سرویس اندیشه دینی پایگاه 598 - معجزه را پدیدهای دانستهاند که بشر عادی از آوردن آن ناتوان است و با حساب و کتاب معمولی و مادی نمیتوان تحقق آن را امید داشت. معجزه، به کارگیری اسباب فرامادی است و تصرف در عالم خاک به مدد سرّ هستی. روزنهای به ملکوت عالم است و درنوردیدن قوانین عالم عنصری. دریدن حجاب عالم شهود است و ارتباط با عالم غیب.
«معجزه» قوانین دنیای زمینی را در پرتو نظامات آسمانی بر هم میزند و میشکافد و از دل این لایه رویین، نقبی به راز هستی میگشاید و نوری از عالم معنا میافشاند.
بسیاری از پیامبران الهی برای اثبات حقانیت خود معجزه آوردهاند و بدان، ارتباط با حقیقت عالم و باطن آن را نمایاندهاند. اما هیچ یک از ما در عهد انبیای بزرگ الهی نبوده و اثر اعجازآمیز آنان را ندیدهایم. جز قرآن کریم معجزه جاوید پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم که سند حیات آخرین شریعت الهی و نشان افتخار و بالندگی اسلام است.
اما آیا در عصر پرهیاهوی ما و در هنگامه این همه ادعا و غرور که از تسخیر فضا و شکافت اتم و فنآوری اطلاعات برای بشر امروز پدپد آمده همچنان از معجزهای میتوان یاد کرد؟ در زمانهای که قدرت علمی بشر بسیاری از امور ناشدنی و مستبعد را تحقق بخشیده آیا میتوان همچنان از امری غریب که فوق توان مادی بشر باشد سراغ گرفت؟ ...
آری! یک رخداد غریب و یک حادثه منحصر به فرد و غیر قابل باور همه ساله در گوشهای از عراق عرب پیش روی میلیونها انسان محقق میشود و همه جهانیان را به تحدی میکشاند ...
... معجزه حسین، معجزه مکتب اهل بیت
همه ساله در ایام اربعین حسینی دست قدرت خدا از اعماق باطن عالم بیرون میآید و به محبت آل محمد (ص) و عشق اباعبدالله قدرتنمایی میکند.
یک رخداد به ظاهر ساده: این که شیعیان مکتب حسین ع همه ساله در ایام اربعین از نقاط مختلف عراق و نیز از سایر کشورها برای زیارت امام خود به سوی کربلای معلی حرکت میکنند.
بسیاری با پای پیاده از منزل خود و برخی نیز با وسایط نقلیه تا نجف و از آنجا پیاده تا کربلا ...
ولی آیا کسی باور میکند که این بزرگترین گردهمایی کل تاریخ بشریت با حضور قریب هفده میلیون انسان بدون هیچ گونه دعوت و تبلیغ و اطلاعرسانی و بدون هیچ گونه فراخوان و سازماندهی و برنامهریزی و بدون هیچ گونه نظام و مدیریت، هر سال بهتر از سال قبل در یک نقطه محروم و مظلوم برگزار گردد؟
برترین اجتماعات تاریخ بشر را نام ببرید. کدامیک از آنان بدون فراخوان و بدون اطلاعرسانی و کاملا خودجوش و مردمی برگزار شده است؟
شما هم مانند همه دیگران هیچ عامل دنیوی سراغ ندارید که بتواند دهها میلیون انسان را در شرایط مشقتبار و پرتعبی به قرارگاهی کشاند و برای چندین روز سرپا نگاه دارد. اما در گوشهای از این دنیای پرغوغا، یک نیروی بسیار مهیب و یک انرژی بسیار غریب، میلیونها انسان را از جوان و کودک و پیر، سالم و علیل، زن و مرد، ضعیف و قوی، باسواد و بیسواد، عالم و عامی، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ و ... به بیابان میکشاند تا بدون هیچ الزام یا دعوتی مسافتی دست کم به طول 80 کیلومتر را با پای پیاده در شرایطی بسیار دشوار بپیمایند و عشقی را بنمایانند ...
آنهم بیاعتنا به خطر ناامنی و احتمال ترور و اخبار متوالی انفجاراتی که مرتب دهها بل صدها کشته و زخمی به جای گذارده است
... و مگر معجزه چیست؟
زیارت اربعین را از نشانههای شیعه برشمردهاند.
