* آقای عبدی با توجه به حضور 15-14 سالهتان در پرسپولیس احتمالا تعداد دربیهایتان آنقدر زیاد است که خودتان هم نمیدانید چند تاست.
- نه نمیدانم، البته من در بعضی از دربیها بازی نکردم. مثلا زمانی که صدمه دیده بودم و پایم شکسته بود. سال 75 بود که پایم شکست، غیر از آن یک دربی دیگر هم بازی نکردم و رزرو بودم. سال 66 که کمتر در ترکیب اصلی بازی میکردم و سال 67 که کمرم شکست و بعدش خوب شدم تا 80-79 بازی کردم.
* احتمالا بیش از 20 دربی بازی کردهاید البته آن زمان در باشگاههای تهران سالی یک بار با استقلال بازی میکردید.
- بله، باشگاههای تهران رفت و برگشت نبود. در این بازیها هم باخت داشتیم هم برد اما تعدادش را یادم نمیآید.
* شما قبل از بازی با استقلال استرس یا هیجان زیادی داشتید؟
- اوایلش داشتم اما بعد از یکی دو دربی هیچ هیجانی نداشتم و فقط روی بازی تمرکز میکردم و کار خودم را انجام میدادم. تمام تلاشم را در زمین به کار میبستم تا بعدا تاسف کارهای دیگر و تلاش بیشتر را نخورم. تا آنجا که یادم میآید در بیشتر اردوهای قبل از بازی در اتاقم تنها بودم و خیلی راحت میخوابیدم. حتی روز بازی یک مقدار بیشتر میخوابیدم در صورتی که خیلیها هیجان داشتند، من خودم را خوب کنترل میکردم.
* شده بود که با توجه به پست بازیتان شما را مامور مهار بازیکنی از حریف کنند و بگویند با فلانی من تو من باش؟
- نه معمولا چون من خیلی زیاد میدویدم و تقریبا از مقابل دفاع تا پشت فورواردها را کاور میکردم توانمندی این را داشتم تا در سیستمهای مختلف بازی کنم و از من استفاده میشد. من در خدمت تیم و ساده بازی میکردم و فقط به فکر این بودم تا تیم نتیجه بگیرد اما در دربیها و بازیهای مختلف از من در پستهای مختلف استفاده میشد. من از موقعیتم به نحو احسن استفاده میکردم و کاملا در خدمت تیم بودم. فکر میکنم راز ماندگاریام در پرسپولیس نیز همین باشد.
* یعنی به غیر از پست هافبک دفاعی در سیستم 2-5-3 در پستهای دیگر هم بازی کردهاید؟
- بله، تقریبا در تمام پستها حالا دربی نه اما به عنوان هافبک راست، چپ، نفوذی، دفاعی حتی فوروارد بازی کردم اما اکثرا وسط زمین بازی کردم.
* شده بود که در دربیها موقعیت گل داشته باشید؟
- اتفاقا چرا. یک بار عابدزاده جلویمان بازی کرد که چندین بار حمله کردیم و برخوردهای شدید و پیاپی رخ داد. اتفاقا اخراج یوسفی و بیانی بهخاطر من اتفاق افتاد. در آن صحنه من شیرجه زدم تا گل بزنم که یکی از بازیکنان حریف با زانو به صورت من زد که یوسفی درگیر شد و نهایتا 2 نفر اخراج شدند. کلا در دربی موقعیتهای کمی پیش میآید اما آن کسی برنده است که از خودگذشتگی بیشتری داشته و از جراحت و شکستگی دوری نکند. اگر اینجوری بازی کند اتفاقا کمتر مصدوم میشود.
* اما در هر حال با این همه حضور در دربی موفق به ثبت نامتان در بین گلزنان دربی نشدید.
