خبرگزاری فارس: "دیوید شولتز"، استاد دانشگاه "هملاین" (Hamline)، در مقاله اخیر خود روند فزاینده تفکیک شدن جامعه آمریکا را از لحاظ درآمد، منطقه و کلاس بررسی میکند. بر اساس مطالعات انجام شده، در این کشور ثروتمندان مالیات کم پرداخت میکنند و حتی قادر به استفاده از معافیتهای مالیاتی به نفع خود هستند. شرکتهای بزرگ مانند جنرال الکتریک، دوپانت، بوئینگ و ولز فارگو از 2008 تا2010 هیچ مالیات بر درآمدی پرداخت نکردهاند. بر اساس گزارش کنگره، درآمد 1 درصد بالای آمریکا، از سال 1979 تا 2007، 275 درصد افزایش یافته است، در حالی که درآمد 20 درصد پایین تنها 18 درصد افزایش یافته است. همچنین محققین دانشگاه استانفورد دریافتهاند که جامعه آمریکا به طور فزایندهای در حال تفکیک شدن از لحاظ درآمد است. در سال 1970 تنها 15 درصد از خانوادهها در محلههای مرفه یا فقیر زندگی میکردند، اما در سال 2007، این رقم به 31 درصد افزایش یافته است که نشان دهنده دوقطبی شدن مناطق زندگی در آمریکا است.
به گزارش فارس، به نقل از پایگاه " http://www.minnpost.com"، جنبش اشغال وال استریت صدای ناهنجار و خشن نابرابریهای ساختاری اقتصادی و سیاسی در آمریکا و شاید در سراسر جهان است.
جنبش اشغال وال استریت به این واقعیت اشاره دارد که چگونه پس از قمار بانکها در وال استریت، دولت بوش و اوباما برای نجات بانکها تریلیونها دلار وام و اعتبار به آنها دادند، در حالی که صاحبان خانهها توسط همین موسسات خانههای خود را از دست دادند. شرکتهای اتومبیل سازی بزرگ معافیتهای مالیاتی و وام دریافت میکنند ولی اقدامات کمی برای کمک به بیکاران انجام شده است. بانکهای اروپا از سوی صندوق بین المللی پول و بانک مرکزی اروپا مجددا سرمایهگذاری شدهاند، اما یونان و ایتالیا مجبور به انجام اصلاحات شدند. دموکراسی برای نجات سرمایهداری عقب نشست. این یک پیام جنبش اشغال وال استریت است.
گزارش های ذیل، از آنجایی که در رسانه های عمومی به آنها توجه اندکی شده است، شایان ذکر هستند.
ثروتمندان غنیتر و فقرا فقیرتر میشوند
دفتر بودجه کنگره در ماه اکتبر گزارش رشد درآمد آمریکا از سال 1979 تا 2007 را منتشر کرد. بر اساس این گزارش درآمد 1 درصد بالا، 275 درصد، درآمد 20 درصد بالا، 65 درصد، درآمد بخش متوسط 40 درصد و درآمد 20 درصد پایین تنها 18 درصد افزایش یافته است. بر اساس سرشماری سال 2010، 5 درصد ثروتمندترین، 21 درصد درآمد و 20 درصد ثروتمندترین، 50 درصد کل درآمد کشور را دریافت میکنند.
بهعلاوه، بر اساس آخرین سرشماری، میزان فقر در سال 2010، 15.1 درصد بوده است که به معنی وجود 46 میلیون فقیر است. اما در اوایل این ماه دفتر آمار گزارش جدیدی منتشر کرد. بر اساس این گزارش برآورد فعلی بر اساس روش منسوخ شده دهه 1960 است که کمکهای دولتی، کاهش مالیات و نیز الگوی مصرف فعلی آمریکاییها را در نظر نمیگیرد. بر اساس معیار جدید نرخ فقر در واقع 16 درصد است که به معنی وجود 49 میلیون نفر فقیر است.
