فردا، مدتی است که رسانه های غربی با پروپاگاندایی
هماهنگ از احتمال بالای حمله نظامی اسراییل به ایران سخن می گویند. این در
حالی است که ناظران بی طرف معتقدند که اسرائیل نه توان مقابله با ایران را
دارد و نه از لحاظ سیاسی و اقتصادی در جایگاهی قرار دارد که بتواند از پس
هزینه های مادی و معنوی چنین حمله ای بر بیاید. مقاله پیش رو در نشریه
تحلیلی گلوبال آبزرور منتشر شده و تحلیل گر ارشد این نشریه این پروپاگاندای
هماهنگ و بی شرمانه را بررسی کرده است.
***
همه این صحنه را در مدرسه به یاد میآورند: یک پسر
کوچک وارد یک نزاع با یک پسر بزرگتر از خودش میشود درحالی که مدام خطاب
به دوستان خود فریاد میزند: من را بکشید عقب تا استخوانهای او را خورد
نکردهام!
دولتمردان اسرائیلی به نظر میرسد مشابه همین
داستان رفتار میکنند. هر روز از طریق همهٔ کانالها فریاد میزنند ما
میخواهیم استخوانهای ایران را به زودی زود خورد کنیم! ایران در حال ساختن
بمب اتمی است ما باید با بمباران آنها را به قطعات ریز تبدیل کنیم.
بنیامین نتانیاهو و همچنین ایهود باراک بارها
بارها در سخنرانیهای بیشمار خود از جمله در جلسه اخیر مجلس اسرائیل،
همین حرفهای قدیمی را تکرار کردهاند. هر مفسری هم که دوست داشته باشد
احترامش حفظ شود (آیا تا حالا کسی را دیدهاید که دوست نداشته باشد که
احترامش حفظ شود؟) درباره این موضوع قلم فرسایی میکند. رسانهها هم اینجا
در جهت تهدید ایران بسیج شده اند.
هاآرتص نیز جهت آب و تاب دادن بیشتر وارد معرکه
می شود؛ عکس هفت وزیر مهم را (معروف به هفت قلوهای امنیتی) در صفحه اول به
نمایش میگذارد و ابتدا خیلی مفصل با تیتر درشت در باب سه امتیاز حمله به
ایران قلم فرسایی میکند. سپس چهار نتیجه معکوس از حمله را نیز گوشزد
میکند.
یک ضرب المثل آلمانی میگوید: انقلابی که پیشاپیش اعلام شود هیچگاه اتفاق نمیافتد! این ضرب المثل را به جنگ نیز تعمیم دهید!
امور هستهای اسرائیل به شدت در معرض سانسور نظامی
هستند. با این حال سانسور این اطلاعات تا حدود زیادی خنده دار به نظر
میرسد. این بازی خنده دار را به نظر میرسد نخست وزیر و وزیر دفاع (رییس
نهایی سانسور) به راه انداختهاند که البته بیشتر شبیه یک جک بی مزه است.
مایر دایان که برای مدتهای طولانی از مسوولین رده
بالای موساد بوده است نسبت به تبعات جنگ با ایران هشدار داده است و ایده
حمله به ایران را احمقانهترین ایده میداند وی اعلام کرد فقط به خاطر
احساس مسوولیت نسبت به این اعلان جنگ از سوی اسرائیل با ایران هشدار
میدهد.
در هفتههای قبل این خبر در رسانهها منتشر شد که
اسرائیل یک موشک با برد بیش از ۵۰۰۰ کیلومتر که قابلیت حمل کلاهک هستهای
را دارد آزمایش کرده است و به تازگی تمرینات هوایی خود را در ساردین
ایتالیا که تحت اختیار ناتو است به اتمام رسانده است.
به نظر میرسد تمام این سر و صداها برای فریب و
خدعه است. شاید هم برای فشار به آمریکا که خطر ایران را جدی بگیرد و از
اسرائیل حمایت کند، شاید هم اصلا از قبل با آمریکا هماهنگ شده باشد. چرا که
رسانههای انگلیسی چندی قبل فاش کردند که نیروی دریایی سلطنتی در حال
تمرین به منظور پشتیبانی از حمله احتمالی آمریکا به ایران هستند.