- نه نتوانستم. چندین بار با شوت از پشت هجدهقدم خواستم گل بزنم اما به خاطر حساسیت بازی و نوع بازیام حواسم بیشتر معطوف به وظایفم در زمین بود. در تیم ما جایگاه و وظایف افراد مشخص بود. مثلا آن جلو ناصر محمدخانی، فرشاد، مجتبی کرمانی یا عزیزان دیگر مثل مهدویکیا یا ادموند وظیفه گلزنی داشتند. من با چهار نسل در پرسپولیس بازی کردهام. وظایف ما ساپورت مهاجمان و کمک به خط دفاع بود و مدافعان هم کار خودشان را انجام میداند. یک تیم موفق متشکل از اجزایی است که همدیگر را تکمیل میکنند وگرنه اگر قرار باشد همه یک کار را با هم انجام بدهند که نمیشود. مثلا در یک تیم نمیشود که 5 تا 8 فوروارد حاضر باشند. در فوتبال هر بازیکنی باید وظایف خودش را انجام دهد و بعد با اوور کردن به دیگران کمک کند. تیم یکدست با هارمونی بالا مثل یک ارکستر سمفونیک است که هم ویولون سل دارد هم ویولون هم پیانو و ... نمیشود که همه ویولون بزنند. این هارمونی متشکل از همه صداها و نتهاست که موسیقی آن ارکستر را گوشنواز و چشمنواز میکند. در فوتبال هم هماهنگیها و اجرای وظایف است که منجر به زیبایی بازی یک تیم میشود.
* از خاطرات خوب و بد دربیهایتان بگویید.
- من یک خاطره خیلی بد دارم که تیممان 2- صفر باخت و زمین آزادی تقریبا خاکی بود.
* فکر میکنم بازی سال 70 را میگویید.
- نمیدانم اما بعد از بازی خیلی ناراحت بودم. در آن برهه تیم ما بازیکنان اندکی داشت. بعضی مصدوم بودند و چندتا از بچهها هم از تیم ما رفته بودند. در آن بازی نوع بازی ما طوری بود که هر کار میکردیم به نتیجه نمیرسیدیم. البته ما بازیهای قشنگتر هم داشتیم. فکر کنم بهترین بازیمان همانی بود که 3- هیچ بردیم و گل دوم را من به مهدی پاس دادم. شاید الان خیلی سخت باشد اما با سرضرب گل زدیم و مهدی هم خیلی خوب فرار کرد. در آن بازی استقلال هیچ حرفی برای گفتن نداشت و کاملا تسلیم بود. یک بازی پراسترس هم داشتیم که عابدزاده گلر آنها بود. در آن بازی اول گل خوردیم اما بعد فرشاد گل زد و جنجالهای زیادی شد. آن بازی هم خیلی حساس شده بود چون قبل از بازی عابدزاده خیلی کری خوانده بود.
* شما که در روزنامهها قبل از دربی کری نمیخواندید؟
- نه، من بیشتر مرد عمل بودم. البته این کریخوانیها هم جزیی از فوتبال است.
* در دربیها با استقلالیها دعوای فیزیکی نکردید؟
- نوع بازیام خیلی دعوایی بود. یک بار با مهدی فنونیزاده خوردیم به هم و او با کفش 6 استوک آدیداس که آن زمانها بود از قصدآمد روی پایم و از روی همسترینگم رد شد. این اتفاق منجر به پارگی کل همسترینگم شد و شاید اگر تریلی از رویم رد میشد کمتر آسیب میدیدم. از زمین بیرون آمدم و پایم به شدت درد میکرد اما علی آقا تعویضم نکرد. من هم با همان همسترینگ پاره بازی کردم و بازی مساوی تمام شد. بعد از آن شاید حدود سه ماه نتوانستم بازی کنم و مشغول مداوا بودم اما در دربی بعدی شاید یک مقدار خشونت به خرج دادم و مهدی فنونیزاده را بدجوری زدم. با اینکه مهدی جثه بزرگی دارد و خیلی بزرگتر از من است اما طوری او را زدم که هیچ وقت یادش نمیرود. البته این خاطرات تلخ و شیرین و بد و خوب برای همه وجود دارد. همه با این خاطراتشان زندهاند.
