به گزارش پایگاه 598، حجت الاسلام عبدالرحیم بیرانوند، کارشناس و پژوهشگر در حوزه فرق، در گفتگو با خبرنگارفرقه نیوزبهسوءاستفاده های فرقه صوفیه از نام حضرت امام (ره) اشاره کرد و گفت: اگر تاریخ قرون معاصر و سدههای اخیر ایران را مطالعه کنیم و پیدایش مذاهب و فرقههای مختلف، به خصوص تصوف فرقهای را مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم دست سران سودجو و دکاندار فرقۀ صوفیه را در پشت صحنۀ بسیاری از این گونه تحریفات و بدعتها ببینیم.
این کارشناس حوزه فرق در ادامه افزود: حجت الاسلام سید علی خمینی نوۀ بزرگوار حضرت امام (ره) در مقالهای تحت عنوان «گذری بر هفت جلوۀ علمی امام خمینی» مینویسد:«امروز چه گرم است بازار عرفانهای دروغین و چه بسیار شنیدهام که همین دکان داران در دفاع از معتقدات خویش از امام مدد میگیرند و او را نیز عارفی چون خود تفسیر میکنند، حال آن که خدا میداند فاصلۀ امام تا این دکان داران چقدر است»(1)
وی در ادامه به شایعه پراکنی و دروغ پردازی "مصطفی آزمایش" طرد شدۀ دراویش گنابادی و پناهنده به سرویسهای جاسوسی غرب اشاره کرد و افزود: وی که حتی در میان دراویش گنابادی جایگاهی ندارد با جعل عناوینی مانند: سخنگوی دراویش گنابادی در فرانسه! همیشه در تلاش است تا با القاء خوش خدمتی و خود شیرینی برای کرسی نشینان خانقاه و اربابان غربیش، جایی برای خود در این دنیای فانی دست و پا کند!
وی ادامه داد: اخیراً گروهک چند نفره آزمایش در فرانسه، که اعضای آن از انگشتان دو دست نیز کمتر میباشد با پناه بردن به شخصیت حضرت امام (ره) و با هدف أخذ مشروعیت برای گروهکشان، دست به تحریف آرا و شخصیت حضرت امام خمینی رحمه الله علیه بزنند.و در این زمینه با هر شکلِ ممکن تلاش میکنند تا معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران را به خود نزدیک جلوه دهند!
حجت الاسلام بیرانوند در ادامه به نظر رهبر کبیر انقلاب در مورد صوفیه پرداخت و گفت: امام خمینی (ره) در دیوان اشعار خود مکرراً صوفیه را ردّ کردهاند. برای مثال ایشان در رد صوفیه به صراحت میسرایند:
ازصوفیهاصفا ندیدم هرگز/ زین طایفه من وفا ندیدم هرگز
زین مدعیان که فاش اناالحق گویند/ با خودبینی فنا ندیدم هرگز (2)
وی ادامه داد: در جایی دیگر از دیوان اشعار، امام خمینی (ره) از صوفیان ریاکار و اهل بدعت بیزاری جسته و اینگونه منشها را مانع راه خود (و سالکان الی الله) میداند و میفرماید:
خار راه منیای شیخ ز گلزار برو از سر راه منای رند تبهکار برو
تو و ارشاد منای مرشد بیرشد و تباه/ از بر روی منایصوفی غدّاربرو
ای قلندر منشای باده به کف، خرقه به دوش/ خرقۀ شرک تهی کرده و بگذار و برو (3)
وی ادامه داد: در جایی دیگر امام (ره) می فرمایند:
گوش از عربدۀصوفی درویشببند/ تا به جانت رسد از کوی دل آواز سروش(4)
امام (ره) در این بیت ضمن رد مسلک درویشی و صوفی گری، خطاب به سالکان الی الله متذکر می شوند که اگر می خواهید به خدا و حرف حق برسید، مواظب باشید که فریب دراویش دکان دارِ و پر ادعا را نخورید.
