بی تردید هنرمند هر دوره، آن کسی است که متعلق به آن دوره و ساخته و پرداختهی آن دوره و در نهایت سرایندهی آن دوره است؛ هنرمندی که دغدغه های دوران خود را فهم نموده و مبتنی بر سلیقه هنری خود اقدام به بروز آن می نماید، که همانا این سلیقه در عرصه ی صنعت-هنر سینما، در قواره ی ژانرهای هنری تجلی پیدا نموده و موجب می شود تا هنرمند دوران، دغدغه های دوران خود را در ژانر برگزیده ی خویش ظهور و بروز دهد.
در این میان سوای نظر از هنرمندان پس مانده در دورههای گذشته و یا معاندی که نمی خواهند ضروریات این دوران را فهم نمایند؛ باید بر این اصل دقت نمود که هنرمندان نیز همچون سایر انسان ها جایزالخطا بوده و خواهند بود؛ پس در این مسیر ممکن است در فهم دغدغه های دوران خود اشتباه نموده و یا ممکن است تحت تأثیر احساسات غلط، یا فهم غلط، یا آدرس های غلط و یا جاذبههای خطرناک قرار گرفته و در برهه و مقطعی از زمان مسیری بیراهه طی نموده و دغدغه هایی را به دور از متعلقات دوره و عصر خویش پیگیری نمایند.
بی تردید یکی از اصلی ترین دغدغه های این عصرِ انسان ایرانی، انسان مسلمان و به طور کُل دنیاى انسانیت امروز، مسئله ای با عنوان صهیونیسم است؛ خطر اخلاقی، سیاسی و اقتصادی بزرگ عصر حاضر؛ خطری برای جامعهی بشری که با ظهور خود در قالب دولت غاصب اسرایيل و با سلطه ی ظالمانه ی خود بر سرزمین های اشغالی فلسطین، این جای پا را وسیلهای و نقطهی اتکایی برای گسترش نفوذ و سلطهی جنبشی خود در جهان قرار داد و با تهديد همهجانبه انسانیت، موجب تحولات بيشماري در جهان امروز گردیده است.
صهیونیسم جنبشی به ظاهر اجتماعی و برآمده از درون قوم یهود می باشد که در واقعیت خود افراد متعدد با اعتقادات متفاوتی از اسلام، مسیحیت، یهودیت و ... را شامل می گردد؛ جرثومه ی فسادی که در این زمان با کشتار و جنایت عظیم و ظلم و اهانت مستمر نسبت به انسان ها، موجودیتی مجعولی در سرزمین فلسطین به خویش داده و تفکرات انحطاطی خود در جهان اسلام را مبتنی بر غصب و ایجاد جامعهای جعلی و موزاییکی در عصر حاضر پیگیری می نماید.
صهیونیسم جنبشی ضد بشریت است که ضمن اهانت به قبلهی اول مسلمانان در این عصر بسیاری از مراکز محترم دینی را بهعنوان سرمایه های اصیل انسان و انسانیت با تخریب و توهین و زوال مواجه ساخته است؛ جامعهای جعلی که در حساس ترین نقطهی جهان اسلام، از آغاز شکل گیری تاکنون، نقش یک پایگاه نظامی و امنیتی و سیاسی را برای دولت های استکباری با محوریت غرب استعماری ایفا نموده که به علل گوناگون، دشمن اتحاد و اعتلا و پیشرفت کشورهای اسلامی می باشند و در این راستا از صهیونیست ها همواره چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفاده نموده اند.
پس اگر چه امروزه مبارزه با صهیونیسم و تفکرات انحطاطی یهود بینالملل، اولویتی اصلی و اساسی برای تمامی آزاد اندیشان و آزاد منشان در سراسر جهان محسوب می شود، اما در واقع این مبارزه هیچ گاه در عرصه ی عمل تا کنون صورتی هنرمندانه به خود نگرفته و در این میان سینما ایران بدون در نظر گرفتن حضور چند اثر تولیدی محدود، در مدت بیش از سی و پنج سال استقرار نظام اسلامی، کارنامه ای بسیار ضعیفی را در پرداخت به این موضوع مهم و اصلی دوران خود بر جای گذاشته است.
