توجه و كينه دشمن نسبت به دزفول چه بود؟
جملهاي از صدام نقل ميشود كه گفته بود دزفول را فراموش نكنيد. او به فرماندهان ارتش بعث سفارش كرده بود كاري كنند تا مردم اين شهر، خانه و زندگيشان را رها كرده و شهر را ترك كنند. شايد براي ريشهيابي اين همه توجه صدام به شهر دزفول بايد به روزهاي ابتدايي جنگ و نبرد در شرق كرخه اشاره كرد كه اهالي دزفول در كنار تيپ دوم زرهي اين شهر مانع دستيابي دشمن به پل نادري و عبور از آن براي دستاندازي به شهرهايي چون شوش، انديمشك و از همه مهمتر دزفول شدند. اما پيش از آن، بايد توجه داشت كه مردم دزفول در حمايت از انقلاب و سپس جنگ تحميلي نقش بيبديلي داشتند و نماز جمعههاي باشكوه اين شهر با حضور رزمندگان اسلام و حمايت مردم آن ديار از جبههها، خاطراتي فراموش نشدني را رقم زد كه باعث ميشد دزفول در دوران دفاع مقدس به عنوان «شهر مقاومت» شناخته شود.
اما در كنار ايستادگي دزفوليها در برابر دشمن كه اين شهر را چون خاري در چشم صدام قرار داده بود، موقعيت سوقالجيشي شهر در صحنه نبرد نيز از جمله عوامل مهمي است كه سبب توجه دشمن به آن ميشد. كساني كه از نقشه سياسي استان خوزستان اطلاع دارند به خوبي ميدانند كه دزفول در شمال اين استان، گلوگاه خوزستان به شمار ميرود و در صورت تصرف اين شهر، راههاي منتهي به خوزستان بسته ميشد و دشمن ميتوانست ادعا كند كه تمام استان نفتخيز كشورمان را در اختيار گرفته است. سرلشكر حسنالدوري به عنوان يكي از فرماندهان ارتش بعث در اين خصوص گفته بود: كليد فتح تهران در دزفول است؛ كرانههاي دزفول تا مسجد سليمان و خرمآباد ميباشد؛ دزفول گلوگاه خوزستان و گذرگاه جبههها و محل تقويت روحيه رزمندگان بود.
بنابراين خلق و خوي مردم مذهبي و انقلابي اين شهر و حمايتشان از رزمندگان، در كنار موقعيت سوقالجيشي دزفول باعث شده بود تا دشمن تمام سعي خود را براي تخليه شهر از مردمانش انجام دهد تا مگر در خلأ وجود مقاومت مردمي، تصرف دزفول سهل و آسان شود. لذا از همان روزهاي اوليه جنگ، در حالي كه قواي عمدتاً زرهي دشمن در پشت كرخه متوقف شدند، ارتش بعث سعي كرد تا با بمباران هوايي و موشكي، دزفوليها را فراري دهد.
16 مهر59
16 مهرماه 1359 يعني در حالي كه تنها 17 روز از شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران گذشته بود، متجاوزان براي اولين بار از موشكهاي زمين به زمين براي هدف قرار دادن دزفول استفاده كردند تا نام اين شهر به عنوان اولين مكاني كه مورد هجوم موشكي دشمن قرار گرفته، در تاريخ دفاع مقدس ثبت شود. در اين حادثه دزفول با 3 فروند موشك زمين به زمين از نوع «فراگ۷» مورد حمله قرار گرفت كه منجر به ويراني ۵۰ خانه و مغازه و جان باختن دستكم 60 نفر و مجروح شدن 300 نفر ديگر از مردم بيدفاع و غيرنظامي اين شهر شد.
پس از آن نيز دزفول بارها و بارها مورد هجوم وحشيانه حملات هوايي و موشكي دشمن قرار گرفت تا به آنجا كه در طي دفاع مقدس، خاك اين شهر آمار خيرهكننده اصابت چيزي در حدود 176 موشك غولپيكر «فراگ 7» و اسكاد دشمن را در خود ثبت كرده است. هواپيماهاي دشمن نيز 489 بمب و راكت را بر سر مردم اين شهر ريختند تا اين ارقام با هجوم آتشبارهاي عراقي كه 5821 گلوله توپ را به نقاط مختلف دزفول شليك كردند، كلكسيوني از وحشيگريهاي ارتش بعث را به نمايش بگذارند.
