به گزارش پایگاه 598 به نقل از گروه بینالملل خبرگزاری فارس، «استفان والت» تئوریسین برجسته روابط بینالملل در یادداشتی که اخیرا در نشریه «فارین پالیسی» منتشر شد، به انتقاد از تمرکز بیش از حد دولت آمریکا بر امور خارجی و بیتوجهی به مشکلات داخلی این کشور از جمله تبعیض نژادی و همچنین سیستم قضایی معیوب این کشور، پرداخته است.
فرگوسن؛ نمادی از ادامه معضل نژادپرستی در آمریکا
وی در ابتدای این یادداشت با اشاره به حوادث اخیر در شهر فرگوسن ایالت میسوری و اعتراضات به تبعیض نژادی، نوشته است: «آنچه در فرگوسن در جریان است، دستکم به ما یادآوری میکند که اینجا موضوع نژاد همچنان با مشکلات عمیقی به خصوص از سوی نیروهای انتظامی و عدالت قضایی، مواجه است.»
والت میافزاید: «با این حال، آنچه در فرگوسن در جریان است و به طور کلی مسائل نژادی در ایالات متحده، ابعاد مرتبط با سیاست خارجی جالبی هم دارد. البته این تعجبآور نیست، چراکه مسائل داخلی ایالات متحده اثرات اجتنابناپذیری بر تصویر آن در جهان و میزان نفوذ این کشور، دارد. زمانی که دولت ایالات متحده با مشکل مواجه است، توان آن در عرصه جهانی محدود میشود. وقتی دولت فدرال به خاطر مسائل سیاسی بیمورد مانند موضوع بنغازی دچار مشکل و گرفتاری میشود، در خارج از کشور انرژی و هوشمندی کمتری خواهد داشت. و اگر اقلیتها در ایالات متحده همچنان به حاشیه رانده شده، با تبعیض مواجه باشند و با بیعدالتی با آنها رفتار شود، آنوقت ظرفیت کامل آمریکا از دست رفته و توان اخلاقی آن در چشم ناظران خارجی کاهش مییابد.»
وی با اشاره به اینکه بین فعالیتهای خارجی دولتها و میزان توان آنها برای حل معضلات داخلی، ارتباط وجود دارد، نوشته است: «عقیده من این نیست که افزایش هزینه اجتماعی میتواند نژادپرستی را ریشهکن کرده یا تمام مشکلات مناطقی چون فرگوسن را حل کند، اما قطعا اگر ما 3 تریلیون دلار را به واسطه ماجراجوییهای اشتباه خود در عراق و افغانستان به باد نداده بودیم، اوضاع آمریکاییها قطعا بهتر بود. به عنوان نمونه، اگر بخشی از آن در زیرساختهای مورد نیاز در داخل هزینه شده بود، فرصتهای شغلی زیادی از جمله در مناطقی چون فرگوسن ایجاد شده و بهرهوری کل اقتصاد ما هم افزایش مییافت.»
ماجراجویی خارجی عامل غفلت از معضلات داخلی آمریکا
والت میافزاید: «همچنین، دستور کار غیرواقعبینانه و بیش از حد جاهطلبانه در سیاست خارجی، مقامات ایالات متحده را از مسائل داخلی دور میکند. وقتی باراک اوباما رئیسجمهور ایالات متحده هفتههای متوالی را صرف نگرانی در مورد اوکراین، سوریه، داعش، اورشلیم، جزیره سنکاکو، افغانستان، عراق، همکاری تجاری و سرمایهگذاری فراآتلانتیک، ابولا، بوکوحرام، سودان جنوبی و غیره و غیره میکند، بدون شک او زمانی را که میتوانست به مسائل مهم داخلی اختصاص دهد، از دست میدهد. به همین شکل، وقتی دادستان کل باید ساعتها، روزها و هفتهها را به مسائل مربوط به مبارزه با قانونشکنی آژانس امنیت ملی یا وضعیت گوانتانامو تخصیص دهد، آنوقت زمان کمتری برای بررسی نحوه اصلاح نظام قضایی به شدت معیوب (آمریکا) خواهد داشت.»
