به گزارش پایگاه 598 به نقل از فرهنگ نیوز،
کمتر از ۴۸ ساعت پیش از درگرفتن رگبارهای پاییزی در پایتخت اتریش، که کار
عادی خبرنگاران ساکن در همسایگی هتل کوبورگ وین - محل برگزاری دور نهایی
مذاکرات ۱۰ ماهه ی هسته ای ایران و 1+5 را برای ساعتها به کاری دشوار بدل
کرد، رییس مجلس شورای اسلامی در دیدار با رییس دومای روسیه که به تهران
آمده بود تأکید کرد که «برخی بهانه جوییهای آمریکا و غرب میتواند مانعی
بر سر به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای باشد» نکته ای که هرچند هراندازه به
پایان ماراتون مذاکرات هسته ای ایران و غرب نزدیکتر میشویم اهمیت آن
ملموستر میگردد، اما تنها بازگوکنندهی «بخشی» از تقصیر و قصور غربیها و
موانع متعددی است که پیش روی به نتیجه رسیدن مذاکرات به وجود آوردهاند.
هفته
گذشته آقای دکتر روحانی رییسجمهور نیز با چند اظهارنظر در خلال سفر به
باکو و در جلسه هیئت دولت، بهطور غیرمستقیم ابعاد جدیدی از جدی بودن
بهانهجوییها و کارشکنیهای آمریکا را برملا کردند. خصوصاً
آنجا که در باکو سلاح تحریم را «سلاحی زنگزده و بیحاصل» دانستند و در
جمع بازرگانان ایران و آذربایجان، مردم ایران را مردمی «درس آموخته» توصیف
کردند که با ارادهشان میتوانند تأثیر این سلاح را «به صفر رسانند» و در
بخشی دیگر از واقعیت تلخ «غیرقابلاعتماد بودن غرب» سخن به میان آوردند. یا
وقتی در جلسه هیئت دولت بهطور غیرمستقیم بهرهبرداریهای داخلی
آمریکاییها از پرونده هسته ای ایران را تخطئه کردند و گفتند که «کشورها
نباید مشکلات داخلی خود را در مذاکرات وارد کنند».
حوالی
ظهر سهشنبه 27 آبان 93، پس از پایان ناهار کاری دکتر ظریف وزیر امور
خارجه کشورمان و خانم اشتون سرپرست مذاکرهکنندگان 1+5 که با گفتگو در محل
نمایندگی ایران در وین و آغاز دور پایانی مذاکرات هسته ای همراه بود، وزیر
خارجه با بیان این جمله که «ازاینپس دیگر به اراده سیاسی نیاز است»
این پیام را منتقل کرد که متأسفانه پس از 10 ماه مذاکره، غربیها با
بیاخلاقی تمام پرونده ی هسته ای ایران از متن مباحث فنی به حاشیه ی مباحث
سیاسی کشاندهاند. پسازاین اولین گفتگوی دور پایانی بود که گروه معاونان
متشکل از عباس عراقچی، مجید تخت روانچی، ویلیام برنز و وندی شرمن، در هتل
کوبورگ دور میز نشستند. و این جمع چهار نفره ساعتی بعد با اضافه شدن نفر
پنجم یعنی هلگا اشمیت نماینده خانم اشتون، اولین نشست سه جانبه از دور
پایانی مذاکراتی را شکل دادند که با توجه به گفته ی وزیر خارجه شاید
«سیاسیترین» دور این 10 ماه مذاکره باشد.
