به گزارش پایگاه 598 به نقل از مهر، هشت سال دفاع مقدس پر از اسرار و رموز عشق و عاشقی های لاله های خونین با معبود هستی و اهل بیت (ع) است که قسمتی از آن برای همیشه میان آن سرزمین های مقدس بین شهدا و عاشقانش با خداوند باقی می ماند و قسمتی از آن با گذشت زمان و برگ خوردن تدریجی فصل های خون و آتش و روزهای ایثار و مقاومت برای مردم ایران و جهان روشن می شود و هر از گاهی با آمدن گل های پرپر کربلای ایران، جلوه های تازه و جدیدی از قصه جنگ و شهادت روایت می شود.
در میان حکایت های بازمانده از هشت سال دفاع مقدس قصه پدران و مادرانی که سالهای سال همچون زینب در واقعه کربلا در بین خاک و خون به دنبال گمشده خود می گشتند و زمزمه می کردند «گلی گم کرده ام می جویم او را به هر گل میرسم می بویم او را» از همه چیز شنیدنی تر است.
شنیدن یک خبر ما را تا روایت قصه ای و تهیه گزارشی کشاند که سراسر آن انتظار و عشق و دلدادگی و معنویت است، اینکه مادر و پدری بعد از ۲۷ سال فرزند خود را در آغوش می کشند، سکوت العماره عراق شکسته می شود و خاطرات عده ای از آزادگان هشت سال دفاع مقدس زنده می شود.
مادرش می خواهد از رجعت پیکر پاک دومین فرزند شهیدش سخن بگوید، در ابتدای سخن از هدیه سه دسته گل به سید و سالار شهیدان گفته و می گوید: دو شهید و یک جانباز تمام خاطرات من از هشت سال دفاع مقدس هستند.
بهجت جابری مادر دو شهید می گوید: پسرم علی احمد متولد سال ۱۳۴۴ و دومین فرزند خانواده است که در ژاندارمری اوایل انقلاب و نیروی انتظامی فعلی به صورت رسمی حضور داشت و از همان اوایل جنگ در منطقه زبیدات حضور پیدا کرد.
مادر شهید علی احمد قیطاسی گفت: آبان ماه سال ۶۶ برای آخرین بار به مرخصی آمد و من و پدرش یکی از اقوام را برایش نامزد کردیم تا ازدواج کند مرخصی آن تمام شد و هر چه اصرار کردیم چند روزی بماند تا مراسم ازدواج تمام شود قبول نکرد و در جواب گفت: وصلت من با خداوند بهتر از وصلت من با بندگان او است. علی احمد رفت و این آخرین دیدار ما با او بود.
وی افزود: در ۲۴ آبان ماه سال ۶۶ فرزندم در یک عملیات شناسایی در منطقه زبیدات به همراه معاونش شهید سلیمان اکبری که بوشهری است جاویدالاثر می شوند و این اولین خبر تلخی است که به خانواده این شهید داده می شود.
اما حرفهای پدر شهید هم شنیدنی است، ستار قیطاسی ۸۳ ساله بازنشسته نیروی انتظامی و دارای پنج فرزند پسر و دو فرزند دختر است.
وی حرفایش را از استخدام علی احمد در هنگ مرزی موسیان دهلران و گردان ۳۰۷ ژاندارمری در سال ۶۰ آغاز می کند.
همزمان سه فرزند پسرش به نامهای علی محمد، علی احمد و محمود در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتند. علی محمد متولد ۱۳۴۲ است که در سال ۱۳۵۹ عازم جبهه می شود و در سال ۱۳۶۰ از ناحیه کمر مورد اصابت ترکش قرار می گیرد اما بعد از بهبودی نسبی همچنان به حضور در جبهه ادامه می دهد و در عملیات مجنون، کربلای چهار و فکه حضور پیدا می کند.
پدر دو شهید ادامه می دهد: بعد از اتمام جنگ علی محمد را برای مداوا به کشور آلمان اعزام می کنند اما معالجات بی فایده است و در عید قربان سال ۶۹ بعد از ۹ سال تحمل درد و مجروحیت بر روی دستان پدر و مادر به درجه رفیع شهادت نائل می آید.
پدر شهید قیطاسی که قرار است پیکر فرزند دومش احمد را روز پنجشنبه هفته جاری به خاک بسپارد از ۲۷ سال چشم انتظاری و حرف و حدیث های مختلف دل پر خونی دارد، از روزها و شب هایی که در غربت و بی خبری گذشت و با چشمان اشکبار و صدای لرزان گفت: خوشحالم می خواهم بعد از ۲۷ سال دوباره فرزندم را ببینم.
اما حکایت شناسایی و رجعت پیکر مطهر و پاک این شهید در پادگان العماره عراق بعد از ۲۷ سال و بازگشت این شهید به ایران و شهرستان نهاوند در نوع خود کم نظیر و شنیدنی است آنچنان که آزادگانی که دوران اسارات را در این پادگان سپری بوده اند بیان کرده اند پیدا شدن پیکر شهید قیطاسی و شهید اکبری باعث شد سکوت العماره بعد از ۲۷ سال شکسته شود.