اما ماحصل اين همه هجوم ناجوانمردانه تقديم 2600 شهيد، 4000 جانباز و 147 مفقود و جاويدالاثر بود كه البته بخشي از اين آمار با حضور رزمندگان دزفولي در جبهههاي جنگ رقم خورده است. همچنين 19500 واحد مسكوني در شهر دزفول براثر بمبارانهاي دشمن بين 20 تا 100 درصد آسيب ديدند و آمار شهداي موشكي اين شهر به صورت قطعي 711 نفر است.
شهر هزار موشك
با چنين حجمي از حملات هوايي دشمن، شايد بتوان گفت هيچ يك از شهرهاي دنيا به اندازه دزفول معناي جنگ را درك نكرده و هيچ جا اين تعداد موشك را تجربه نكرده باشد، شهري كه در همان دوران دفاع مقدس و در حالي كه نقاط بسياري از كشورمان همواره مورد هجوم دشمن قرار ميگرفت، ويژگي منحصر به فردي يافته بود و با اسامي متعددي چون «شهر مقاومت»، «شهر موشكها»، «شهر پاتكها» و بالاخره شهر هزار موشك شناخته ميشد. شهرت دزفول در مظلوميت و البته ايستادگي به جايي رسيد كه حضرت امام در خصوص مردمانش فرموده بود: «دزفول دين خود را به اسلام ادا كرد.»
خانم پيري به عنوان يكي از شهروندان دزفولي از زندگي دسته جمعي اهالي يك خانواده يا فاميل در محلههاي مشخصي از شهر ميگفت كه در هنگام بمبارانهاي شديد گاه تعداد زيادي از افراد يك فاميل درجا به شهادت ميرسيدند چنانچه از خانواده و فاميل او حدود 12 نفر به شهادت رسيدهاند.
اين شهروند دزفولي دامنه اثرات بمباران دشمن را محدود به دوران دفاع مقدس نميدانست و عنوان ميكرد: به غير از اثرات جسماني و آني كه بمباران دشمن در مجروح ساختن و همچنين به شهادت رساندن اهالي اين شهر داشت، پس از پايان دفاع مقدس به دليل استمرار اين گونه حملات، بسياري از مردم و بخصوص زنان و كودكان اين شهر دچار استرسهاي عصبي و ساير بيماريهاي روحي شدند چنانچه خود من بارها شاهد به دنيا آمدن كودكاني با مشكلات عديده جسمي بودم. اين مشكل ماحصل استرسهايي بود كه مادرانشان در دوران جنگ تحمل كرده بودند.
28 آذر 61
اما در كنار همه اين مصيبتها، واقعه 28 آذرماه 1361 اتفاق منحصر به فردي به شمار ميرود. در اين روز دشمن به عمد مناطق مسكوني دزفول را به جهت گرفتن تلفات بيشتر و ترساندن مردم مورد هجوم قرار داد. در كتاب «يك شهر دو جبهه يك خاكريز» نوشته عبدالامير مطيع الرسول آمده است: در ساعات 15 و 35 دقيقه و 18 مورخه 28 آذرماه سال 1361 دو موشك زمين به زمين به دو نقطه مسكوني و پرجمعيت دزفول اصابت و بيش از 200 منزل مسكوني و مغازه ويران، 62 نفر شهيد و 287 نفر مجروح شدند. در اين روز تاريخي دزفول مورد اصابت موشكهاي ديگري هم قرار گرفت.
با وجود تمامي اين مصيبتها، مردم دزفول در طول دفاع مقدس چنان مقاومتي از خود نشان دادند كه حماسه ايثار و ايستادگيشان زبانزد رسانههاي داخلي و خارجي شده بود. خبرگزاري پارس (خبرگزاري جمهوري اسلامي) طي گزارشي از شهر دزفول در تاريخ ششم دي ماه ۱۳۵۹ نوشت: دزفول با اينكه بارها هدف موشكهاي فراگ و موشكهاي دوربرد دشمن قرار گرفت، يكي از موفقترين شهرها از لحاظ بسيج عمومي و ترويج روحيه مقاومت و ايثار بوده است. بافت اجتماعي و فرهنگ مذهبي عامل وحدت و همبستگي بينظيري در ميان اهالي بوده و اين شهر را به يك پايگاه مقاومت عليه دشمن تبديل كرده است. بهرغم همه مشكلات مردم اين شهر خود را براي مقاومت همهجانبه در برابر دشمن مهيا ساختهاند.
و در نهايت حضرت امام خميني(ره) در پيامي به تاريخ ۵ ارديبهشت ماه سال ۶۲ خطاب به مردم دزفول فرمودند: ملت ايران و دزفول عزيز و مقاوم در برابر آنها ايستاده است و امروز هم كه مصيبت را وارد كردهاند باز فرياد جنگ جنگ تا پيروزي از جوانان دزفولي بلند است.