چندین سال هست که از مشتری های نمایشگاه مطبوعات هستم. آن زمان که نمایشگاه مطبوعات با تعویق های پی در پی مواجه می شد می بایست حدس می زدم قرار نیست نمایشگاهی به طراوت بهار یا گرمی تابستان شاهد باشیم. ظاهرا" نمایشگاه امسال بیش از آنکه از سیاستمداران متاثر باشد از ماه های سرد سال متاثر بود. نمایشگاهی سرد و در لایه های شدید محافظه کاری پوشیده شده!!
نمایشگاه امسال را آرام تر، خلوت تر، تخصصی تر، کم حاشیه تر، غیرسیاسی تر، رسمی تر و کم فروغ تر و به غایت محافظه کار تر از سال های قبل دیدم.
از منظری آرامش حاکم بر فضای مطبوعاتی و سیاست باید مطلوب و مثبت ارزیابی کنیم. این در شرایطی است که نقطه ی مقابل آرامش را جنجال، تنش و بحران بدانیم. اما اگر آرامش را نشانه ی بی هدفی، بی دغدغگی و رخوت بدانیم، صفت خوبی برای مطبوعاتی که باید چشمان بیدار جامعه باشند نیست.
فضای حاکم بر مطبوعات نشانگر آن است که جامعه ی سیاسی از فضای دو قطبی و حتی چند قطبی به فضای بی قطب و بی جریان، سوق پیدا کرده و روزمرگی شدیدی بر تار و پود رسانه ها حاکم شده است. گویی تکلیف شان با آینده ی جامعه ی مطلوب شان روشن نیست؟!
فارغ از شأن و جایگاه و شخصیت رهبر فرهیخته انقلاب، هیچ فرد یا جریان سیاسی نیست که عده ی قابل توجهی حاضر باشند برایش هزینه بدهند و متعصبانه برای فکر و عقایدش مباحثه های داغ راه بیندازند! حتی جریان مدافع دولت حاکم!
اینکه حتی مطبوعات حامی دولت هم تعصب یا اهتمامی برای تفاخر به دولت یا دفاع از رییس جمهور محترم را ندارند؛ آن هم در اولین سال های ریاست جمهوری بسیار عجیب است. از بین قریب 500 غرفه نمایشگاه به عدد یک دست هم نمیشد غرفه هایی یافت که با شوق و مفتخرانه عکس های جناب حجه الاسلام روحانی را نصب کرده باشند. حتی غرفه های دولتی هم از نصب عکس ایشان طفره رفته بودند. برخی خبرگزاری های دولتی اصلا" هیچ عکسی کار نکرده بودند و برخی هم مثل خبرگزاری رسمی دولت –ایرنا- با عکسی تاریخی و سیاه و سفید از سی سال پیش اشاره ای امروزی به وجهه و جایگاه دکتر روحانی نداشتند.
ممکن است اساتید جامعه شناسی این وضعیت را نشان از استقرار دولتی تکنوکرات با گرایش های پررنگ سیاسی-امنیتی بدانند و بگویند همه ی تکنوکرات های سیاسی تمایل دارند در خفا و بدون نقد و مباحثات اجتماعی منویات شان را به پیش ببرند؛ به همین خاطر به جای توسعه ی سیاسی به توسعه ی ارتباطات سیاسی علاقه دارند و به جای شفافیت و نقد به نتیجه گرایی در سکون می اندیشند و لذا فضای کنونی مطبوعات کاملا برآمده از چنین فضایی است.
غریب نیست که آنها با عنایت به علاقه ی شدید دولت برای کنترل، مهار و انسداد سایت های خبری و نیز با اشاره به فضای بسته و یک طرفه ی حاکم بر دولت آقای هاشمی رفسنجانی –به عنوان مهم ترین حامی دولت- دنبال اثبات دیدگاه خود باشند اما من تصور می کنم از آنجا که رای های ریاست محترم جمهور رای ایدؤولوژیک و هویت داری نبود دولت در هوادارسازی برای خود دچار مشکل است و این مشکل در بین خواص و خاصه رسانه ها هم عمومیت یافته است.
نمایشگاه مطبوعات یکی از جلوه گاه های بروز این مشکل است. شاهد مثال های بسیاری از فضای وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی و نیز سفرهای استانی می توان آورد که اثبات کند دولت در جلب محبوبیت موفق نبوده است.
حال در چنین فضای خفته و راکدی که روز به روز هم با توسعه ی ابزار مدرن دچار تهدید و تحدید بیشتر می شود رسانه ها و خاصه مطبوعات مکتوب به چه سرنوشتی دچار می شوند؛ باید منتظر ماند و دید!