همچنین حضرت امام (ره) در شعری دیگر، صوفی خودخواهِ دنیادار را این گونه ملامت مینماید:
صوفیصافی اگر هستی، بکن این خرقه را/ دم زدن از خویشتن با بوق و با کرنا چه شد
زهد مفروشای قلندر! آبروی خود مریز/ زاهد ار هستی تو، پس اقبال بر دنیا چه شد
مرشد از دعوت به سوی خویشتن بردار دست/ لا إلهت را شنیدستم، ولی الاّ چه شد (5)
حجت الاسلام بیرانوند در ادامه افزود: در این زمینه کافی است نظریات مرحوم امام خمینی (ره) دربارۀ تصوف فرقهای را در دیگر آثار ایشان بررسی کنیم تا ببینیم که در آثار به جا مانده از ایشان نظیر «صحیفه نور» و نامههایی که امام به فرزندشان حاج احمدآقا نوشتهاند و دیگر اسنادی که از حضرت امام (ره) در دسترس است، کم نیست مواردی که ایشان اخلاق صوفیانه به سبک دراویش نعمت اللهی و تصوف فرقهای را ردّ کرده باشند.
وی در ادامه به نامه امام (ره) به مرحوم حاج احمدآقا اشاره کرد و گفت: امام خمینی (ره) در این نامه می نویسند:«پسرم! نه گوشه گیریصوفیانهدلیل پیوستن به حق است، و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت شاهد گسستن از حق». (6)
وی ادامه داد: این گفتار و منش حضرت امام (ره) خود بهترین گواه است که عرفان امام، عرفان صوفیانه و انزواطلبانه نبود، بلکه عرفان ولایی و حماسی بود. امام (ره) همیشه در وسط میدانِ حوادث و ابتلائات و امتحانات الهی بوده و با تمام وجود با جنود شیطان که عینیت پیدا کرده بودند در احزاب، نحلهها، فرقهها، قدرتها و بلوک شرق و غرب، مبارزه میکردند.
وی در ادامه به تفاوت های عرفان امام خمینی (ره) با عرفان بدلی صوفیه پرداخت و تصریح کرد: امام به ما میآموزد که با ادبیات صوفیانه و فکر و ذکر خالی و همچنین قائل بودن به پلورالیسم و تکثرگرایی و سکولاریسم – که گُردۀ خوبی برای سواری دادن به دشمنان دین و دنیای مردم است – نمیشود در برابر دشمنان ایستاد. از همین جا میفهمیم که "عرفان" امام راحل از جنس عرفان ائمه علیهم السلام است و این تفاوت با عرفانهای منزوی و دروغین کاملا مشهود است.
وی در ادامه به نامه امام به یکی از دوستانشان اشاره کرد و افزود: امام در این نامه می نویسند:«به خوش سخنیارباب تصوفو عرفان رسمی خشنود مباش و به دعاوی و طامّات پر سر و صدایاهل خرقهراه مسپار! چرا که صرف همّت در همۀ اینها و تکیه بر آنها شکست و هلاکت است.» (7)
این کارشناس و پژوهشگر در ادامه به نامه دیگری از امام که بهآقا میرزا جواد همدانی نوشته بودند اشاره کرد و گفت:امام در نامه ای دیگر و با همین مضمون بعد از توصیه و بر حذر نمودن آقا میرزا جواد همدانی از لذات و شهوات دنیایی و ریاست طلبی و عبادات ظاهری و مفاهیم مُبهم فلسفه، به ایشان متذکر می شوند:«نه شیواییارباب تصوفو عرفان ظاهری و نظم کلام ایشان را، و نه غرّش رعداهل خرقهو آذرخش ایشان - که ادعای رگبار معارف دارد - هیچ کدام را در برابر چشمانت قرار نده که همۀ آنها حجابی اندر حجاب ظلماتی است، انباشته بر هم، و صرف کوشش در آنها مرگ و هلاکت است و چنین کاری زیان آشکار و محرومیت ابدی و ظلمتی است بی پایان.» (8)
