مردم و به خصوص اهالی رسانه، خیلی خوب به خاطر دارند در همان آغازین روزهای عمر دولت یازدهم که یکی از محورهای اصلی کاری خود را بر مذاکرات هسته ای و رسیدن به توافق متمرکز کرده بود، رهبر معظم انقلاب و بسیاری از بزرگان و دلسوزان انقلاب رهنمود جدی شان به دست اندرکاران امور اجرایی کشور این بود که در اثنای فعالیت های سیاسی و دیپلماتیک مبادا همه امور کشور را با مذاکرات هسته ای گره بزنند.
با این همه در این مدت، متاسفانه آن طور که انتظار می رفت سکان داران تصمیم گیری در دولت تدبیر و اعتدال به این رهنمود، چندان وقعی ننهاده و اینک که دور پایانی مذاکرات هسته ای در وین آغاز شده، بسیاری از مردم و فعالان اقتصادی ، چشم انتظار تحولی بزرگ در تعامل و یا به عبارت دقیق تر تقابل ایران و 6 کشور بزرگ دنیا هستند؛ کشورهایی که دست کم خصومت دو سوم از آن ها با ایران اسلامی و انقلابی بر کسی پوشیده نیست.
آن طور که شنیده ها و گمانه زنی ها حاکی است و البته از سابقه غیرقابل اعتماد دول غربی و استکباری برمی آید، دست یابی به توافق نهایی آن گونه که مورد نظر و مطلوب ایران اسلامی باشد و به تحریم های ظالمانه علیه کشور ما پایان دهد، بسیار بعید است، کما این که سخنان رییس جمهور در سفر اخیر به باکو و این که سخن از درس های تحریم گفت، حاکی از همین حقیقت است.
جمله کلیدی و صریح دکتر روحانی در جمع بازرگانان دو کشور ایران و آذربایجان این بود که؛ «ما در تحریم آموختیم کشورهای غربی و اروپایی، در روز خطر، فشار و تحریم به بهانههای اندکی کشور و انسان را رها میکنند و در روز عادی با چهره گشاده برخورد میکنند.»
شاید بشود از فحوای کلام رییس جمهور، نااُمیدی نسبی دولتمردان اعتدال را در ماراتن هسته ای مبنی بر رسیدن به توافق جامع و قابل قبول مشاهده کرد ، اما جدای از این مساله یک نقطه بارز دیگر هم قابل تشخیص است و آن هم ناظر به بازگشت درست و اصولی مسئولان و تصمیم سازان و تصمیم گیران دولت به اقتصاد مقاومتی و توجه به همسایگان منطقه ای است که البته امید می رود این فرضیه به واقعیت پیوسته و در اسرع وقت، ساز و کارهای اجرایی آن در داخل کشور به خوبی فراهم گردد.
این روزها و هفته ها با گشت و گذاری در بازار و میان مردم و نیز رصدی نسبی از اوضاع اقتصادی کشور متوجه می شویم که بسیاری منتظر مشخص شدن نتیجه مذاکرات هستند و این مساله دقیقاً همان آفتی است که بیش از یک سال پیش بزرگان آن را مورد توجه قرار داده بودند.
بی شک اگر مذاکرات هسته ای در این مقطع زمانی به بن بست برسد، اندک اعتماد ایرانیان به خصوص دولتمردان ما به غرب و حتی به نوعی روسیه و چین از بین خواهد رفت چرا که مردم ایران در طول مذاکراتی که ظریف، هدایت و کنترل آن را بر عهده داشت، به عینه دیدند و درک کردند که ایران اسلامی به معنای حقیقی کلمه و حتی فراتر از عرف معمول، با حسن نیت به دنبال رسیدن به توافق بود و در ماه های اخیر نیز گام های بسیاری در فاز عملی به منظور اعتمادسازی و رفع سوء تفاهمات برداشت اما گویا قلدرمآبی و بی منطقی طرف غربی به خصوص آمریکایی ها را نقطه پایانی نبوده و نیست!
در این شرایط باید این احتمال جدی را مدنظر قرار داد که مهلت مذاکرات برای چندمین بار تمدید شود؛ شاید به زعم عده ای همین نتیجه نیز چندان برای کشور ما بد نباشد اما از این حقیقت نیز نباید غافل شد که انتظار گذاشتن جامعه ایرانی به خصوص وادی اقتصاد و تولید به حصول نتیجه قطعی در عرصه مذاکرات، ما را از رسیدن به اهداف متعالی خود در ابعاد مختلف باز می دارد.
به دیگر سخن، باید ورای نتیجه مذاکرات، مسئولان کمر همت را برای تلاش و مجاهدت در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی محکم کنند تا در مسیر اقتصاد مقاومتی نیز حرکت کنیم.