دکتر ظریف البته پس از اولین جلسهاش در دور پایانی مذاکرات، بیان شایسته تأمل دیگری نیز داشت. او بهتصریح بیان کرد که «گرایشی
در کشورهای غربی بهویژه مقامات آمریکایی بوده که فکر میکنند تحریمها
برایشان منفعتی داشته و - بخشی از - راهحل است» و به نظر میرسد این گرایش
را همان گروهی از غربیها دارند که به نادرستی بر این باورند که حتی
انتخاب شدن آقای دکتر روحانی در بهار 92 و تغییرات به وجود آمده در منش و
مدیریت تیم مذاکرهکنندهی هسته ای ایران ناشی از ثمربخشی فشار تحریمها بر
مردم و یا حاکمیت ایران بوده است! نمیتوان انکار کرد که به وجود
آمدن این ذهنیت بهویژه در میان برخی از اعضای کنگره آمریکا - که مشتاقانه
به دنبال فرصتی برای تشدید تحریمها هستند - مقصرانی در میان خود ما داشته
است، که هرچند اکنون زمان مناسبی برای چنین مداقه ای نیست اما بهموقع خود
لازم است بررسی شود که چه فرایندهایی سبب شد تا وجود چنین نقطه ی ضعفی در
ایرانِ مردمی و مقتدر و اسلامی به ذهن بدخواهان آن خطور کند و یا به قول
وزیر محترم خارجه چنین «گرایشی» شکل بگیرد.
نه
تنها رییس مجلس، رییسجمهور و وزیر خارجه، که مقامات کشورمان در آغاز دور
پایانی مذاکرات از رفتار طرف غربی خصوصاً در نشست قبلی - در مسقط – بهطور
کلی رضایت نداشتند و این عدم رضایت، بهروشنی در لحن آنها مشهود بود. از
اعلام «نپذیرفتن هیچ نوع بازرسی یا پروسه ای که ویژه باشد» توسط دکتر
علیاکبر صالحی رییس سازمان انرژی اتمی ایران در برنامه گفتگوی ویژه خبری،
تا تأکید دریابان علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بر «باطل بودن
مذاکراتی که به لغو تحریمها علیه ایران منجر نشود» در مصاحبه با تلویزیون
المیادین.
در
طرف آمریکایی، بهرغم معاونان وزیرخارجه، جان کری فعالیتهای خود را با
اروپاگردی آغاز کرد و ابتدا نیز به لندن رفت تا با فیلیپ هموند همتای
انگلیسی خود گفتگو کند. هموند در پایان مذاکره با کری بیانیه ای صادر کرد
که قابل تأمل ترین بخش آن این بود: «با توافق بد موافق نیستیم!» و البته افکار عمومی به خاطر دارد که در
جبهه غربیها، این نتانیاهو نخستوزیر رژیم بیهویت صهیونیستی بود که هم
یکسال پیش و دقیقاً بعد از توافق ژنو، هم 6 ماه پیش در دیدار با سوزان رایس
مشاور امنیت ملی آمریکا و هم حتی چند روز پیش مداوما بر همین موضوع – که
امروز حاصل جلسه ی کری و هموند نیز هست - تأکید کرد و اصرار ورزید.
علاوه بر هموند، کری نیز که پس از انگلیس به فرانسه رفت، در کنفرانس
مطبوعاتی بعد از دیدار با فابیوس همتای فرانسویاش، شخصاً بر محتوای بیانیه
ی هموند صحه گذاشت و تصریح کرد که «هر توافقی» موردنظر او نیست و این
انگاره را عمیقاً تقویت کرد که «صهیونیستها بهدقت در مسیر حصول توافق هسته ای مینگذاری کردهاند».
شاید تأکیدات هموند و کری در این مورد ناخودآگاه رفتار بخشهایی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به یاد میآورد که نه تنها از «لزوم توافق به هر قیمت» سخن به میان میآوردند و میگفتند «هیچ توافقی از عدم توافق بدتر نیست!»،
بلکه در روز آغاز دور پایانی مذاکرات نیز با امضای بیانیه ای تحت عنوان
«درخواست جمعی از فعالان سیاسی-مدنی از طرفین مذاکرات هسته ای»، در شرایطی
که سنگاندازیهای مداوم طرف غربی بر همگان عیان شده است و داد معتدلان را
هم درآورده، خواهان «حداکثر انعطاف طرفین برای به نتیجه رسیدن مذاکرات
هسته ای» و «هزینه - فایده اقتصادی پروژه هسته ای» شدند تا برخلاف طرف
غربی، تشنگی سرشارشان برای «هر نوع توافقی» را بار دیگر اعلام کرده باشند!