حجت الاسلام بیرانوند ادامه داد: در همین راستا حضرت امام (ره) به فرزند بزرگوارش مرحوم حاج احمد آقا (ره) متذکر شده و می فرمایند:«آنچه گفتم، بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کِشی و گوشه گیری و کَلِّ بر خلق الله (سربار بر مردم) باشی که این از صفات جاهلان متنسّک است، یادرویشان دکان دار.» (9)
وی در ادامه به موضوع استغنا و بینیازی دراویش از شریعت پرداخت و افزود: این عقیده صوفیان باعث شده تا همیشه از طرف فقهای عظیم الشأن شیعه مورد ملامت و سرزنش واقع شوند از جمله کسانی که این عقیده را مطرح کرده است شخصی است به نام «نور علیشاه ثانی» قطب دوم فرقۀ صوفی گنابادی وی در همین زمینه با طرح یک مغالطۀ آشکار میگوید:«صوفی موحد است و موحد غیر محدود است و مذهب در حد است و صوفی رو به بیحدی است!»(10) وی در ادامه میگوید:«پس از یقین، عبودیت نیست، ربوبیت است، و تکلیف نیست!»(11) این درحالی است که علما و فقهای عظیم الشأن شیعه همیشه این تفکر دراویش که منجر به اسقاط تکلیف و اباحه گری میشود را زیر سؤال برده و به شدت به آن انتقاد کرده اند.
بیرانوند افزود:حضرت امام خمینی(ره) از زمرۀ این دسته از فقهاء است که در کتاب شریف «سرّ الصلوة» مینویسد:
«آنچه پیش بعضیاهل تصوفمعروف است که نماز وسیلۀ معراج وصول سالک است و پس از وصول، سالک مستغنی از رسوم گردد، امری باطل، بیاصل و خیال خام بیمغزی است که با مسلک اهل الله و اصحاب قلوب مخالف است و از جهل به مقامات اهل معرفت و کمالات اولیا صادر شده است.»(12)
حجت الاسلام بیرانوند با طرح سوالی ادامه داد: تازه اینها تنها بخشی از اسنادی بود که بنده به مخاطبین ارائه دادم، حال سوال این است که حضرت امام که بارها و بارها به صراحت صوفی فرقه دار و دراویش دکّان دار را رد نموده چطور ممکن است به ادعای شخصی مثل آزمایش به یک باره آنان را تأیید نماید؟
وی ادامه داد: دراویش دکان دار که با عرفان اصیل و ناب اسلامی غریبه اند و فرق بین عارف و صوفی را نمیدانند، دست به دست هم داده تا با شیادی هر چه تمام و با طرح دعاوی پوچ و بی پایه و اساس، شخصیت علمی و معنوی حضرت امام (ره) را به نفع "مقاصد تشکیلاتی" خود مصادره کنند لذا در روز روشن و مقابل چشمان همۀ آزاد اندیشان عالم دست به تحریف نظرات ایشان زده، تا شاید بتوانند بازار گرمی کنند.
حجت الاسلام بیرانوند در پایان خاطر نشان کرد: در چنین شرایطی میبایست برای جلوگیری از تحریف، در مقام پاسخگویی برآمد و جایگاه با عظمت حضرت امام (ره) و سیرۀ عملی و الهی ایشان را به صورت درست در جامعه و به خصوص برای نسل سوم انقلاب تبیین نمود.
-------------------------------------------------------
پی نوشت:
1.مجله حضور ویژه سی سالگی انقلاب، صص 13 و 15، ستون اوّل
2.دیوان اشعار امام، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام
3.همان
4.دیوان اشعار امام، چاپ سوم، ص 20
5.همان، ص 176
6.وعده دیدار، ص 125
7.نامههای عرفانی امام خمینی (ره) ، انتشارات تشیع، چاپ چهارم سال 1386ش، ص 35، نامه به آقا سید ابراهیم خوئی مقبرهای
8.همان، ص 30، نامه به آقا میرزا جواد همدانی
9.همان، ص 79، نامه به فرزند بزرگوارش مرحوم سید احمد خمینی (ره)
10.صالحیه، انتشارات حقیقت، ص 233
11.همان، ص 411