به گزارش "رجانیوز"، عبدیپور ابتدای جلسه درباره علت تهرانزدگی در سینمای اجتماعی امروز ایران گفت: مخاطب امروز سینمای ایران به زندگی مدرن روی خوش نشان داده است و مدرن در تلقی ما یعنی تهران. مخاطب میخواهد که مسائل و مشکلات امروزش را ببیند و ناخودآگاه تهران به عنوان فرهنگ مدرن به میان میآید، بنابراین به نظرم این مسئله درخواست جامعه است و نمیتوان به آن خرده گرفت.
فیلمهای امروز در خور شان مردم ایران نیستند
در ادامه نشست سیدمحمد حسینی نیز گفت: در بحثهایی که اخیرا دربارهی سینمای اجتماعی و مسئلهی سیاهنمایی به راه افتاده است به نظر من هرکسی از ظن خودش یار سینما و سوژههای اجتماعی شده است. برخی میگویند معضلات جامعه را بدون ملاحظه باید مطرح کرد، برخی دیگر میگویند مشکل از مدیران است و برخی هم میگویند سینما باید مشکلات را حل کند و نباید به صرف بیان مشکلات اکتفا کند. همه اینها شاید باشد ولی اینها همهی مساله نیست. باید در این باره بحث و گفتگو کرد. به نظرم نکتهای که اکثرا بر روی آن اجماع دارند این است که فیلمهای امروز از منظرهای مختلف در خور شان مردم ایران نیست. در یک فضای معقول و منطقی می توان علل این مساله را دریافت که چطور فیلمها از مردم جدا شدهاند.
نیمی از جمعیت ایران در چندشهر بزرگ است و تمرکز بر سبک زندگی مدرن طبیعی است
اسعدیان در ادامه در تحلیل علل تهرانزدگی سینمای اجتماعی با اشاره به این که تهران و کرج یک پنجم جمعیت ایران را در خود جای دادهاند گفت: اگر چند شهر بزرگ و مدرن دیگر مانند تبریز و شیراز و اصفهان و ... را نیز به جمعیت تهران و کرج اضافه کنید نیمی از جمعیت بالنده ایران است و طبیعی است که این تعداد جمعیت چه در سینما و چه در حوزههای دیگر فرهنگی و هنری تعیین کننده خواهند بود.
وی افزود: اگرچه من هم اینکه ایران فقط تهران نیست را قبول دارم، ولی فرهنگ غالب و بالندهی کشور در این چند شهر متبلور شده است و اگرچه شما در برخی شهرها فرهنگها و خرده فرهنگهای دیگری را میبینید که حتی ممکن است با این فرهنگ تضاد داشته باشد، اما مشاهده میکنید که حتی آنها هم نگاهشان به شهرهای بزرگ است و همه به این سمت حرکت میکنند. باید این را پذیرفت که تهران یعنی یک پنجم مهم ایران و همه چیز ایران در تهران است.
این کارگردان سینما ادامه داد: میدانید که سابقا برخی مدیران خواستند در شهرستانها فیلم بسازند و با تصویب برخی قوانین به نوعی تمرکززدایی کنند اما نشد. طبیعی است وقتی آمدید در تهران دغدغههایتان همین دغدغههای طبقه متوسط تهران خواهد بود و از این گریزی نیست.
اسعدیان در ادامه نشست گفت: ما در سال 70 یا 80 فیلم میسازیم که طبعا نمیتواند همه اش ارزشمند باشد. نه سازندگان میتوانند و نه مخاطب چنین انتظاری دارد. ما باید در سال 30 یا 40 فیلم داشته باشیم برای سرگرمی و اگر 10 فیلم ارزشمند فرهنگی هم داشته باشیم باید کلاهمان را بالا بندازیم. ضمن اینکه در آمریکا هم که سالانه 1000 فیلم تولید میشود تعداد فیلمهای خوبی که در ایران هم راجع به آنها بحث میشود حود 15-20 فیلم است و این درصد بالایی نیست.
وی با بیان این که در ایران از سینمای اجتماعی می ترسیم گفت: در شورای پروانه ساخت برای درباره دادن پروانه به یک فیلم اجتماعی کلی بحث میشود که بسازیم یا نه، ولی فیلم تجاری زود مجوز میگیرد و میرود، گویا ما از سینمای اجتماعی واهمه داریم.