با برادار جانباز شهید علی احمد قیطاسی همراه می شویم که در گفتگو با ما عنوان کرد: روز یک شنبه ۹ آذر ماه از طرف گروه تفحص و معراج شهدا با ما تماس گرفتند که پیکر پاک شهید علی احمد قیطاسی در پادگان العماره واقع در ۴۳ کیلومتری شهر بغداد شناسایی و به ایران منتقل شده و شما برای شناسایی و تعیین هویت نهایی به معراج شهدا مراجعه کنید.
محمود قیطاسی افزود: با مادر و خواهر شهید عازم تهران شدیم هفت ساعت راه با شوق دیدار و بغض در گلو و درد هجران به معراج رسیدیم و با همراهی مسئولان بر پیکر شهید علی احمد حاضر شدیم، لباس شهید با گذشت ۲۷ سال تقریبا سالم بود و همراه شهید بطری خاک شده بود که بر روی آن با سوزن مشخصات شهید و دست خطی از شهید بود.
برادر شهید حکایت شهادت علی احمد را چنین روایت می کند: ۲۴ آبان سال ۶۶ وی که رئیس شناسایی اطلاعات تیپ انصار ژاندارمری بوده به همراه معاون شهید خود سلیمان اکبری و نیروهای تحت امر برای عملیات وارد خاک عراق می شوند اما در دام کمین نیروهای دشمن گرفتار می شوند و این دو شهید از نیروهای خود می خواهند عقب نشینی کنند.
وی افزود: دوستان شهید اسارت این دو شهید را در تاریخ و عملیات فوق تأئید کرده اند و در گفتگو با آزادگانی که به مهین اسلامی بازگشتند مشخص شد آنها به مدت دو سال در اردوگاه العماره عراق اسیر بوده اند بطوریکه تا ۲۴ آبان ماه سال ۶۹ مقدمات و مراحل آزادی انها انجام می شود اما در اعتراض به آزاد نشدن هشت نفر از رزمندگان از جمع اسرا جدا و دیگر هیچ خبری از آنها به دست نمی آید.
برادر شهید گفت: برای تعیین هویت و شناسایی شهید علی احمد از آزادگانی که در اردوگاه العماره اسیر بوده اند کمک گرفته شده و این اسرا گفته اند شهید علی احمد قیطاسی و سلیمان اکبری در اعتراض به نگه داشتن و ممانعت از آزادی هشت رزمنده ایرانی در اردوگاه العماره با ژنرال استخبارات عراق درگیرمی شوند که این درگیری در نهایت به مرگ ژنرال بعثی منجر می شود و این دو شهید بزرگوار در دادگاه نظامی رژیم بعث عراق به اعدام به وسیله تیرباران محکوم می شوند.
محمود قیطاسی افزود: همین گفته های شاهدان عینی باعث می شود تا اردوگاه العماره مورد تفحص قرار گیرد و در این تفحص پیکر مطهر و پاک شهید علی احمد قیطاسی و سلیمان اکبری در حالی که در کنار هم بوده اند و یک بطری پلاستیکی وسط آنها قرار داشته پیدا شود.هنوز قسمت هایی از عکس های شهید که در جیب پیراهنش قرار داشته سالم است و قسمتی از نام این شهید بر روی اتیکت آن به صورت کمرنگ قابل خواندن است.
دوباره با مادر شهید که تازه از شناسایی پیکر فرزندش بازگشته هم صحبت می شویم و از او می پرسیم: وقتی بعد از ۲۷ سال فرزندت را دیدی به او چه گفتی:
مادر شهید گه دیگر صدای گریه ها و ضجه هایش را همه می شنیدند، گفت: خوش آمدی پسرم چقدر دیر آمدی ۲۷ سال چشم به راهت بودم عزیز دلم چرا سر در بدن نداری و چرا تکه تکه شدی علی احمدم، نمی دانستی من مادرم و تحمل ۲۷ سال بی خبری از فرزندم را ندارم عزیز دلم، راستی برادرت علی محمد تا آخرین لحظه شهادت با بدنی مجروح و دلی شکسته منتظر آمدنت بود.
پیکر پاک و مطهر شهید علی احمد قیطاسی روز چهارشنبه هفته جاری بعد از ۲۷ سال دوری و غربت وارد شهرستان نهاوند می شود و مراسم وداع با شهید چهارشنبه شب در مسجد سیدالشهدا شهرک شهید حیدری نهاوند است، روز پنجشنبه صبح مراسم تشییع جنازه این شهید بزرگوار برگزار می شود و در نهایت در گلزار شهدای نهاوند و در کنار قبر برادر شهیدش آرام می گیرد.
بدون شک دفاع مقدس به عنوان نماد مقاومت و ایثار ملت غیور و ولائی ایران اسلامی در دنیا محسوب شده و سهم مهمی در شکل گیری و تقویت یک تفکر ناب ولایی در همه مردم آزاده دنیا داشته است.
پایمردی و جانفشانی رزمندگان و شهدا، این غیورمردان بزرگی که همواره تابعیت محض از ولایت را به ما آموختند، سبب شده تا امروزه ایران اسلامی در قله های افتخار و اقتدار جهانی باشد و حتی دشمنان استکباری ما نیز به این مهم معترفند.
اما آنچه در این میان مهم است این نکته کلیدی است که آرمان های بلند این بزرگ مردان انقلاب (شهدای گرانقدر ایران عزیزمان) از سوی جامعه، به ویژه جوانان این مرز و بوم عملی شود.
به امید آنکه شاگرد اول مدرسه عشق به ولایت و شهدا باشیم.