اما حضور بسیج به این عرصه محدود نشد. سالهای بعد از جنگ، کشوری که هشت سال، شدیدترین بمباران ها و تجاوزات زمینی را تجربه کرده بود، حال نیاز به بازسازی داشت. در این برهه نیز این نیروی عظیم مردمی به یاری دولتها شتافت و در عرصهی بازسازی و سازندگی کشور همت گماشت. این طرحها با تغییر دولتها و گذشت زمان همچنان پابرجا مانده و در قالب اردوهای بسیج سازندگی و اردوهای جهادی استمرار دارند.
با وضع تحریمها و اعمال محدودیت های متنوع بر نظام اسلامی، احساس نیاز در برخی زمینهها و عرصههای فنی و مهندسی و تخصصی به شدت به چشم می آمد. با پایان جنگ، این تفکر بسیجی بود که با شناخت زمینه ها و محدودیت ها به دنبال خودکفایی و پیشرفت در عرصه های علمی رفت و توانست روز به روز نیاز کشور را در داخل مرتفع کند تا اهرم فشار بیگانگان علیه این انقلاب بی اثر شود. در همین راستا می توان به صنایع موشکی، هوا و فضا، هسته ایی، نانو، پزشکی و بسیاری از زمینه های علمی دیگر اشاره کرد که در آن تفکر بسیجی، با شکستن فضای رکود توانست گامهای بلند و استواری را به سوی عزت و افتخار و جامه ی عمل پوشاندن به شعار ایرانی می تواند بردارد.
آنچه در طول این سالها، به وضوح نمایان است، این است که :
ما بسیج را از اوّل تا امروز در میدانِ عمل دیدهایم... همهجا بسیج را ما در میدانِ عمل ملاحظه کردهایم. منتها عرصه عرصهى بسیار وسیعى است از عمل علمى، تا عمل هنرى، تا عمل جنگى، تا عمل سازندگى، تا عمل اقتصادى و همهى اینها...
عقبه فکری و پشتوانه ی بسیج
اما این نیرو چه شاخصهایی داشته و دارد که توانست در اوایل انقلاب، مردم را در یک جبهه متحد و منسجم و بر علیه دشمن واحد و در راستای اهداف نظام اسلامی نگاه دارد و تا امروز نیز نه تنها از کمیت و کیفیت آن کاسته نشده بلکه توانسته است پاسخگوی نسل سوم و چهارم انقلاب باشد و روحیهی انقلابی را در بین آنها نیز اشاعه دهد؟
قطعا اگر این بخواهیم این حرکت عظیم را در قالب گروه یا سازمان بررسی کنیم به چنین نتایجی دست نخواهیم یافت. آنچه که توانسته است این حرکت را زنده و استوار نگاه دارد، اصول سازمانی و تشکیلاتی نبوده است بلکه شکل این حرکت بوده است. بسیج یک سازمان یا یک گروه خاص نیست بلکه در تحلیل این امر به این نتیجه می رسیم که؛
بسیج یک اندیشه است، یک فکر است، یک منطق است، یک منظومهى فکرى است. علّت این هم که همه مىبینند که تحصیلکرده، نخبه، نابغه، از رشتههاى مختلف مجذوب بسیج میشوند، این است که بسیج صرفاً یک حرکت احساسى نیست؛یک منطق قوى پشت سرِ بسیج وجود دارد؛ این منطق، این علم، وقتى با عمل همراه میشود، این غوغا را درست میکند؛ این حوادث شگفتآور را خلق میکند...
و این رمز ماندگاری و زنده بودن بسیج است. اندیشه ایی برآمده از اصول ناب اسلامی و متن مردم این سرزمین که پیوندی ناگسستنی با هویت آنها دارد.
این اندیشه به فرموده ی مقام معظم رهبری بر دو پایه استوار است: احساس مسئولیت و بصیرت
این تفکّر مسئولیّت انسان، جزو بیّنات اسلام است. یعنى هیچکس نمیتواند در این تردید بکند که اسلام، انسان را اینجور موجودى میداند: موجودى که مسئول است، کار از او خواسته شده است.