بازنمایی صرف مشکلات کار هنری نیست، کار ژورنالیستی است
حسینی در ادامه نشست به این نکته تاکید کرد: در سینما یا هنر را برای هنر می دانند، یا صرفا برای سرگرمی، که هیچ یک از اینها سرنوشت خوبی ندارند و درواقع دو روی یک سکهاند. به عقیدهی من هم کاری که آقای شمقدری انجام داد غلط بود. اینکه تمرکز گرایی و امکانات در تهران جمع شده بد نیست، اما اینکه حرف این سینما صرفا حرف تهران باشد غلط است. سینما میتواند در تهران باشد و قصهی آدمها و زندگیهای مدرن را روایت کند اما به گونهای روایت شود که به پشتوانه فرهنگی غنی ما متصل باشد و مسئلهی عمیقتری را مطرح کند و بر همین اساس جاری در جامعه باشد و اتفاقات دیگری را رقم بزند.
اگر نگاهی به خودمان بیاندازیم به این حرف کامل پی می بریم، چند نفر از ما در حال حاضر غزلیات حافظ را می توانیم به درستی بخوانیم؟ زبان محاورهای ما زبان چت شده است و واژگانی که استفاده میکنیم اینگونه است. نقطه ضعف ما این است که با جامعه و فرهنگ سنتی خود انقطاع پیدا کردیم. اصلا کسی نمیگوید مشکلات اجتماعی دیده نشود، اما اینکه سینما تنها به سراغ بازنمایی مشکلات اجتماع برود درست نیست و صرف نمایش آن کار هنری نیست بلکه کاری ژورنالیستی خواهد بود.
وی تاکید کرد: در بازنمایی معضلات اجتماعی مسئلهی مهم نحوه مطرح کردن، نوع نگاه کردن و سوم راه حلی است که ارایه میدهیم و انکشاف و انفطار مخاطب مهم است. بازنمایی عریان مشکلات اجتماعی به گونهای که مثلا مخاطب خود از دیدن مشکلی مانند خیانت قلقلک شود چه سودی دارد؟ در برخی فیلمها مشکلات به گونهای مطرح میشود که وصف العیش نصف العیش است. فیلمنامههایی که عشقهای مثلثی و مربعی را مطرح میکنند کمتر از یک هفته وقت فیملنامهنویس را میگیرد. شوتینگ هم شاید دو یا سه هفته زمان برده باشد. این فاجعه است و به شعور مخاطب توهین میشود.
وی در ادامه تاکید کرد: هالیوود در سال 10 فیلم خوب میسازد و ادعایی هم ندارد، اما ما ایرانی هستیم، عناصر درام را به خوبی در ادبیات خود میتوانیم دنبال کنیم. جای تاسف است که اینگونه فیلم میسازیم و به مخاطب ارایه میدهیم. کسی نمیگوید مطنطن حرف بزنیم، اما همانگونه که شعرای ما هنرمندانه از درد و رنجها سخن میگویند فیلمساز ما نیز باید هنرمندانه سخن بگوید. هنرمند با یک فرد معمولی متفاوت است.
این کارشناس و منتقد سینما تاکید کرد: سینمای ما از بیان خوبیها فاصله گرفته است، نظام انگیزشی درونی هنرمند در عالم ذوق که در وادی هنر خلق میشود به لحاظ وجودی قابل مدیریت نیست که برایش بخشنامه صادر شود، این سیستم به گونهای در هالیوود مدیریت میشود که سیستم نظام انگیزشی خود هنرمند زنده نگه داشته میشود و در راستای اهداف خودشان فیلم میسازند. هنرمند جدای از جامعه و منفک نیست و حرفی میزند که مطلوب همه است. اما حرفهای مسخره، زندگیهای پنهانی و سیاهنمایی و مشکلات عجیب و غریب در سینمای اجتماعی ما دیده میشود که اصلا هم هنرمندانه گفته نمیشود.
فیلمساز باید از میان سیاهیهایش اطرافش، زیبایی را پیدا کند و نمایش دهد
اسعدیان در ادامه نشست نکاتی درباره غم سنت خوردن گفت: با اینکه ما غم سنت را بخوریم و در تلویزیون بخشنامه صادر شود که آشپزخانه اپن نمایش ندهید کار درست نمیشود. نباید خودمان را گول بزنیم. ما که نمی توانیم با بخشنامه معماری ایران را تغییر دهیم یا برای حراست از سیستم سنتی غذا خوردن بخشنامه کنیم باید در فیلم شخصیتها سر سفره غذا بخورند. هنوز به شیوه جلال آلاحمد «یادش به خیر پشتیای که به آن تکیه میدادیم» نمیتوان سنتها را پاسداشت. امروز باید برای مناسبات و روابط انسانی غصه بخوریم.
