سرویس فرهنگی نقد رسانه پایگاه 598/ زن : تو پارك آشنا شديم... يه رابطه كوچيكم قبل ازدواج داشتيم... خانواده ها راضي نبودن براي همين از خودم خواستگاري كرد... زياد دعوا ميكنيم... آدم ازخودراضي و خودپسند و خودبين و مغروريه... هي گير ميده...
مرد: زخم زبون ميزنه... اگه بگم (دوسش دارم) پرو ميشه... ريشه مشكلاتمون ماليه...
"+ما" با اجراي به اصطلاح خاص آزاده نامداري با دعوت ازاين زوج جوان مشهدي كه دچار سردي رابطه هستند قصد انتقال چه پيامي را به مخاطبين خود دارد؟
بيننده را از چه منكري نهي و به كدامين معروف ترغيب ميكند؟
آيا اگر اين زوج مستاصل و مستضعف شهرستاني دستمايه جذابيت و پروسه خاص بودن و مطرح شدن برنامه قرار نميگرفتند برنامه جنبه تربيتي و فرهنگ سازي پيدا نميكرد؟ هدف اصلي عوامل از دعوت چنين ميهماناني به برنامه زنده تلويزيوني چيست؟
آيا مشابه اين زوج در جامعه امروز آنقدر ناياب شده است كه در اين برنامه بعنوان يك مورد ويژه مطرح ميشود؟
و آيا اساساً هر موضوعي قابليت رسانه اي شدن دارد يا خير؟
بعنوان مثال ؛ مجري خاص! برنامه راضي ميشود مسايل خصوصي و خانوادگي خود را در رسانه ملي بيان كند؟ و يا به نقد بگذارد؟
آيا با بيان برخي مسايل قبح آن در جامعه از بين نميرود ؟
آيا اكنون كه اين دو زوج در مقابل ميليونها بيننده و ده ها نفر از آشنايان و اطرافيان خود بديهاي يكديگر را بيان ميكنند و از هم گله و شكايت مينمايند ميتوان اميدي به بهبود روابط عاطفي ايشان پس از خروج از استوديوي برنامه داشت؟
ويا اينكه زندگي اين زوج و عميقتر شدن شكاف عاطفي آنها براي مسئولين اين برنامه اصولا اهميتي داشته است؟
مرد: به من ميگه هروقت من گفتم، نرو سر كار
زن: نه ! من ميگم جمعه ها نرو آخه هر روز كه از صبح تا ساعت هفت شب تنهام. گاهي اضافه كارم ميمونه...تنهام
مجري خاص!: عيبي نداره خوب ، داره كار ميكنه و ...
[سركار خانم مجري خاص! مگرشما كارشناس هستيد كه براي زندگي ديگران تصميم ميگيريد؟ پس اينهمه دلايل و تاكيدات ديني ، شرعي ، عرفي ، اخلاقي وعلمي و ... پيرامون مديريت منزل ، لزوم اختصاص وقت مناسب و كافي براي خانواده به خصوص سالهاي اول زندگي ، صحبت كردن ، درد دل يكديگر را شنيدن ، باهم غذاخوردن و ... همه بي جهت و بي اساس است؟
اصلا شايد ريشه مشكلات اين دو و مشابه آنها همين تنها ماندن بيش از حد زن جوان در خانه ، بدون همدم ، بدون تفريح و بدون دريافت پاسخ درست به نيازهاي جسمي ورواني و عاطفي اوست ! ]
بدعت ، ساختار شكني و قبح زدايي در برنامه سازي به جاي نو آوري خلاقانه (با دعوت ازميهمانان به اصطلاح ويژه مانند مرد سه زنه ، شخص بيكار و زوجي كه بدان اشاره شد) و جهت دهي نادرست مخاطبين در مسايل و موضوعات تعيين كننده و حساس (مانند خانواده) و حركت در مسير جنگ نرم با گافهاي دانسته يا نادانسته و مكرر در اين برنامه از جمله نكاتي است كه ذهن مخاطب آگاه را با خود درگير كرده و ميآزارد .