درحالی که نقض حقوق زنان بهعنوان یکی از محورهاي اصلی ادعاهای حقوق بشری غرب علیه ایران است و مورد تبلیغ گسترده قرار گرفته و در پيشنويس گزارش اخیر احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد ايران هم به طور ویژه به آن پرداخته شده است، يك روزنامه متمايل به جريان فتنه با انتشار ادعاهاي عجيب و بيسر و تع فردي بهنام سعيد مدني در مورد زنان خياباني اين پازل را تكميل و خوراك مناسبي براي رسانههاي ضد انقلاب آماده كرد.
به گزارش رجانیوز، روزنامه شرق در شماره روز يكشنبه به نقل از فردی که او را جامعهشناس نامیده، ابتدا از فعالیت گسترده و شبکهای زنان خیابانی خبر داده و سپس نسبت به کاهش سن این افراد تا میانگین ۱۴ سال هشدار داد؛ آماری که حتی مخاطبان عادی و عام را نیز به تعجب و البته تمسخر وا میدارد.
شرق نوشت كه "بر اساس آخرین تحقیقات صورت گرفته درباره روسپیان ایران، میانگین ورود دختران به بازار کارگری جنسی به کمتر از ۱۴ و ۱۵ سال رسیده است. سعید مدنی جامعهشناس میگوید میزان تحصیلات روسپیان تازه نسبت به گذشته بالا رفته است."
این روزنامه به همین هم بسنده نکرده و بدون ارائه مستنداتی از این تحقیق به اصطلاح علمی، نوشت: «بر اساس این تحقیقات اغلب روسپیان جدید نیازهای اساسی و اولیه زندگی خود را با شغل اول تأمین میکنند و روسپیگری را به عنوان شغل دوم برای از بین بردن نابرابریهای اجتماعی با دیگر دختران هم سن و سالشان انتخاب میکنند. تغییر میزان تحصیلات از دیگر ویژگیهای دخترانی است که در سالهای اخیر وارد بازار جنسی شدهاند. این تحقیقات نشان میدهد نسبت زن کارگر جنسی بیسواد امروز ناچیز است و در مقابل سطح تحصیلات بالا رفته است. آقای مدنی در اولین کنگره روانپزشکان ایران درباره میانگین سنی مشتریان روسپیها گفته است: آمار نشان میدهد مردانی در رده سنی ۳۰ تا ۵۰ سال بیشترین مشتری زنان کارگر جنسی هستند و بعد جوانان قرار دارند. سعید مدنی بخشی از این تغییرات را محصول تغییرات اجتماعی میداند که تا حدی اجتنابناپذیرند اما در برنامهریزیهای صورت گرفته برای هدایت مشکلات، این موضوع یا مسکوت مانده یا به صورت غلطی پیگیری شده است.»
این مطلب عجیب که هیچگونه تناسب و تطبیقی با شرایط اجتماعی ایران و حتی تهران ندارد، به سرعت و بهطور گستردهای با استقبال سایتها و شبکههای خبری ضدانقلاب روبرو و در این رسانهها بازنشر داده شد؛ اقدامی که با توجه به سرعت و نحوه وقوع آن، افکار عمومی را به سمت احتمالاتی از قبیل هماهنگی برخی جریانهای رسانهای برای ایجاد فضای تبلیغاتی و روانی در آستانه انتشار قطعنامه شورای حقوقبشر سازمان ملل علیه ایران و همچنین حضور محمدجواد لاریجانی به عنوان رئیس کمیته حقوقبشر قوه قضاییه در نیویورک متمایل میکند.
توهین و افترای هتاکانه روزنامه شرق علیه مردم و خانوادههای ایرانی که در بستر رسمیت بخشیدن به طبقهای تحت عنوان "کارگران جنسی در ایران" صورت گرفته، دقیقا منطبق بر ادعاهای رسانههای غربی مبنی بر رو به انحطاط نشان دادن اخلاق در جامعه ایران است؛ جامعهای که پس از انقلاب اسلامی بهویژه در شرایط کنونی بیداری اسلامی به یکی از نمادهای الهامبخش مردم مسلمان و آزادیخواه خاورمیانه تبدیل شده است و نگرانی از همین تأثیرگذاری موجب شده تا رسانههای غربی با ایجاد یک پروپاگاندای تبلیغاتی، تلاش کنند جامعه ایرانی را از سکوی الهامبخشی و تاثیرگذاری به عنوان یک جامعه نمونه اسلامی در جهان به زیر بکشند.
این مساله در حالي قابل توجه به نظر میرسد که اقداماتی از این جنس در کشورهایی که درگیر انقلاب و بیداری اسلامی هستند نیز به طور جدی در دستور کار این رسانهها قرار گرفته است. به عنوان مثال، تمرکز جدی بر روی انتشار تصاویر برهنه یک دختر مصری که در مخالفت با انقلاب اسلامی در این کشور صورت گرفته بود، به یک جنجال خبری در مصر تبدیل شد؛ جنجالی که با محوریت شبکه بیبیسی عربی و العربیه شکل گرفت و کار را به نمادسازی یک فمینیست بد کاره به عنوان الگوی دختران و زنان مصری کشاند.
در این میان، بیبیسی فارسی هم به طور جدی به این مساله پرداخت تا ضمن تبلیغ این اقدام غیراخلاقی و تجویز آن به فمینیستهای ایرانی برای مقابله با فرهنگ اسلامی موجود در جمهوری اسلامی ایران، زمینه را برای شکلگیری اینگونه اقدامات در ایران نیز فراهم کند؛ رویکردی که روز گذشته از سوی یکی از کاربران بد نام یکی از شبکههای اجتماعی نیز پیگیری شد. این مساله که رسانه دولتی انگلیس درصدد ترویج فرهنگ اباحهگری در میان جوانان ایران است حتی مورد تایید یکی از عناصر خارجنشین هم قرار گرفت. داریوش سجادی در وبلاگ شخصی خود با اشاره به تجلیل بیبیسی از یکی از مبتذلخوانان زمان پهلوی، این اقدام را در راستای تلاش برای جذب مخاطب و همچنین پروژه حیازدایی از جامعه ایرانی عنوان کرد.
در عين حال، همسويي روزنامه "شرق" با رسانههای ضدانقلاب و تهیه خوراک ویژه برای آنها در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 هم مورد توجه فعالان مطبوعاتی قرار گرفته بود و در جريان فتنه پاسكاريهاي متعددي ميان رسانههاي متمايل به جريان فتنه در داخل و عقبههاي اصلي آنها در خارج از كشور اين رويكرد واضح بود؛ رویکردی که البته به دلیل ارتباط همکاران این رسانهها با یکدیگر جای تعجب نيز ندارد.