* بازیکنان معمولا برای دربیها باید استراتژی فردی داشته باشند؟
- در دربی باید عاقلانه رفتار کرد. هر کسی که محکمتر، دوندهتر و عاقلانهتر بازی کند و از فرصتها استفاده کند موفق میشود. البته به چاشنی شانس هم باید دقت کرد. یک وقتهایی داور علیه شما یک پنالتی میگیرد و اتفاقاتی رقم میخورد که دست شما نیست. مثلا یکهو یک گل خارج از عرف میخورید یا یک پنالتی و اخراجی میدهید. مثلا همین بازی آخر که نفهمیدیم داور میخواست چه چیزی را ثابت کند که من را اخراج کرد. در آن لحظه من خندهام گرفته بود اما داور یک تصمیم غیرمترقبه و اشتباه گرفت و بعضا همین اشتباهات میتواند تعیینکننده باشد.
* گفتید بعد از آن باخت 2 – هیچ دربی خیلی ناراحت بودید. بعد از آن باختها چه میکردید؟ از خانه بیرون نمیآمدید؟
- حقیقت اینکه خیلی برایمان سخت بود. فوتبال مثل الان نبود. بین سال 66 که من به تیم بزرگسالان رسیدم تا سال 73 فوتبال حرفهای نبود. ما همه کار میکردیم. همه درس میخواندند و سرکار میرفتند. همه بچهها داخل اجتماع بودند و شاید این یکی از موهبتهایی بود که فوتبالیستهای الانی ندارند. آن زمان باید با مردم میبودیم در اجتماع، محل کار، درس، دانشگاه و دوباره در فوتبال با مردم سروکار داشتیم. آن زمان اگر یک بازی مساوی میشد مثل همین بازی قبلی با گسترش فولاد خجالت میکشیدیم جواب مردم را بدهیم اما مجبور بودیم برای امرار معاش سرکار برویم. با این حال مردم همیشه به ما لطف داشتند. به من که خیلی لطف داشتند و هنوز هم همینطور است. ما باید با مردم زندگی کنیم و تافته جدابافته نیستیم. ما فقط در یک جهت اجتماعی سعی و تلاش میکنیم تا لحظات خوشی برای مردم رقم بزنیم. حالا اگر خدای نکرده لحظات غمانگیزی هم رقم بخورد و اشکی بریزد حتی آن اشک نشانه حمایت از ماست. در واقع هیچ اشکی ریخته نمیشود اگر محبتی در کار نباشد.
* شما به عنوان مربی هم تجربه حضور در دربی را دارید و بازی یکشنبه آینده اتفاق جدیدی برایتان نیست اما میخواهم بگویم اگر مربیان هم تمرکز کافی داشته باشند و محو دربی نشوند میتوانند در نتیجه این بازی اثر گذاشته و سرنوشتساز باشند.
- صددرصد همینطور است. من تجربه لازم و کافی را در این زمینه دارم اما مربیان باید کنترل بیشتر و تمرکز بالایی روی کار خود داشته باشند تا در مواقع سخت تصمیمات درست را اتخاذ کنند.
* شما دو سال کنار علی دایی دربیها را تجربه کردید و آن برد شیرین با گل آقا کریم.
- بله از سال 88 تا 90 در دربیها بودم. آن برد هم خیلی شیرین بود و فکر میکنم آن توپ هنوز دارد به سمت دروازه استقلال میرود.
* راستی مسعود مرادی هم گفته در آن دربی که گل محمد نوری به اشتباه آفساید اعلام شده میخواسته گل را اعلام کند اما چون پرچم کمک داور را دیده منصرف شده.
- در هر صورت همین که گفته من میخواستم گل اعلام کنم یعنی صحنه را دیده. اینها از شانسهایی است که اتفاق میافتد چون اگر آن گل را اعلام میکرد داستان چیز دیگری میشد.
* همان برد باعث شد عدد 4 محبوب استقلالیها درست شود.
- نه من فکر میکنم اینها یک مقدار در قبال آن 6 به وجود آمد و میخواستند چیزی را مد کنند اما خیلی سخت است چون 6 یک چیز تکرارنشدنی است. اینها اگر دنبال مد یا فشن باشند هم میدانند این 4 خیلی قابل اتکا نیست.
* جالب اینکه بین 4 برد استقلال در دربی آن تساوی جام ولایت اتفاق افتاده اما استقلالیها آن بازی را حساب نمیکنند.
- اگر پیش خودشان خوب فکر کنند 6 بیشتر برایشان تداعی میشود.