برخی
مایلاند این رفتارهای غیرمتناسب و ذلیلانه را با تکیهبر تأثیرات سهمگین
تحریمها موجه کنند و مثلاً بر این حقیقت تأکید کنند که ما از ابتدای
انقلاب کمابیش با تحریمهای آمریکا روبرو بودهایم اما آنچه تقریباً از 27
سالگی انقلاب تا امروز – یعنی در این 8 سال - و با بهانه ی مشخص پرونده ی
هسته ای اتفاق افتاده است، نه تنها به لحاظ حجم و کمیت - که گفته میشود 17
تحریم از 23 تحریم پس از انقلاب بهنوعی مرتبط با مسئله هسته ایست - بلکه
حتی از منظر کیفیت چنان وضعیت متفاوتی داشته که طراحان تحریمها به خودشان
جسارت دادهاند تا نام «تحریمهای فلجکننده» بر آن بگذارند.
نکته
جالبتوجه درباره این توجیه این است که اینهمه «تحریم هراسی»، تقاضای
غیرمتعارف و بیموقع برای «انعطاف» و ابراز علاقههای بیمارگونه به «رفع
تحریمها به هر قیمت»، در شرایطی صورت میگیرد که حتی کارآمدی تحریمها در
نزد واضعان تحریمها همچنان زیر سؤال است! بهعنوان نمونه، دانشکده جنگ
نیروی زمینی ارتش آمریکا در مقاله ای مفصل که در آن به بررسی اوضاعواحوال
کنونی خلیجفارس پرداختهشده است، ازجمله درباره ی اوضاع ایران پس از
تحریمها میگوید: «...این بدان معنا نیست که ایران آنگونه که انتظار میرفت ضربات اقتصادی شدیدی را درنتیجه تحریمها متحمل شده است. بااینکه
گزارششده است که ایران بهویژه از زمان آغاز تحریمهای بخش انرژی در
اوایل سال ۲۰۱۳ منابع درآمدی مهمی را از دست داده است، اما گزارشهای
مختلفی نشان میدهند که اقتصاد این کشور به هیچ وجه در آستانه فروپاشی
نیست. تداوم صدور نفت ایران به بازارهای مهم آسیایی از جمله چین، هند، و
کره جنوبی شاهدی بر این ادعاست. این کشورها از میزان واردات نفت خود از
ایران کاستهاند اما علیرغم تحریمها روابط تجاری خود را با این کشور حفظ
کردهاند. تحریمها در راستای وادار ساختن ایران به تعلیق برنامه
هستهایاش موفقیت چندانی نداشتهاند...».
واقعیت
این است که به رغم اشتیاق وافر ملت ایران و علاقهمندان و خدمتگزارن این
مردم به موفقیت قهرمانانه ی فرزندان انقلاب در مذاکرات، حسب ظاهر گفتگوهای
هسته ای در ایستگاه آخر خود، در فضایی آکنده از گلهمندیهای بهحق طرف
ایرانی بابت کارشکنیها، تقلاهای برخی جریانهای خواری طلب برای توافق به
هر قیمت، و استکبار نهادینه شده ی طرف غربی آغازشده است و شاید در این
وضعیت، خاتمه ی هیچچیز بهاندازه ی «خاتمه ی خوشبینی» خودنمایی نکند.
تاریخ
البته از حق خود نخواهد گذشت و ذکر خواهد کرد نام سیاست شناسان هوشمندی را
که یک سال پیشازاین دلسوزانه از «خوشبین نبودن خود به مذاکره» حرف زدند و
بسنده کردند به «به اذن الله ضرری هم نخواهیم کرد»، و البته نام آن گروه
دیگر را که انگار از چشیدن طعم «میوه ی نچیده» محظوظ شده باشند (!) مدام از
خوشبینی سخن به میان آوردند و اکنون نیز البته دلنگران از میان رفتن
تدریجی آن طعم خیالی هستند.
ادامه دارد