قطعا این احساس مسئولیت برآمده از ایمان راسخ به دینی است که انسان را موجودی مسئول می داند. اما مسئولیت انسان تنها حیطه ی فردی و گروهی خاص را دربر نمی گیرد بلکه؛
نه فقط مسئولیّت در برابر خود و در برابر خانوادهى خود و نزدیکان خود - که این هست - بلکه مسئولیّت در قبال حوادث زندگى؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غیر مسلمان. این احساس مسئولیّت فقط نسبت به انسانهاى همعقیده و مسلِم و مؤمن نیست بلکه حتّى نسبت به غیر مسلمین و غیر مؤمنین هم احساس مسئولیّت میکند.
از جمله این احساس مسئولیت، می توان به امر به معروف و نهی از منکر و جهاد اشاره کرد. پایه ی دوم که به فرموده ی مقام معظم رهبری بسیار بسیار لازم است، بصیرت است. بصیرت یا همان روشن بینی عبارت است از: شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهاى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها؛ بصیرت است.
قطعا این دو پایه لازم و ملزوم یکدیگرند و نمی توان با تکیه بر تنها یکی از آنها کاری از پیش برد. چه بسا احساس مسئولیتی که بی بصیرتی را به دنبال داشته باشد و در شناخت دشمن و دوست، مهاجم و مدافع، ظالم و مظلوم راه ناصوابی را پیش گیرد. چنانکه در فتنه ی 88 این اتفاق بوقوع پیوست و ضررهای جبران ناپذیری به جامعه ی اسلامی وارد آمد.
اما سوال مهم اینجاست که بصیرت چگونه حاصل می شود؟ شاید بخشی از جواب این سوال را بتوان در اعمال فردی و صدق نیت و خلوص و تقوی دانست اما قطعا بخشی از جواب آن را باید در نوع و چگونگی تعامل فرد با اجتماع بدست آورد.
قطعاً فردی که از عرصههای سیاسی و اجتماعی به دور است، نخواهد توانست تحلیلی جامع ارائه داده و راه درستی را در برخورد با پدیده ایی اجتماعی یا سیاسی برگزیند. چنین فردی نه تنها راهنمای خوبی نخواهد بود بلکه پیرو خوبی نیز نخواهد شد. بسیج قطعا نباید به دنبال تربیت نیروهای پیرو باشد. بسیج وظیفهی تربیت نیرویی را دارد که در شرایط مهم و حساس بتواند به مثابه ی راهنمایی با تدبیر و تعقل و خیرخواه عمل کند. نیرویی که نه تنها در امواج رسانه ایی و تبلیغاتی گرفتار نشده بلکه خود توانایی ایجاد حرکتی هماهنگ را دارد. این بصیرت در سایهی تربیت صحیح و خط دهی مناسب در بین نیروها، متناسب با سطح آنها، قابل حصول است.
احساس مسئولیت را نیز شاید بتوان مرتبط با دغدغه مند شدن دانست. فردی که نگاه جامع و ریزبینانه ایی ندارد و مشکلات و ضعف ها را تشخیص نمی دهد قطعا احساس مسئولیتی را نیز احساس نخواهد کرد. لازمه ی احساس مسئولیت، ایجاد دغدغه در بین نیروهای بسیج است. در این راستا شاید بسیجیان را بتوان مستعدترین افراد برای شناخت نقاط ضعف و سستی ها چه در حکومت و چه در دولت و چه در جامعه دانست. در این صورت طلایه داران اصلاح امور در عرصه های مختلف، خود بسیجیانی خواهند بود که زودتر از هر دولت و گروهی به رفع نواقص آن اقدام خواهند کرد. و این خود اصلاحی یا به عبارتی اصلاح از درون می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات امروز جامعه باشد و چه نیرویی بهتر از بسیج برای این کار، نیروی که خود تشکیل شده از متن مردم است و در اصل این مردم جامعه ی اسلامی هستند که به رفع نواقص و کاستی های جامعه خود می پردازند. در همین راستا و بنابر فرمایش مقام معظم رهبری، هر کسی که در این بستر اعتقادی و انسانی به فعالیت مشغول است، بسیجی است... هر فرد ایرانی بالقوه یک بسیجی است.