عن أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ (ع) أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.
امام حسن عسکری (ع) فرمودند: نشانههای مومن (شیعه) پنج چیز است؛ 50 رکعت نماز (واجب و مستحب) در روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک سودن، و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.
به این ترتیب نمیتوان گفت این جمعیت خروشان بدون دعوت و فراخوان، و بدون هماهنگی و ساماندهی و بدون مدیریت و نظام گردآمدهاند. دعوتی آسمانی، فراخوانی تاریخی، سامانی فرامادی و نظامی عرشی در آن وجود دارد که تنها با دیدة جان، نمایان میشود.
مراسم زیارت اربعین در زمان دولت ظالم صدام در عراق برگزار نمیشده و از سال 1425 قمری (2004 میلادی) به صورت کاملا مردمی در عراق به پا شده است. همه کسانی که در طول این سالها به این زیارت مشرف شدهاند و توفیق حضور در این سیل انسانهای عاشق را داشتهاند معترفاند که نرخ جمعیت این حرکت خروشان به صورت تصاعدی در هر سال نسبت به سال قبل افزایش یافته است.
آمار جمعیت زائران امسال که توسط دولت عراق و رسانههای رسمی آن اعلام شده بود حدود 17 میلیون و سال گذشته حدود 14 میلیون نفر بوده است. نفس چنین اجتماعی در تاریخ بشری بینظیر و شگفتانگیز است. به یاد آوریم که بزرگترین اجتماع انسانی در تاریخ کشور ما ایران مراسم تشییع پیکر مطهر حضرت امام در سال 1368 بود که حدود 11 میلیون نفر در آن شرکت داشتند. درصد عظیمی از این جمعیت خروشان صبح روز تشییع به مصلای امام آمدند و تا عصر ـ پس از خاکسپاری پیکر مطهرش ـ به خانه بازگشتند.
اکنون تصور کنید جمعیتی 17 میلیونی چند روز در شرایط آب و هوایی دشوار ـ سرما و گرما و باران و گرد و خاک و ... ـ به سوی کربلا آیند. طی این چند روز نیاز به آب و غذا و مسکن و سرپناه و رختخواب و استراحت و فضای بهداشتی و امکانات درمانی و ... چه میزان است؟
ترکیب جمعیتی
این جمعیت عظیم خروشان ترکیبی بس شگفت دارد:
مردمانی از همه ملیتها: از کشورهای عربی، مانند سوریه و لبنان، قطر و کویت و یمن و بحرین و حجاز، از همه استانهای کشور ایران، از اروپا و آفریقا، از شرق آسیا، پاکستان و هند و ...
مرد و زن و کوچک و بزرگ، پیرمردها و پیرزنهای ناتوان و برخی کسان دیگر که علیرغم نقص جسمانی با مشقت مضاعف یا با عصا و ویلچر در این مسیر حضور داشتند ...
خانوادههایی که نوعا کودکان خود را هم همراه آورده بودند. کودکانی در کالسکه و کودکانی که بخشی از مسیر را میدویدند و... تکان دهندهتر: کودکانی در آغوش مادران و پدران در این مسیر پرتعب ...
خانوادههایی که یک دام مانند گوسفند یا بزغالهای نیز همراه خود کرده و به دنبال میکشیدند تا در منای عشق قربانیاش کنند،
کسانی علم به دوش: با نوشتههایی مانند لبیک یا حسین، یا اباعبدالله، یا اباالفضل العباس، و ...
و بسیاری با پای برهنه ...
همگی در این سفر تمرین اقتدا به حسین بن علی ع میکنند؛ در بریدن از همه داراییها و سرمایهها و در این که برخورداریهای خود را یکسر در طبق اخلاص نهند و سرافکنده و شرمسار از این که بیش از این در چنته ندارند به سوی محبوب تقدیم سازند ...
همگی در این سفر تمرین هجرت میکنند، یا نه ... هجرت کردهاند. هجرت به معنای ترک است. گاهی این هجرت ترک خانه و دیار و سرزمین است، گاهی ترک راحت و آسایش، گاهی ترک زن و فرزند و دوست و ... خلاصه همواره ترک تعلقات...