وی با بیان اینکه به دنبال حمایت از سیاستهای انزواگرایانه نیست، نوشته است: «زمانی که یک معضل اجتماعی بزرگ مانند فرگوسن در صفحه تلویزیون ظاهر میشود، این مسئله دستکم تا حدی به این دلیل است که ما به جای آنکه بر نیازهای اولیه و مهمی که شهروندانمان با آنها روبرو هستند تمرکز کنیم، توجه و منابع زیادی به موضوعاتی در دوردست تخصیص دادهایم.»
این تحلیلگر برجسته آمریکایی میافزاید: «اما این همهچیز نیست. نکته دیگری که فرگوسن به ما یادآوری میکند این است که یکی از نتایج جانبی جنگ بیش از حد گسترده با تروریسم، نظامی شدن مداوم نیروهای پلیس محلی است، که از منابع ضدتروریسم و تسلیحات مازاد ارتش برای افزایش توان واحدهای خود استفاده میکنند... به بیان دیگر، ما «جنگ با تروریسم» را وارد نهادهای انتظامی داخلی خود کردهایم و فرگوسن تا حدی یکی از تبعات همین امر است.»
والت با اشاره به اینکه حوادث فرگوسن تصویر آمریکا به عنوان جامعهای که تلاش میکند خود را به عنوان جامعه نمونه به جهان معرفی کند، تخریب کرده، نوشته است: «رخدادهای اخیر به ما یادآوری میکند که این کشور هنوز به ایدهآلهایی که دیگران را به عمل به آنها توصیه میکند، عمل نکرده است. همانطور که پاسخ نامناسب به طوفان کاترینا و بحران مالی سال 2008 به جهان نشان داد که ایالات متحده بیعیب و نقص نیست، افتضاح فرگوسن به دیگران یادآوری کرد که وقتی بحث اختلافات عمیق اجتماعی مطرح است، باز هم واشنگتن راهحل جامعی برای آن ندارد.»
توهم ملتسازی آمریکا در کشورهای خارجی
وی میافزاید: «و فرگوسن یک درس ارزشمند و البته سخت در بحث "ملتسازی" برای ما دارد. به این مسئله فکر کنید: ایالات متحده برای بیش از دو سده است که با بحثهای نژادی دست به گریبان است و حتی به خاطر همین مسئله درگیر یک جنگ داخلی خونین بوده است. بردهداری 150 سال قبل از میان رفت، اما هرچند پیشرفتهای قابل توجهی از آن زمان صورت گرفته، اما فرگوسن نشان داد که این کشور هنوز راه زیادی پیش رو دارید. تنها کمی بیش از 10 سال قبل، سران سیاست خارجی ایالات متحده از هر دو حزب تصور کردند که ایالات متحده میتواند دولتهای عراق و افغانستان را سرنگون کرده و به سرعت نهادهای تازهای را پایهگذاری کند که بتوانند اختلافات عمیق نژادی، طایفهای یا قومیتی را به نحوی عادلانه، منصفانه و موثر، برطرف کنند. و با وجود نتایج آن تلاش، آنها بار دیگر در سال 2011 همین اشتباه را این بار در لیبی تکرار کردند. آنها چه فکری میکردند؟ ایالات متحده هنوز نتوانسته در عرض یک قرن و نیم اختلافات نژادی خود را حل کند، اما ما تصور میکردیم که میتوانیم همین اختلافات را ظرف فقط چند سال در یک کشور خارجی که شناخت اندکی از آن داشتیم، حل کنیم. خانمها و آقایان، این دقیقا تعریف، تکبر است.»
والت در پایان با اشاره به کتابی که 25 سال قبل نوشته و در آن عنوان کرده بود که این «شرایط داخلی است که قدرت ایالات متحده» را شکل میدهد، آورده است: «یکی از درسهایی که فرگوسن به ما داد، این است که اگر ایالات متحده توجه بیشتری به رخدادهای داخلی کند و تلاش و انرژی کمتری صرف جنگهای صلیبی آرمانگرایانه در خارج از کشور کند، امنتر، شکوفاتر، عادلانهتر و در یک کلام جامعهای سالمتر بود.»