وی درباره تعداد فیلمهای اجتماعی که در سینما ساخته میشود گفت: به عقیده من فیلمهای اجتماعی سینمای ایران زیاد نیست. در فیلمهای اکران شده از نوروز به اینسو چند فیلم اجتماعی داشتیم؟شما قیصر را مثال زدید. قیصر در زمانی که ساخته شد گروه مخالف و موافق داشت. دکتر کاووسی از مخالفین بود که به این نوع نمایش ناهنجاری و اقدام فرد ایراد داشت. اما عدهای هم معتقد بودند که وقتی قانون حق را نمی گیرد باید فرد خود حق خود را بازستاند. با همهی اینها مطمئن باشید اگر امروز قیصر بخواهد ساخته شود فیلمنامهی آن رد میشود.
اسعدیان تاکید کرد: سینمای ایران با جملهی امام درباره فیلم «گاو» باقی ماند. اگر تاییدیه ایشان در مقطع انقلاب وجود نداشت، سینما تعطیل می شد. امروز اگر فیلمنامه گاو ارایه شود به بهانه وهن اسلام و سنت و... رد میشود. طاقت ما کم شده است. در مقابل هم اشکالِ من فیلمساز این است که سینمای اجتماعی را با صفحه حوادث روزنامهها اشتباه گرفتم. قرار نیست هر اتفاقی که میافتد را صرفا نمایش دهیم. پس نقش هنر چه میشود؟ باید من فیلمساز در میان سیاهیها و یا منجلابی که اطرافم وجود دارد زیبایی را پیدا کنم و بیرون بکشم. باید امید را پیدا کنم و به نمایش بگذارم تا تماشاگر حالش خوب شود.
با اینهمه باید بدانیم ما سینمای انتقادی اجتماعی میخواهیم یا خیر. بزرگان نظام با سینمای اجتماعی مشکلی ندارند، مدیران میانی با آن مسئله دارند. به طور مثال در دیدار چند سال قبل سینماگران با رهبر انقلاب کیانوش عیاری گفت چرا اینقدر میگوییم جشنواره ها به دنبال سیاهنمایی هستند آنها آبادانیها را به دلیل تصویر نامطلوب از ایران نپذیرفتند. حضرت آقا هم با لحنی نرم و با لبخند گفتند ببینید کار آقای عیاری چه بوده است که آنها هم صدایشان درآمده است. در آن جلسه حرفهایی زده شد که اگر بیرون زده میشد شاید پوست ما را میکندند، اما ایشان با خنده رفع کردند. نقد اجتماعی نگاه نقادانه است به مناسبات اجتماعی که امروزه در جامعه با آن درگیرهستیم. ما در جامعه با فضای ریاکاری و فساد درگیر هستیم. با دروغ درگیر هستیم. این ربطی به یک طیف خاص ندارد. ربطی به تهران یا شهرستان هم ندارد. اما در سینمای اجتماعی یا همه را سوق میدهیم به سمت شبه نقد اجتماعی (صفحه حوادث روزنامهای) یا فیلمساز را هل میدهیم سمت کار زیرزمینی که غمانگیز است. ما با برخوردهایمان باعث شدیم که سهمیهی سینمای ایران را در جشنوارههای مهم به فیلم های زیرزمینی و فیلمسازان خارج از کشور که درباره ایران فیلم میسازند تعلق بگیرد.
اگر نگاه هنرمند درست نباشد محصولش بیماریزا خواهد بود
سید محمد حسینی در ادامه گفت: در هر جامعهی انسانی خیانت دیده میشود و در زمان حضرت رسول هم بوده است. دروغ و رشوهخواری هم در هر جامعهای وجود دارد اما اگر اینها را لخت و عریان نمایش بدهیم هنرمندانه نیست. سینمای ما سینمای غلطی است، درباره نئورئالیزم ایتالیایی صحبت میکنیم اما به این توجه نمیکنیم که ما آن درماندگیهای جنگ ایتالیا و فرانسه و.... را نداریم.
عبدیپور در ادامه نشست تاکید کرد: هرقدر جلوی فیلمها را بگیریم همین برایشان تبلیغات است. در حاکمیت ارگانهای فرهنگی مختلفی وجود دارد که زوشان قدر هم است و این موازیکاریهای فرهنگی سردرگمیهای زیادی به وجود می آورد.
حسینی در بخش پایانی نشست تاکید دارد: روشنفکران نسل اول مانند بیضایی و کیارستمی اهل مطالعه هستند و این تفکر در آثارشان دیده میشود اما نسل جوان جریان شبهروشنفکری سواد کافی ندارد، اساسا درام داستانهایشان غلط است و به شعور بصری مخاطب احترام گذاشته نمیشود. هنرمند باید مانند حضرت مسیح باشد که دندانهای سفید الاغ متعفن را میبیند. اگر نگاه هنرمند درست نباشد محصولش بیماریزا خواهد بود.