و من یخرج من بیته مهاجرا الی ا لله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله
فاصله میان نجف و کربلا حدود 80 کیلومتر است. تیرهای برق در وسط مسیر جایگاه دقیق زائر را مشخص میکنند. بیش از 1400 تیر که میان آنها حدود 50 متر فاصله است و بر روی هریک شمارهای درج شده که قرارگاه کاروانها را مشخص میکند.
در میانه این مسیر مردمی عاشق در حرکتاند؛ سرهایی در گریبان و چشمهایی خیره و مدهوش، برخی ذکر بر لب و اشک بر گونه، برخی دست بر سینه و زمزمهخوان، برخی نالان و گریان، برخی سینه زنان و هروله کنان، برخی در حال گفتگو ... کاروانهایی که به صورت گروهی نوحهای میسرایند و کسانی که به آهنگ روضهای سینه میزنند.
سید الشهدا را مصباح الهدی و سفینه النجاه نامیدهاند. یعنی هم چراغ هدایت است و هم کشتی نجات، هم جاده را مینمایاند و هم به خوبی میرساند. هم راهنمایی میکند و هم راهبری. هم نسخه است و هم درمان. هم باید به او نگاه کنی و درس بیآموزی هم باید به او دل بدهی و در کشتی هدایتش بنشینی تا تو را به آنجا که خاطر خواه اوست بکشد.
اشک بر حسین مایه طراوت جان است و نشاط روح. اندوه حسین شادی میآفریند و عزای او آرامش میزاید نه که غصه و افسردگی بیفزاید. با این ناله و سوگ ارتباط با عالمی برقرار میشود که انسان اساسا متعلق به آن است. همان نیستانی که عهد ازل در آن بسته شده است و همان باغ ملکوتی که مرغ دل در آن بار آمده است.
این اشک و ناله بر هزار قهقهه که از سر غفلت و غرور برآمده ترجیح دارد و دلهای غمزده را شادتر و لطیفتر میگرداند. بر خلاف شادیهای کاذب مادی که از غفلت و لغو و لهو و لعب پدید میآید و انسان را از قرارگاه خود دورتر میکند و غصه نهانی انسان را بیشتر میسازد، شعف و ابتهاج و طراوتی که از این ارتباط حاصل میشود، یک شادی حقیقی است البته به ظاهری از مقوله اشک و ناله و آه که مبدأ و منتهی و مسیر را بازگو میکند و انسان را در جایگاه انسانی خود مستقر میگرداند.
شاید اگر این مسیر طولانی را همه از سنگهای معدنی گرانقیمت بلکه از طلا بپوشانند قدر و منزلت و ارزش آن را ادا نکرده و حقش به جا نیاورده باشند. نه «شاید» که بیتردید ...
اما خدا کند این مسیر را همین گونه نگاه دارند تا طبیعت عاشورای 61 هجری دست ناخورده تداعی شود و مظلومیت کاروان حسین بیتحریف انتقال یابد. این مسیر را همین گونه نگاه دارند تا گرد و غبار کربلا بر سر و صورت و لباس زائران نشیند و قدر و منزلت آن را بیشتر گرداند.
این مسیر مسیری است که زمانی حسین و زینب و عباس و اکبر و قاسم و کسانی که سیدالشهدا برترین اصحاب و شایستهترین یاران تاریخ خواندشان از آن عبور کردهاند و امروز نیز بی شک قدمگاه امام زمان است. اگر امام عصر همه ساله در مراسم حج حضور دارد و جمعیت بیتاب امت اسلامی را میزبانی میکند بیتردید در میان این جمعیت گسترده شیعه حضور دارد و میزبانی آنان را بر عهده گرفته است. مگر نه این که عنایت خدا به زائران حسین بیش از زائران خانه خود در مکه مکرمه است؟
خدمات
به خوبي معلوم نيست آیا انتقال احساس به ديگران، اساسا امکان پذیر است یا محال؟ پاسخ دادن به این سوال بسیار دشوار است. گویا باید گفت انتقال کامل احساس از طریق زبان و قلم و فیلم و عکس و توصیف و تبیین امکانناپذیر است؛ اما به هر حال و بیتردید بخشی از آن را از طریق این ابزارهای پرلکنت میتوان انتقال داد و اگر این اعتقاد نمیبود اکنون قلم در دستان نمیگردید.