این تاکتیک قدیمی اسرائیل است. مثل میوه فروشی که
برای فروش بیشتر داد میزند که من دیوانه شدهام میخواهم مالم را آتش
بزنم و به کمترین قیمت میوهها را بفروشم که همگان میدانند که این فقط یک
حقه قدیمی بازار است برای فروش بیشتر و چه بسا دیده شدن! سیاستمداران
اسرائیلی هم گویا دوست دارند خودشان را به دیوانگی بزنند.
اسرائیل به ایران حمله نخواهد کرد
من بازهم تکرار میکنم اسرائیل به ایران حمله
نخواهد کرد. بعد از ماجراجویی اسرائیل در کانال سوئز، در سال ۱۹۵۶که رئیس
جمهور سابق آمریکا - آیزنهاور -به اسرائیل اولتیماتوم داد که سریع این
درگیری را متوقف کند، اسرائیل هرگونه عملیات نظامی قابل توجه را بدون
هماهنگی و اخذ رضایت از آمریکا ار ان تاریخ تا کنون انجام نداده است.
آمریکا تنها حامی جدی اسرائیل در دنیا است (شاید
در کنار آمریکا، فیجی، جزایر مارشال و پالائو نیز حامی اسرائیل باشند)
نابودی این رابطه به معنی از بین رفتن زندگی و هستی اسرائیل است پس اقدام
علیه ایران بدون اجازه امریکا چیزی بیش از دیوانگی محض نیست.
علاوه بر این اسرائیل نمیتواند جتگی را بدون حمایت
نامحدود امریکا به راه بیاندازد چرا که تمامی بمبها و هواپیماهای اسرائیل
از آمریکا میآید. در طول جنگ، اسرائیل به تجهیزات، لوازم یدکی و انواع
بسیاری از تجهیزات نیازمند است. در طول جنگ یوم کیپور، هنری کسینجر، به
مانند یک قطار هوایی اسرائیل را ساپورت کرد البته لازم به گفتن نیست که آن
جنگ در مقابل جنگ با ایران بیشتر شبیه یک پیک نیک بود.
بستن تنگه هرمز، جهان غرب را نابود می کند
بیایید یک نگاهی به نقشه راه بیاندازیم همیشه قبل از
شروع هر جنگی این مساله توصیه میشود. اولین مسالهای که به نظر میرسد این
است که ایران میتواند به راحتی تنگه هرمز را که راه عبور نفت کشهایی است
که یک سوم نفت دنیا را تامین میکنند، ببندد. این بدین معنی است که تقریبا
تمامی خروجی عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس و عراق بسته خواهد
شد.
نادیده گرفتن این تنگه، کتمان حقیقت است. عرض کل
این آبراه ۳۵ کیلومتر است. این یعنی چیزی نزدیک به فاصله غزه تا تا شوا که
همین چند هفته پیش جهاد اسلامی با یک راکت ابتدایی آن منطقه را مورد حمله
قرار داد.
زمانی که اولین هواپیمای اسرائیلی وارد حریم
هوایی ایران شود تنگه هرمز بسته خواهد شد. ایران دارای قایقهای موشکی
بسیاری است ولی هیچ نیازی به آنها نخواهد بود، موشکهای زمینی کفایت
خواهند کرد.
جهان اینک در آستانه پرتگاهی خطرناک است، وضعیت
امروز یونان را همگان میدانند که بحران در این کشور چه ضربه هولناکی را
متوجه اتحادیه اروپا کرده است حالا فرض کنید که تنگه هرمز نیز بسته شود آیا
حاصلی جز به تعطیلی کشاندن اکثر کارخانجات و صنایع بزرگ جهان که به نفت
نیاز دارند، خواهد داشت؟
باز کردن تنگه هرمز نیازمند یک حمله نظامی گسترده
است که مستلزم دخالت آمریکا است. ورود آمریکا با این عملیات حاصلی جز
افزایش بیش از پیش ناکامیهای آمریکا در افغانستان و عراق نخواهد داشت.
