به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرگزاری دانشجو، علی مطهری در خصوص روال کاری مجلس خبرگان گفت: فعلا روال کار این است که سالی دو بار دور هم جمع میشوند و ناهار و شامی میخورند و چند تهاجم به فتنه گران میکنند و چند تذکر فرهنگی به دولت یازدهم میدهند و تمام
«روال کار مجلس خبرگان این است که سالی دو بار دور هم جمع میشوند و ناهار و شامی میخورند و چند تهاجم به فتنه گران میکنند و چند تذکر فرهنگی به دولت یازدهم میدهند و تمام».
این جملات تنها بخشی از اظهارات جدید علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است که در شماره ۱۲ هفته نامه خبری – تحلیلی صدا منتشر شده است.
وی که به پرسشهای صدا درباره رقابت بر سر ریاست خبرگان رهبری پاسخ میداده است در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه ارزیابی شما از موقعیت و وضعیت کنونی مجلس خبرگان پس از درگذشت مهدوی کنی چیست؟ گفته است: «به طور کلی مجلس خبرگان رهبری با رویهای که از سالها قبل در پیش گرفته است خاصیتی غیر از تعیین رهبر بعدی ندارد. وارد هر مسالهای میشود غیر از مسائلی که باید وارد شود. با توجه به اینکه ان شاءالله مقام معظم رهبری تا سالهای طولانی در قید حیات خواهند بو، با روند فعلی این مجلس، تاثیرگذاری آن بر فضای اجتماعی و سیاسی کشور متصور نیست. مثلا مجلس خبرگان رهبری وظیفه دارد بر عملکرد مقام رهبری و بر دستگاهها و نهادها و سازمانهای زیر مجموعه نهاد رهبری نظارت داشته باشد و رسیدگی کند امام ما هیچ اثری از این کارها نمیبینیم. این در حالیست که خود رهبر انقلاب چند سال پیش فرمودند مجلس شورای اسلامی (چه رسد به مجلس خبرگان رهبری) میتواند حتی از دفتر من تحقیق و تفحص کند. فعلا روال کار مجلس خبرگان این است که سالی دو بار دور هم جمع میشوند و ناهار و شامی میخورند و چند تهاجم به فتنه گران میکنند و چند تذکر فرهنگی به دولت یازدهم میدهند و تمام؛ این در حالیست که به وضعیت فرهنگی دولتهای نهم و دهم که در برخی حوزهها بدتر بود توچه چندانی نداشتند و این نشانه آن است که گرایش سیاسی در کار آنها دخالت دارد. به هر حال مجلس خبرگان باید به جایگاه اصلی خود برگردد».
این سخنان تامل برانگیز نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی نسبت به فعالیت افرادی فاضل، شایسته، مجتهد، با تقوا و عالم است. شاید اشتباه افرادی چون مطهری این است که فکر میکنند مجلس خبرگان جایی است که یک جریان سیاسی بیاید و آنجا را ابزار قدرت یابی خودش کند.
این جریانات با اهداف خاص، شبهاتی را نسبت به وظایف و فعالیتهای مجلس خبرگان رهبری مطرح میکنند؛ شبهاتی که بیش از هرچیز رنگ و بوی سیاسی داشته و درصدد است مجلس خبرگان را نیز به محلی برای رقابتهای سیاسی مبدّل نماید و شاید همه اینها تنها به دلیل از دست دادن آیت الله مهدوی کنی در قامت ریاست خبرگان رهبری است.
تا آنجایی که حتی آیت الله علم الهدی از اعضای خبرگان رهبری در مصاحبهای گفته بود: «مسئله خبرگان ارتباط مستقیمی با جریان اعتقاد دینی مردم و تکلیف شرعی مردم در عرصه مدیریت اجتماعی دارد. یعنی به هیچ وجه یک جریان سیاسی نمیتواند بیاید برای مردم رهبر تراش باشد. در این نظام جمهوری اسلامی، میتوان رئیس جمهور درست کرد برای مردم، نماینده مجلس درست کرد برای مردم؛ اما رهبر تراشی به وسیله جریانهای سیاسی ممکن نیست.»
بنابراین بر خلاف سخنان علی مطهری آنچه از برآیند خبرگان رهبری میتوان تحلیل کرد این است که مجلس خبرگان جای رقابت نیست بلکه رقابت در اینجا معکوس است چرا که اکثر اعضای خبرگان گریزان از ریاست و حتی جو تند سیاسی هستند و کسی نمیخواهد رئیس شود و تا بوده است اعضای خبرگان دنبال انجام تکلیف هستند.
پس از درگذشت آیتالله مشکینی در سال ۸۶، تغییر بزرگی در شاکله مجلس خبرگان رهبری ایجاد شد و فضای دوقطبی برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس خبرگان شکل گرفت که یک سو آیتالله هاشمی رفسنجانی بود و سوی دیگر سه ضلعی، آیتالله یزدی، آیتالله جنتی و آیتالله مصباح یزدی.