صحنههای شگفتی که در این مسیر نورانی ملاحظه میشود همه تحت شمول این قاعده نه قابل توصیف است و نه قابل کتمان. پس به اندازه وسع خود از آن یاد میکنیم:
تقریبا از آغاز ماه صفر یعنی بیست روز پیش از اربعین، موکبها ـ همان هیأتهایی که پذیرایی و خدمت زوار ابا عبدالله را رقم میزنند ـ امکانات و اقلام مورد نیاز را برای استقبال بزرگ آماده میسازند. چادرها را به پا میکنند. مواد غذایی، ظرف، رختخواب، تجهیزات و امکانات را گرد میآورند. به نظر میرسد این مردم مهربان، دارایی خود را در طول سال جمع میکنند تا در این چند روزه به پای زائران عاشق حسین قربانی سازند.
همان گونه که زائران کربلا در این چند روز از تعلقات مادی دست میشویند و به گرد حرم یار میآیند، این میزبانان مخلص نیز از مال و دارایی و توان خود در این ایام دل برمیکنند و همه را در طبق اخلاص به ساحت ارباب تقدیم میدارند.
این جمعیت دهها میلیونی را برای چندین روز آب و غذا دادن و رسیدگی کردن، و مشقت سفر پیاده را از دوش آنان کاستن همتی فراز میخواهد و بیش از آن عشقی خالصانه. چیزی که تا نبینی باورش نمیکنی. ببینی هم ...
جالب بلکه شگفت این که حضور امکانات دولتی در این میان بسیار نامحسوس و اندک است. جز تأمین آب این موکبها که با تانکرهای بزرگ صورت میگیرد و برخی از ایستگاههای درمانی و یکی دو پست امداد و آتش نشانی هیچ امکان دولتی دیگری به چشم نمیآید. به وضوح مشهود است که اگر این مقدار همکاری نهادهای دولتی هم نمیبود کار میهماننوازی و خدمترسانی این جمعیت میلیونی بدون هیچ اختلالی توسط همین مردم پیش میرفت.
تأمین مکان استراحت چه چادر و چه ساختمانها، همراه با امکانات بهداشتی، آب گرم، رختخواب، تشک، پتو و بالش برای این همه زائر کمترین خدمتی است که فراهم آوردهاند.
انواع پذیرایی در ایستگاههای صلواتی حیرتآور است؛
وعدههای متعدد غذا: انواع پلو و خورش، لقمههای نان و کباب، بریانی، لوبیا، حلیم، عدسی، غذاهای محلی، آش، فرنی، ...
انواع نوشیدنی از آب خنک، چای شیرین، شربت، قهوه، آبمیوه، نوشابه و ... که نوعا با اصرار و التماس پیش روی زائر قرار میگیرد.
میوههای رنگارنگ که در طول مسیر به زائران عرضه میشود: نارنگی، پرتقال، موز، سیب، ...
سینیهای بزرگ خرما در فواصل بسیار کوتاه در میانه مسیر که نوعا با ارده و گاه با کنجد طعم گرفته و انرژی زائر را ترمیم میسازد.
گونههای متنوع تنقلات: از بیسکویت، کیک، چیپس، شکلات، آب نبات چوبی، نقل، و ... که برای کودکان لذتبخش و شیرین است، خستگی آنان را میزداید و تبسم آنان را میگشاید. همچنین سیگار برای بزرگترها ...
دام هایی از گوسفند و گاو و شتر که منتظرند تا پیش پای زائران ارباب قربانی شوند و بخشی از نیاز غذایی آنان را با افتخار فراهم آوردند، نانواییهای میان راه که نان مورد نیاز زائران را طبخ و تأمین میکنند.
همه انواع مایحتاج مانند تسبیح، عطر و ادکلن، جوراب و دمپایی و شارژر موبایل، سه راهی برق و نیز لوازم بهداشتی و درمانی از قرص و دارو، مراکز درمانی، دستمال کاغذی، ...
علاوه بر این ایستگاههای اتصال مجانی و خدمات تلفنی، ایستگاههای ارشاد التائهین (راهنمایی گمشدگان)، دکههای اسکافی (یعنی تعمیر کفش و کیف) و نیز اقلام فرهنگی مانند اطلاعیهها، برگههای مسائل شرعی، ادعیه، خصوصا زیارت اربعین .. بر حیرت تو میافزاید.
