تحلیل استراتژیهای محور مقاومت و غرب در تنشهای منطقهای؛
جوانی که پیکر دوستش را پس از وارد کردن ضربات متعدد چاقو به آتش کشیده است، روز گذشته در اعترافاتی تکان دهنده مدعی شد همه این اتفاقات به خاطر «دوستی های خیابانی» رخ داد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از خراسان، بعدازظهر شنبه گذشته، فردی در تماس با پلیس ۱۱۰ عنوان کرد جسد نیم
سوخته جوانی را در بیابان های اطراف شهرک التیمور مشهد مشاهده کرده است.
به دنبال دریافت این خبر، مأموران کلانتری هلالی با تأیید کشف جسد سوخته، ماجرا را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند. دقایقی بعد با حضور قاضی سیدجواد حسینی و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در محل وقوع جنایت، بررسی ها در این باره آغاز شد با به دست آمدن هویت مقتول که جوان ۱۹ساله ای به نام «ع» بود سرنخ هایی پیدا شد که نشان می داد مقتول سوار بر پراید سفیدرنگ بوده است اما آثاری از خودرو در محل نبود. بنابراین تحقیقات پلیسی با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی حسینی روی مظنونانی متمرکز شد که آخرین بار با مقتول در تماس بوده اند، اما ساعتی بعد نتیجه اقدامات پلیسی نشان داد که عامل یا عاملان جنایت گوشی همراه مقتول را شکسته اند.
با توجه به این که احتمال می رفت مظنونان به قتل در محدوده کشف جسد سکونت داشته باشند، قاضی ویژه قتل عمد، مأموران کلانتری طبرسی شمالی را به فرماندهی سرگردنوری مأمور جست و جو برای یافتن سرنخ هایی دیگر کرد و گروهی از مأموران تجسس به سرپرستی ستوان شبیری به بررسی دوربین های مداربسته در بولوار طبرسی پرداختند.
شب به نیمه نزدیک می شد که ناگهان کارت عابربانک شکسته به همراه لوازم دیگری از داخل سطل زباله کنار خیابان پیدا شد.
هنوز مقام قضایی در کنار گروه ویژه پلیس به جست و جوهای خود ادامه می داد که خبر رسید ۲موتورسوار، خودروی پرایدی را در انتهای طبرسی شمالی به آتش کشیده اند. خودرو متعلق به مقتول بود، اما در بازرسی از داخل لاشه خودرو یک گوشی تلفن همراه کشف شد.
دقایقی بعد فردی با شماره این گوشی تماس گرفت و از فردی به نام «محراب» نام برد و گفت: «محراب کجایی؟»
مأمور کلانتری با شیوه ای پلیسی پاسخ او را داد و آن فرد را به محل قرار کشاند. دقایقی بعد تماس گیرنده که رضا نام دارد، در چنگ قانون گرفتار و مشخص شد گوشی به فردی به نام محراب تعلق دارد.
در همین حال صاحب گوشی (محراب) نیز که احتمال می داد گوشی تلفنش نزد «رضا» جا مانده است با شماره خودش تماس گرفت و بدین ترتیب او نیز در محل قرار صوری به دام افتاد. «محراب» که ابتدا هرگونه جنایتی را انکار می کرد وقتی در برابر قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت با دیدن همه مدارک جمع آوری شده توسط نیروهای انتظامی چاره ای جز اعتراف ندید و گفت: آن روز عصر با «ع» تماس گرفتم تا پولی را از کارت عابربانک او برای یکی از دوستانم که زندانی است ارسال کنم. وقتی «ع» سوار بر پراید سفید به محل قرار آمد، دختری هم داخل خودرو نشسته بود که با دیدن من به صندلی عقب رفت.
متهم به قتل در ادامه ادعاهایش افزود: «ع» به من گفت این دختر با خانواده اش درگیر شده است و نمی خواهد به خانه شان بازگردد.
او را تا ابتدای خیابان طبرسی ببریم بعد با هم باز می گردیم، اما قبل از آن به سمت پمپ بنزین رفتیم و «ع» (مقتول) پیاده شد و بنزین زد. وقتی آن دختر را پیاده کردیم او به من گفت: وقتی من از خودرو پیاده شدم چرا از آن دختر شماره تلفن خواستی؟ ولی من انکار کردم! او عصبانی شده بود و از من خواست تا چاقویی به او بدهم، من هم چاقویی از داخل خودروی پدرم برداشتم و با هم به طرف انتهای التیمور رفتیم که در آن جا به خاطر همین دختر درگیر شدیم و من او را با ضربات متعدد چاقو کشتم. سپس بنزینی را که از قبل خریده بودم و در بطری نوشابه خانواده بود رویش ریختم و او را آتش زدم. پس از آن هم به سراغ «ندا» رفتم که از قبل با او رابطه داشتم. آن زن هم پول ها را از حساب او برداشت کرد و به من داد که پس از آن هم دستگیر شدیم.