هاشمی رفسنجانی به عنوان دومین فردی بود که نامش در جایگاه ریاست خبرگان رهبری ثبت شد اما آنچه که باعث تغییر فضای سیاسی خبرگان رهبری شد فتنه سال ۸۸ بود چرا که برخی از اعضای مجلس خبرگان اعتقاد داشتند، رئیس مجلس خبرگان باید فردی باشد که به دور از فعالیتهای سیاسی و جناح بندیهای موسوم باشد.
به هر حال بعد از گذشت سه سال از ریاست هاشمی رفسنجانی، مهدوی کنی به عنوان سومین رئیس بر کرسی ریاست صندلی مجلس خبرگان تکیه زد.
و اینک صندلی خالی که اکنون در غیاب آیت الله مهدوی کنی، آیت الله هاشمی شاهرودی عهده دار مسئولیتهایش است نیازمند فردی است که از هر لحاظ روحیاتی نزدیک به شخص مرحوم مهدوی کنی داشته باشد.
هرچند که رایزنیها در قطبهای مختلف درآنباره وجود دارد اما اصرار جناح منتسب به هاشمی رفسنجانی و افرادی همچون مطهری جهت ریاست هاشمی رفسنجانی بر خبرگان رهبری از آنجایی تامل برانگیز خواهد بود که با توجه به رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پس چه طور در این جهت از سوی خبرگان رهبری به عنوان اصلح شناخته خواهند شد.
آمادگی و تلاش وی در این زمینه تا بدان جایی است که هاشمی رفسنجانی درباره کاندیدا شدن برای ریاست مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به سؤالی در همین زمینه گفتهاند درصورتی که بعضی افراد که آنها را برای ریاست خبرگان صالح نمیدانم قصد کاندیدا شدن داشته باشند، آمادگی خود را برای کاندیداتوری ریاست این مجلس اعلام خواهم کرد.
اما نکته اینجاست که اصلح و صالح در نگاه رییس مجمع تشخیص چه کسی خواهد بود، تفاوت دارد.
درست مانند زمانی که آیتالله مهدوی کنی برای ریاست مجلس خبرگان نامزد شد هاشمی به احترام وی از نامزدی انصراف داد تا آنجایی که علی عسگری از روحانیون نزدیک به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد شرایط حضور هاشمی برای ریاست مجلس خبرگان گفته است که: «در صورت ثبت نام کردن افرادی همچون آیت ا… هاشمی شاهرودی و آیت ا… واعظ طبسی برای ریاست مجلس خبرگان، آقای هاشمی ضرورتی برای ثبت نام در این انتخابات نمیبیند.»
البته که هاشمی شاهرودی و واعظ طبسی از روحانیون نزدیک به هاشمی رفسنجانی و مورد احترام تمام حریانهای سیاسی در کشور هستند. هاشمی رفسنجانی در آخرین روز تکیه زدن بر صندلی مجلس خبرگان، اعلام کرد که در سال ۸۶ از واعظ طبسی برای این پست دعوت کردهاند که تولیت حرم امام رضا (ع)، این پیشنهاد را قبول نکرده است. هاشمی شاهرودی نیز از دیرباز جایگاه ویژهای نزد هاشمی رفسنجانی داشته است.
و باید گفت هاشمی شبیه این ادبیات دوپهلو را در انتخابات ریاستجمهوری نهم و یازدهم نیز به کار برد و با وجود حضور چهرههای همسو با وی، سرانجام شخصا وارد گود شد و باید منتظر باشیم تا ببینیم در دقایق پایانی و نهایی تصمیم وی چه خواهد بود.
پیرامون این مهم حتی آیتالله حائری شیرازی نماینده استان فارس در مجلس خبرگان درباره موضوع جانشینی آیتالله مهدویکنی میگوید: ریاست مجلس خبرگان رهبری، از نظر شرایط فعلی جامعه آبروی خبرگان محسوب میشود. اینجانشین باید کسی باشد که همانند آیتالله مهدویکنی حامی و کمک حال رهبر بزرگوارمان باشد.
آیتالله حائری شیرازی در پاسخ به سؤالی مبنی بر واکنش برخی افراد نسبت به ریاست مجلس خبرگان گفت: نمایندگان خبرگان توجه دارند که فرق است بین کسانی که خواستار مهار کردن فتنه ۸۸ بودند و از پراکندگیها جلوگیری کردند و کسانی که خواهان قدرتطلبی بودند لذا میان این دو تفاوت وجود دارد.
حال باید ببینیم افراطیون ورشکسته و حامی فتنه تا کجا به روند تخریب خود در جهت مخالف ادامه خواهند داد و برای کسب قدرت گزینههای خودی در منصبهای مختلف، روند مذکور را ادامه میدهند تا بدان جایی که حتی با زیر سوال بردن وظایف نمایندگان مردم در خبرگان رهبری، فتنه ۸۸ را به دست فراموشی سپرده و هراس واکنش افراد نسبت به این مهم را داشته باشند.
شاید که ایجاد شانتاژهای رسانهای و خطابه کردن چنین سخنانی به ظاهر فضا را برای گزینههای خودی باز کند اما حضور افرادی فاضل و عالم که همواره در راه پیروزی این انقلاب مجاهدتهای فراوانی را انجام دادهاند در بطن تصمیم سازیها و انتخاب گزینه نهایی متفاوت خواهد بود.