همه خدماتی که در حق تو میشود تو را شرمنده میکند اما شاید آن زمان که پیرمرد کهنسال ظرف آبی در دست گرفته و با اصرار پیش از غذا بر دستان تو آب میریزد از همه بیشتر وجود تو را منفعل میسازد. ...
اين خادمان پاکدل برای خدمت به زوار ارباب از هم سبقت میگيرند و هر یک به دنبال خدمتی تازه و يا طرحی نو میگردند. یکی میپرسد در طول مسیر چه غذایی نخوردهاید تا برایتان تهیه کنیم؟
در میان این خادمان، عالمان جلیل القدری که با لباس مقدس روحانیت به خدمت افتخار میکردند از جلوههای بس دیدنی بود و نیز کودکان عاشقی که به تأسی از بزرگترهای خود آب و چای و دستمال و برگههای دعا و اقلام فرهنگی توزیع میکردند و پیرمردان چروکیده کهنسالی که به اصرار پیش روی تو خم میشدند و با پذیرایی آب و میوه و غذا عرض ارادت میکردند.
در این مسیر نور تقریبا هر چه اراده کنی همان لحظه برای تو آماده است. مانند بهشت ...
تشنه میشوی نگاهت را اندکی بچرخان میز آب را میبینی یا سقایی که با ظرف آبی به اصرار از تو میخواهد افتخار این خدمت را به او بدهی. گرسنهای؟ انواع مطاعم و خوراکیها برای تو آماده است. کودکت گریه میکند؟ انواع خوراکیها و تنقلات مییابی. هرجا که اراده کنی چای و قهوه هست. خستهای؟ هر جا نیاز به استراحت داری در کنار مسیر صندلی و گاه مبل میبینی. چادرهایی برای خوابیدن و سرویس بهداشتی نیز ...
همه چیز در اختیار ... همه چیز در دسترس ...
دوستی دیرین را پس از چند سال در میانه راه دیدم. گفتم چه جای خوبی و چه ملاقات جانفزایی. کاش در بهشت نیز باهم باشیم. گفت: مگر بهشت جز همین جاست؟ راست میگفت. مگر بهشت جز کوی حسین ع است و مگر چه کسی بهشت را بیحسین تقاضا دارد؟! ...
از جلوههای دیگر این سفر مردم مهماننواز عاشقی هستند که از روستاهای اطراف به مسیر اصلی راهپیمایی میآیند و با اصرار زائدالوصفی تقاضا میکنند شام را مهمان آنان باشی و شب را در منزل آنان بگذرانی و منزل آنان را به نور قدمهای زائران حسینی متبرک و منور گردانی، آنگاه انواع اسباب پذیرایی با عشق و شور برای تو تهیه کردهاند؛ از غذا و رختخواب و آب گرم برای حمام و حوله و ... که انگشت حیرت تو را بی اختیار به سوی دندان میبرد و چشمان تو را از شدت شگفتی خیره و اشکبار میسازد.
نزدیک کربلا که میرسی مقداری از تراکم این خدمات در جاده کم میشود. دو احتمال برای این حکایت وجود دارد. یکی این که جمعیت انبوه زائران لحظه به لحظه رو به ازدیاد رفته و خدمترسانی دشوارتر شده است. دوم این که تقریبا از نیمه راه رفت و آمد ماشینهای خصوصی ممنوع شده و جاده مجاور تنها در اختیار تریلیهای 18 چرخ عظیمالجثهای است که با کانتینرهای بزرگ جابجایی مسافران را بر عهده دارند. در این شرایط آوردن تدارکات مورد نیاز جز از بیراهه غیرممکن به نظر میرسد. تدابیر امنیتی هم این موضوع را دشوارتر میکند.
در میان این خدمات از همه زیباتر و شیرینتر میهماننوازان مخلص و مهربانی که زائر کوفته و رنجیده را به دستان عاشق خود مشت و مال میدهند یا بدن خسته و پاهای پر آبله آنان را مرهم مینهند و به زبان لطف دلجویی و رسیدگی میکنند. ماساژ و مشت و مال، کوفتگی حاصل از این راهپیمایی طولانی را به خوبی از بین میبرد و طراوتی وصف ناشدنی برایت پدید میآورد و آلام و تعب تو را میزداید.