من واقعا نمیدانم که اصلا این عملیات امکان پذیر
هست یا نه. ایران کشور بسیار بزرگی است که از لحاض وسعت با مساحت آلاسکا
برایری میکند. تاسیات هسته ای ایران در یک نقطه متمرکز نشدهاند این
تاسیسات در نقاط مختلف ایران و عمدتا در زیر زمین هستند. فرض کنیم که حتا
آمریکا و اسرائیل و متحدانشان بتوانند با بمبهای قوی برای مدتی تلاش
ایرانیها برای توسعه تاسیسات صلح آمیز هسته ای را به عقب بیاندازند ولی
نکته اساسی این است که در حین همین چند ماه عملیات نظامی قیمتها بسیار
افزایش پیدا خواهد کرد.
در ضمن در صورت حمله، اسرائیل تنها از سوی ایران
بمباران نخواهد شد مطمئنا حزب الله لبنان و حماس نیز اسرائیل را حتی شده
برای چند بار از بمباران بینصیب نخواهند گذاشت.
اگر به ایران حمله شود تنشهای بسیاری سراسر جهان
اسلام را دربرخواهد گرفت. شیعه و سنی از مصر و ترکیه تا پاکستان و حتا
فراتر از این کشورها برای دفاع از یک کشور مسلمان متحد خواهند شد. وضعیت
اسرائیل شبیه به یک خانه سوخته در میان جنگل خواهد شد.
چرا اسرائیل تهدید پوشالی می کند؟
اما بحث در مورد جنگ میتواند خدمت قابل توجهی به
اهداف سیاسی داخلی داشته باشد. در همین چند هفته اخیر اتفاقات جالبی رخ
داده است بعد از چند ماه سکوت دوباره روح تازهای به جنبشهای اعتراضی در
اسرائیل دمیده شد ولی این نکته قابل توجه بود که دقیقا در همان روز که
دوباره مردم اعتراضهای گسترده خود را آغاز کردند چندین راکت به سوی شهری
در نزدیکی غزه شلیک شد. سپس موقعیت امنیتی و حساس اعلام شد که همه میدانند
در این موقعیت همه چیز باید تعلیق شود از جمله تظاهرات!
خیلیها فکر میکردندد که جشنواره گیلاد شالیت فکر اعتراض را از اذهان عمومی پا کرده است ولی دولتمردان غافلگیر شدند اینگونه نبود.
عکس العمل رسانهها در این وانفسا خیلی جالب است
تا چند روز پیش که رسانهها نیز همپای مردم دم از وضعیت بد اقتصادی میزدند
و یا حداقل تلاش میکردند که انچه که در تظاهرات اعتراضی رخ میدهد را به
خوبی منعکس کنند به راحتی دروغ میگویند و از پشت به مردم خنجر میزنند.
هاآرتص تعداد معترضین چند روز پیش در تل آویو را به ۲۰هزار نفر فرو میکاهد
که همگان میدانند که بیش از صد هزار نفر در این تظاهرات شرکت کردند که به
گونهای که به سختی امکان حرکت کردن وجود داشت.
به هرحال معترضین خواستار اصلاحات هستند و برقرای
عدالت اجتماعی. با وجود این بحران گسترده اقتصادی که سرتاسر دنیا را
دربرگرفته است دولت اسرائیل میخواهد به خاطر ترس از صدمه خوردن به اعتبار
اسرائیل بودجه خود را افزایش دهد. حالا اسرائیل این بودجه را از کجا تامین
خواهد کرد؟ سه گزینه برای تامین منابع مالی وجود دارد: شهرک سازی، استقراض
از ارتدوکسهای یهودی، کاهش بودجه عظیم نظامی.
حالا در آستانه این بحران مالی بودجه خرید سلاح و
مهمات نظامی را برای یک جنگ وسیع از کجا تامین خواهد کرد؟ بگذارید فقط
بگوییم اسرائیل در مورد حمله به ایران تنها یاوه گویی می کند.