بنابراین پزشک همسرم پیشنهاد داد دو جنین را سقط کنیم. اما از آنجا که قلب آنها میتپید من و همسرم قبول نکردیم. اول شهریور و در ششمین ماه بارداری همسرم را برای معاینه و تست سلامت بچهها به مطب پزشک معالج بردیم که در کمال ناباوری او زمان تولد بچهها را دو تا سه هفته دیگر تعیین کرد. اما روز بعد حال همسرم دگرگون شد که پزشک معالجش پس از معاینات لازم اعلام کرد بچهها باید به زودی دنیا بیایند.
از آنجا که چهارقلوها نارس بوده و زودتر از زمان تعیین شده به دنیا میآمدند احتیاج به مراقبتهای ویژه داشتند. بنابراین پزشک همسرم پیشنهاد کرد زایمان در یکی از بیمارستانهای خصوصی شمال غرب تهران صورت گیرد. وی همچنین هزینه نگهداری هر کودک در بخش مراقبتهای ویژه کودکان – ان آی سی یو – را حدود ۵۰۰ هزار تومان اعلام کرد: ما هم به تصور اینکه هزینه زایمان و نگهداری کودکان حدود ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان خواهد شد پذیرفتیم. غافل از اینکه هزینه هر شب نگهداری هر یک از بچهها را حدود یک و نیم میلیون تومان محاسبه کردهاند. ضمن اینکه متأسفانه سه روز بعد از تولد نیز یکی از پسرانم «امیرعلی» به دلیل خونریزی ریه فوت کرد.
بنابراین مسئولان بیمارستان قول دادند هزینه یکی از سه فرزند باقیمانده رایگان خواهد بود. چند روز بعد یکی از دخترانمان به نام «یاسمن» دچار مننژیت شد و پزشکان اعلام کردند او باید هر چه سریعتر تحت عمل جراحی قرار گیرد. البته با لطف خدا و تلاش به موقع پزشکان او زنده ماند. با این وجود به دلیل اینکه وزن سه قلوها به مقدار طبیعی نرسیده بود پزشکان اعلام کردند باید از آنها همچنان در بخش مراقبتهای ویژه کودکان (ان آی سی یو) نگهداری شود.
ما هم برای نجات جان بچهها چارهای جز این ندیدیم. سرانجام با تلاش به موقع پزشکان و پرستاران بیمارستان بچهها به وزن طبیعی رسیده و چند روز قبل دستور ترخیص آنها صادر شد. من نیز با فروش خودرو و پولی که برای ودیعه اجاره دفتر وکالت کنار گذاشته و نیز مقداری قرض از آشنایان حدود ۶۰ میلیون تومان بابت ترخیص دو فرزندم پرداختم.
ضمن اینکه قرار شد دختر دیگرم رایگان ترخیص شود. اما چند روز بعد وقتی دخترم به وزن طبیعی رسید و قصد داشتم او را نیز ترخیص کنم مسئولان بیمارستان اعلام کردند که بابت هزینههای درمان این نوزاد نیز باید ۴۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بپردازم. من که با شنیدن این موضوع شوکه شده بودم اعتراض کردم که معاون بیمارستان گفت: ما فقط میتوانیم همانند دو نوزاد دیگر فقط ۲۵ درصد از کل هزینههای بچه را کسر کنیم. با این حال ۸ میلیون تومان دیگر به حساب بیمارستان واریز کردم و از آنها خواستم بابت باقیمانده بدهی چک دریافت کنند. اما آنها قبول نکرده و گفتند فقط در صورت تسویه حساب نهایی میتوانم فرزندم را ترخیص کنم.
پدر بچهها ادامه داد: در این مدت از برخی مقامهای مسئول در وزارت بهداشت و مجلس نیز نامه و قول مساعدت گرفتم اما متأسفانه مسئولان بیمارستان هیچ اعتنایی نکردند. حال آنکه تاکنون و در مجموع برای هزینه زایمان، نگهداری فرزندانم، داروها و نقل و انتقال نوزادانم با آمبولانس حدود ۷۱ میلیون تومان پرداختهام و مسئولان بیمارستان نیز ۲۳ میلیون تومان تخفیف دادهاند. اما برای ترخیص فرزند دیگرم ۳۰ میلیون تومان دیگر خواستهاند که در اینباره با مشکلات جدی روبهرو هستیم.
سمیه – مادر بچهها – نیز در حالی که به شدت نگران وضعیت فرزند گرو نگهداشته در بیمارستان است گفت: شوهرم چهار ماه قبل پروانه وکالتش را گرفته و در حال حاضر مستأجریم. تاکنون نیز هر چه داشتیم فروختهایم و از خیلیها نیز پول قرض گرفتهایم. اما متأسفانه مسئولان بیمارستان با توجه به شرایط ویژه فرزندان ما همکاری لازم برای ترخیص نوزاد باقی مانده در بیمارستان را انجام نمیدهند. حالا هم به شدت نگران سلامتی فرزندم هستم. چراکه وقتی یکی از پسرانم فوت کرد تا یک هفته همه در شوک بودیم و…