گویا بیاختیار به خود میگویی این جمعیت خسته و بیرمق که توان حرکت خود را از عشق به حسین ع به دست آورده است در میان راه نه تازیانه خورده و نه بر خار مغیلان گذشته و نه بر شتر بدون کجاوه و عماری سوار شده و نه اندامش به زیر غل و زنجیر، بیحائل بر پشم خشن شتر ساییده و نه دشنام و ناسزا و سخن درشت شنیده و تحقیر شده و نه آتش از بام بر سر و روی او باریده است.
آن وقت به یاد کاروان سوگوار زینب و سجاد میافتی که ای کاش کسی دست و پای مجروح آنان را مرهم مینهاد و کوفتگی سفر سخت آنان را میگرفت و کسری از این لطف سرشار و از این هزار مهربانی نصیبشان میساخت ...
بهرههای این سفر
تمام کارکردهای معنوی و اجتماعیِ گردهمایی بزرگ حج ـ حتی از جهاتی برتر و کاملتر ـ در این سفر مشاهده میشود. از حیث جمعیت حدود 6 برابر جمعیت حج در زیارت اربعین حضور مییابند. از حیث مشقت به مراتب از سفر حج دشوارتر و سنگین تر است. اقل مسافت پیادهروی از نجف تا به کربلا است که حدود 80 کیلومتر است؛ در حالیکه بیشترین پیادهروی در سفر حج به 20 کیلومتر نمیرسد. امکانات عمومی این سفر همه مردمی است؛ در حالیکه در سفر حج دولت عربستان تمام نیروی خود را برای برقراری باشکوه مراسم حج بسیج میکند. ترکیب جمعیتی کاملا یک دست و همه شیعهاند؛ در حالیکه در سفر حج از فرق مختلف اسلامی حضور دارند. در سفر حج هر کاروان برای خود نوعی استقلال دارد و جز در مراسم واجب حج (طواف و سعی، وقوف در عرفات و مشعر و مراسم منی)، مرز پنهانی میان خود و دیگران احساس میکند در جذب امکانات، در انتخاب مکان، در برنامه ریزی و ... در حالیکه در این سفر همه با هم همراه میشوند و در طول این مسیر در متن یک جمعیت میلیونی همه با هم و با یک آهنگ حرکت میکنند؛ همه بر سر یک سفره و یک گونه پذیرایی میشوند و همه با هم از امکانات یکنواخت موجود بهره میگیرند.
همان گونه که مراسم با شکوه حج میعادگاه سالیانه امت اسلامی است و قدرت بینظیر حضور اسلام را مینمایاند و احساس هویت مشترکی پدید میآورد، اجتماع بینظیر زیارت اربعین هم میعادگاه سالیانه شیعه در بزرگترین کانون شیعی جهان و بزرگداشت بزرگترین حماسه تاریخ بشری است و احساس هویت مشترک شیعیان جهان را در پی دارد. همه ما قدرت عظیم امام حسین (ع) را در بسیج توده انسانها با آغاز ماه محرم و دهه عاشورا درک کرده و شاهد بودهایم اما زیارت اربعین در مقایسه با آنچه در شهرها و محلات رخ میدهد به سان مراسم حج در مقایسه با مراسم نماز جمعه است! اگر مشاهده عظمت و معنویت حج و اعلام حضور در آن برای هر انسان مسلمانی از آن جهت که مسلمان است دست کم یک بار در تمام عمر واجب است بیتردید اعلام حضور و ابراز ارادت در زیارت اربعین و مشاهده این عظمت بینظیر و معنویت همراه با عشق و شور و حماسه نیز برای هر شیعه عاشقی از آن جهت که پیرو مکتب اهل بیت است ضروری است.
اين گردهمايي در ايجاد پيوند قلبي و احساس برادری و اخوت میان شيعيان بينظير است. همگان بر سر اين سفره گسترده چندان لطف و محبت دريافت كردهاند که از صميم جان شرمسارند و در اين مدرسه احسان اهل محبت و احسان بار آمدهاند. زائری گفت تصمیم گرفتهام به شهر خود که رفتم به همه خدمت کنم و به خانه خود كه رفتم به اهل خانه خود محبت کنم. آنها هم دوستدار و موالی امام حسین هستند. نیت کردهام که خادم آنان شوم و به این نیت به آنان احسان کنم.
از ديگر بركات اين سفر معنوي افزايش ايمان زائران است. مشاهده تجليات ايمان ديگران، ريشه ايمان را در جان مستحكم میگرداند. آنهم این ایمان عمیق در این مقیاس و با این وسعت. ...