گزارش خراسان حاکی است: با دستگیری «ندا» ۳متهم این پرونده عصر روز گذشته با صدور قرار بازداشت موقت در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفتند تا بررسی های بیشتری درباره ادعاهای متهم به قتل و کشف زوایای پنهان این پرونده جنایی انجام شود.
به دنبال دریافت این خبر، مأموران کلانتری هلالی با تأیید کشف جسد سوخته، ماجرا را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند. دقایقی بعد با حضور قاضی سیدجواد حسینی و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در محل وقوع جنایت، بررسی ها در این باره آغاز شد با به دست آمدن هویت مقتول که جوان ۱۹ساله ای به نام «ع» بود سرنخ هایی پیدا شد که نشان می داد مقتول سوار بر پراید سفیدرنگ بوده است اما آثاری از خودرو در محل نبود. بنابراین تحقیقات پلیسی با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی حسینی روی مظنونانی متمرکز شد که آخرین بار با مقتول در تماس بوده اند، اما ساعتی بعد نتیجه اقدامات پلیسی نشان داد که عامل یا عاملان جنایت گوشی همراه مقتول را شکسته اند.
با توجه به این که احتمال می رفت مظنونان به قتل در محدوده کشف جسد سکونت داشته باشند، قاضی ویژه قتل عمد، مأموران کلانتری طبرسی شمالی را به فرماندهی سرگردنوری مأمور جست و جو برای یافتن سرنخ هایی دیگر کرد و گروهی از مأموران تجسس به سرپرستی ستوان شبیری به بررسی دوربین های مداربسته در بولوار طبرسی پرداختند.
شب به نیمه نزدیک می شد که ناگهان کارت عابربانک شکسته به همراه لوازم دیگری از داخل سطل زباله کنار خیابان پیدا شد.
هنوز مقام قضایی در کنار گروه ویژه پلیس به جست و جوهای خود ادامه می داد که خبر رسید ۲موتورسوار، خودروی پرایدی را در انتهای طبرسی شمالی به آتش کشیده اند. خودرو متعلق به مقتول بود، اما در بازرسی از داخل لاشه خودرو یک گوشی تلفن همراه کشف شد.
دقایقی بعد فردی با شماره این گوشی تماس گرفت و از فردی به نام «محراب» نام برد و گفت: «محراب کجایی؟»
مأمور کلانتری با شیوه ای پلیسی پاسخ او را داد و آن فرد را به محل قرار کشاند. دقایقی بعد تماس گیرنده که رضا نام دارد، در چنگ قانون گرفتار و مشخص شد گوشی به فردی به نام محراب تعلق دارد.
در همین حال صاحب گوشی (محراب) نیز که احتمال می داد گوشی تلفنش نزد «رضا» جا مانده است با شماره خودش تماس گرفت و بدین ترتیب او نیز در محل قرار صوری به دام افتاد. «محراب» که ابتدا هرگونه جنایتی را انکار می کرد وقتی در برابر قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت با دیدن همه مدارک جمع آوری شده توسط نیروهای انتظامی چاره ای جز اعتراف ندید و گفت: آن روز عصر با «ع» تماس گرفتم تا پولی را از کارت عابربانک او برای یکی از دوستانم که زندانی است ارسال کنم. وقتی «ع» سوار بر پراید سفید به محل قرار آمد، دختری هم داخل خودرو نشسته بود که با دیدن من به صندلی عقب رفت.
متهم به قتل در ادامه ادعاهایش افزود: «ع» به من گفت این دختر با خانواده اش درگیر شده است و نمی خواهد به خانه شان بازگردد.
او را تا ابتدای خیابان طبرسی ببریم بعد با هم باز می گردیم، اما قبل از آن به سمت پمپ بنزین رفتیم و «ع» (مقتول) پیاده شد و بنزین زد. وقتی آن دختر را پیاده کردیم او به من گفت: وقتی من از خودرو پیاده شدم چرا از آن دختر شماره تلفن خواستی؟ ولی من انکار کردم! او عصبانی شده بود و از من خواست تا چاقویی به او بدهم، من هم چاقویی از داخل خودروی پدرم برداشتم و با هم به طرف انتهای التیمور رفتیم که در آن جا به خاطر همین دختر درگیر شدیم و من او را با ضربات متعدد چاقو کشتم. سپس بنزینی را که از قبل خریده بودم و در بطری نوشابه خانواده بود رویش ریختم و او را آتش زدم. پس از آن هم به سراغ «ندا» رفتم که از قبل با او رابطه داشتم. آن زن هم پول ها را از حساب او برداشت کرد و به من داد که پس از آن هم دستگیر شدیم.
گزارش خراسان حاکی است: با دستگیری «ندا» ۳متهم این پرونده عصر روز گذشته با صدور قرار بازداشت موقت در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفتند تا بررسی های بیشتری درباره ادعاهای متهم به قتل و کشف زوایای پنهان این پرونده جنایی انجام شود.
اخبار ویژه
رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان:
یادآوری/ بازنشر
در پاسخ به رسانههای مدعی اصلاحات بیان شد:
نظرات بینندگان
فیلم و عکس
جدیدترین اخبار پربازدید ها