و به راستی که اگر هر فرد از افراد یک ملت خود را ملتزم به این اصول بداند، می تواند به تنهایی حرکتی را در جامعه ی خویش رهبری کند. واگر فرد فرد یک ملت این التزام را داشته باشند و هر یک مشکلی را شناسایی کرده و به سوی حل آن قدم بردارند، این خود آغازی خواهد بود برای حرکت به سوی یک جامعه ی آرمانی. پس جامعه ایی که تفکر بسیجی بر آن طنین انداخته است، می تواند داعیه دار حرکت به سوی آرمان ها ی جامعه ی انسانی و اسلامی باشد. ولی اگر همین جامعه با مشکلات عدیده ایی روبرو بود که هیچ کوششی در جهت حل آنها نمی کرد، یا هنوز این تفکر بر آن حضور نیافته است و یا افراد خود را ملتزم به اصول آن نمی دانند.
توصیه های فرمانده
بقای یک اندیشه را شاید بتوان بسیار سخت تر از ایجاد آن دانست. در دنیایی که به عصر تغییرات معروف است، اندیشه ایی که بقا را طلب می کند باید خود را آمادهی آزمون های بسیاری کرده باشد. تفکر بسیجی نیز از این اصل مصون نیست. در وانفسای تهاجم و شبیخون به ارزش های این اندیشه، این اخلاق است که می تواند این بنای استوار را مستحکم و مصون نگاه دارد.
اخلاق یعنى چه؟ یعنى حلم و بردبارى، صبر و مقاومت، صدق و صفا، شجاعت و فداکارى، طهارت و پاکدامنى. بسیجىها براى اینکه اجزاى این بناى استوار همچنان مستحکم بماند به این احتیاج دارند. اگر بخواهید این بناى رفیع همینطور مستحکم مثل دژِ پایدار و استوارى درمقابل دشمنان قرار بگیرد، باید این رعایتها را بکنید؛ بردبارى نشان بدهید، صبر نشان بدهید، اخلاق نشان بدهید، طهارت نشان بدهید.
این صفات نه تنها در عرصه ی فردی بلکه در عرصه ی اجتماعی نیز باید لحاظ شود. همچنین توصیهى اکید میکنم به استحکام و عدم سایش اعتقادى و ایمانى و عملى.
بینشی عمیق و ایمانی راسخ، انسان را از خطا و لغزش مصون نگاه می دارد. اما کسب این فضیلت ها خود سختی هایی را دارد که سالک باید آن ها را تحمل کند. شاید تمام این ها در خود فرد تفسیر می شود. و اینجاست که باز هم نقش تربیت به وضوح قابل مشاهده است. باید در مسیر نیل به این اهداف، یکی از مهم ترین کارهای بسیج را تربیت نیرو دانست. شاید طرح حلقهی صالحین را بتوان یکی از طرح های موفق این سازمان بسیج مستضعفین برای تربیت نیروهای بسیجی دانست، اما قطعا نمی توان با شرایط امروز، به این طرح اکتفا کرد چه بسا که خود این طرح دارای نواقص فراوانی است که ذکر آنها در این مطلب نمی گنجد. تربیت امری است که به کندی صورت می گیرد. با توجه به این اصل، لزوم برنامه ریزی های بلند مدت و هدف دار در تربیت نیروهای بسیج احساس می شود.
سخن آخر
امید است همانگونه که بسیجیان سلحشور تا به امروز با حضور خود در تمامی میدان ها، معادلات دشمنان را به هم ریخته و طرح های آنان را ناکام گذاشته اند، با نصب العین قرار دادن فرامین مقام معظم رهبری، در جامه عمل پوشاندن به اهداف تعیین شده و حرکت در جهت آنها، بار دیگر موجب تعالی نظام اسلامی شوند.
منابع:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=28344
http://iranhdm.ir/index.aspx?siteid=1&siteid=1&fkeyid=&siteid=1&pageid=336