پس اگر چه عموم هنرمندان متعهد سینمای ایران در مقام بیان و سخن با پیام خرداد ۱۳۴۳ هجری شمسی بنیانگذار جمهوری اسلامی، مبنی بر ننگ بزرگ بودن رابطه با اسراییل همچنان همسو بوده و محو این غده ی سرطانی را از پیکره ی بشریت خواستارند؛ اما فیالواقع در مسیر تحقق این هدف، عموما هیچ گونه گام حرفی و هنری برنداشته و در نهایت از ابزار سینما جهت روشن نمودن فضای حاکم بر عرصه و تشریح جنایات و فجایع صهیونیست ها استفاده نمی نمایند.
این قسم هنرمند متعهد، ظلم صهیونیست ها در عصر حاضر را شاهد بوده و حتما نسبت به آن ابراز انزجار می نماید، اما انزجار او بیش از آنکه به واسطه ی هنر و حرفه ی او بیان گردد، در خوش بینانه ترن حالت، فرمی بیانیه ای به خود گرفته و در چند سطر محکومیت نوشتاری خلاصه و به فراموشی سپرده می شود.
به این ترتیب باید بر این نکته اعتراف نمود که عموم سینماگران عصر حاضر، به هیچ عنوان برون ریز عملی مطلوبی را از خود درباب تقابل با جنایات و فجایع انسانی رژیم صهیونیستی بروز نداده و این همه در حالی است که امروزه بدون در نظر گرفتن جریانات مرموزی که در درون جامعه ی هنری سعی دارند تا صهیونیست ها را دوست جلوه دهند و شعارهای جامعه ی هنری کشور و در نهایت ملت ایران را عوض نمایند؛ جریان خزنده ی دیگری نیز از سَرِ ناآگاهی، مبارزه با صهیونیست ها را به یک شعار انحرافی در سینمای کشور مبدل ساخته اند و این گونه شده است که امروزه در مقابل هجمه گسترده ی آثار حمایتی مستکبرین از این غده ی سرطانی، سینمای ما منفعل و در خطای عدم انطباق عمر خویش سپری ساخته و به عنوان نظاره گری نهایتا بیانیه خوان و بیانیه نویس و در اعلا درجه به راهپیمایی کننده ای خسته مبدل شده است.
با این همه تصحیح خطای عدم انطباق از سایر خطاها آسانتر است؛ پس اگر کسی چیزی را که شما نادیده گرفته اید به شما خاطر نشان سازد، می توانید بلافاصله به میل خود تصمیم خود را عوض کنید؛ پس اگر همراهان جامعه ی سینمایی کشور به ایشان خاطر نشان سازند فجایع عظیم صهیونیست ها علیه بشریت را و آگاه نمایند ایشان را از جنایات یهود بین الملل که بویژه در چند روز اخیر موجودیت «نحسِ نجسِ سگِ هار منطقه»، پس از ناکامی خود در جنگ ۵۵ روزه ی غزه و خلق جنایات عظیم بشری در این منطقه کوچک واقع در جنوب غربی فلسطین، بار دیگر نظر خود را متوجه قسمت شرقی فلسطین نموده و متعرض مقدس ترین شرافت انسانی یعنی قبله ی اول مسلمانان ابراهیمی، موسوی، عیسوی و محمدی شده و مردمان مظلوم کرانه ی باختری را که سال هاست در فقر مطلق و حصر کامل به سر می برند، آماج جنایات خود ساخته است، شاید ایشان مسیر خود را تغییر داده و اهداف اصلی و فرعی را بیش از گذشته درک نمایند؛ اهدافی که قطع به یقین نیاز مبرمی به حمایت و مساعدت مادی و معنوی سازمان متولی امر سینمای کشور خواهد؛ سازمانی دولتی که مامور پیگیری و مطالبه ی سیاست های راهبردی جمهوری اسلامی ایران می باشد.
حال باید به انتظار نشست و نظاره نمود حمایت مسئولان سینمایی و حرکت هنری سینماگران کشور را در تقابل عملی با سگ هار و گرگ درندهاى که به انسان هاى مظلوم حمله کرده است.