مصداق کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم ...
آینده این سفر
دو سوال مهم در باره این خروش عظیم ذهن هر بینندهای را مینوازد؛ یکی این که این موج خروشان با چه نیرویی و با چه اذنی پدید آمده است؟ این سوال تنها در صورتی بیجواب میماند که اعجاز و ارتباط با غیب عالم را نپذیرفته باشیم. این انرژی متراکم و این حماسه خارق العاده جز به نیروی خون حسین جاری شدنی نبوده و نیست.
دوم این که این داستان به کجا خواهد انجامید؟ اگر این افزایش تصاعدی جمعیت با همین آهنگ و شتاب ادامه یابد این موج خروشان به کجا خواهد رسید؟ آیا انتقام خون حسین در امتداد این پویش پرطنین گرفته خواهد شد؟ آیا این رودخانههای خروشان بهم وصل خواهد شد و شبکه حرکت شیعی جهانی را تشکیل خواهد داد و اوضاع جهان را دگرگون خواهد ساخت؟ بیتردید ...
گویا ظهور آخرین حجت خدا (عج) به همین حرکت مواج گره خورده است. امام عصر در صبح ظهور، خود را به جدش حسین (ع) معرفی میکند. بنابراین پیش از ظهور آن حضرت، حسین بن علی باید شخصیتی جهانی و شناخته شده داشته باشد تا ـ به زبان منطقیان ـ معرِّف از معرَّف اجلی و اعرف باشد. یعنی آنگاه زمینه ظهور فراهم میگردد که جهانیان با نام حسین آشنا باشند. این تلاطم جمعیت انسانی عزای حسین را در جهان اقامه خواهد ساخت و آوازه سید الشهدا را بر بام جهان منعکس خواهد کرد و زمینه ظهور فرزند رشیدش مهدی را به عنوان منتقم خون او و مصلحی که جریان اصلاحی حسین را به سرانجام میرساند فراهم خواهد کرد.
به این ترتیب این جریان مستمر تاریخی روز بروز متمرکزتر و فشردهتر میگردد و سیل خروشانی پدید میآورد که بنیان ظلم و کفر و نفاق را بر باد خواهد داد ...
سرزمین عراق خصوصا کربلا و نجف ذخیره تاریخ است. چه رازی در این سرزمین وجود دارد که عمده پاکان تاریخ، پیامبران بزرگ فضیلت، و منادیان خوبیها و ارزشها در این سرزمین حضور یافته اند. مسجد سهله و مسجد کوفه سرّ غریبی در دل دارد. مقام حضرت آدم، حضرت نوح، خانه ابراهیم خلیل، مقام امام زینالعابدین، امام جعفر صادق، .... یادگار عبادتها، مناجاتها و نیز کرامتها و قضاوتهای امیرالمومنین، کشتی نوح، توبه آدم، جان فشانی مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، و ...
از طلیعه خلقت انسان، آدم ابوالبشر در نجف اشرف حضور یافته و در مسجد کوفه عبادت کرده است و در پایان تاریخ نیز امام آخرین عج در مسجد سهله اقامت خواهند داشت و مسجد کوفه را مرکز فرماندهی و حکومت خود خواهند ساخت.
یک کانون مشترک که خوبان و پاکان در آنجا اعلام حضور و تجدید پیمان میکردند و همواره بر روی نوار بلند تاریخ قرارگاهی بوده که همه خوبان را به هم متصل میساخته و دست آنان را در دست یکدیگر مینهاده و پیوند و اتحادی میان آنان برقرار ساخته است.
حال و هوای عراق با مدینه و مکه هم متفاوت است. توگویی ارتباط با کل تاریخ برقرار میکنی. جای همه انبیا و اولیا قرار میگیری و به همه انبیا و اولیا اقتدا میکنی. احساس پیوند و اعلام پیوند با آنان میکنی.
به امید این که جماعتهای مستحکم و بنیانهای مرصوص به این ظرفیت منحصر به فرد فرهنگ شیعی بیفزاید و دلهای پراکنده را به هسته یکپارچه بندگی و ولایت تبدیل کند و آنچه باید در فرجام تاریخ صورت پذیرد هر چه زودتر به سرانجام رسد.