فقیر و غنی در دنیاهای جداگانه زندگی می کنند با نگاهی به فقر "متمرکز" در سراسر آمریکا، "موسسه بروکینگز" به تازگی به این نتیجه رسیده است که 10.5 درصد افراد در محلات "شدیدا" فقیر زندگی میکنند، در حالی که در سال 2000 این رقم 9.1 درصد بوده است. همچنین تخمین زده میشود که بیش از 15 درصد افراد در محلات فقیر زندگی میکنند.
به طور مشابه، در تحقیق جدید دانشگاه استنفورد / "بنیاد راسل سیج"، با عنوان "رشد تفکیک مسکونی خانوادهها بر اساس درآمد ، 1970-2009"، محققین دریافتند که آمریکا به طور فزایندهای در حال تفکیک شدن از لحاظ درآمد است. در سال 1970 تنها 15 درصد از خانوادهها در محلههای مرفه یا فقیر زندگی میکردند، اما در سال 2007، این رقم به 31 درصد افزایش یافته است. محققین همچنین دریافتند که خانوارهای با درآمد بالا احتمال کمتری دارد تا در محلههایی که از نظر درآمد مختلط هستند، یافت شوند. به طور کلی درصد آمریکاییهایی که در محلههایی با درآمد متوسط زندگی میکنند، رو به کاهش بوده است.
به طور کلی این مطالعه نشان دهنده افزایش تفکیک نژادی و اقتصادی در این کشور است. احتمال تماس افراد یک طبقه با افراد طبقه دیگر با زمینه اجتماعی و اقتصادی متفاوت کمتر و کمتر میشود. آمریکا به داستان دو شهر تبدیل شده است.
مالیات عامل اصلی بیکاری نیست
بر اساس تازهترین ارزیابی اداره کار در مورد دلایل گسترده اخراج کارگران که 2010 و 2011 را پوشش می دهد، عواملی مانند لغو قرارداد، لغو خرید کالا، فقدان تقاضا برای محصولات و افزایش اتوماسیون، دلیل اکثر اخراجها هستند. مالیات بالا در این لیست حتی به عنوان دلیل ظاهر نمیشود.
همچنین "فدراسیون ملی کسب و کار مستقل" (NFIB)، در نظرسنجی اخیر خود، از شرکتهای کوچک درخواست کرد تا بزرگترین مشکل خود را مشخص کنند. در این نظر سنجی، فروش ضعیف به عنوان بزرگترین مشکل ذکر شد و مالیات تنها به عنوان سومین دلیل ذکر شد.
همچنین، "شهروندان طرفدار عدالت مالیاتی" به تازگی گزارش " شرکتهای مالیات ده و شرکتهای مالیات گریز" را منتشر کرده است که بزرگترین شرکتهایی که سهم عادلانه مالیات خود را پرداخت نکردهاند مشخص کرده است. در میان بدترینها، شرکتهای بزرگی مانند جنرال الکتریک، دوپانت، بوئینگ و ولز فارگو، از 2008 تا2010 هیچ مالیات بر درآمدی پرداخت نکردهاند، چه رسد به 35 درصدی که شرکتها از لحاظ قاونونی موظفند پرداخت کنند. این گزارش شرکتهای بزرگ را که هیچگونه مالیاتی در طول این سه سال پرداخت نکردهاند، ذکر میکند و این ادعا را که مالیات بالا باعث افزایش بیکاری شده و رشد اقتصادی این شرکتها را کاهش میدهد زیر سوال میبرد.
علاوه بر این، بر خلاف استدلالهای ارائه شده توسط "هرمان کِین" و دیگران که میزان بالای مالیات، شرکتهای آمریکایی را از بازگرداندن 2/1 تریلیون دلار خود از خارج از کشور دلسرد میکند، این مطالعه نشان میدهد که نرخ مالیات شرکتها در کشورهای دیگر اغلب به طور قابل توجهی بالاتر است.
پیام تمام این 3 تحقیق این است که آمریکا به طور فزایندهای در حال تفکیک شدن از لحاظ درآمد، منطقه و کلاس است. این مطالعات نشان میدهد که در این کشور، ثروتمندان مالیات کم پرداخت میکنند و حتی قادر به استفاده از معافیتهای مالیاتی به نفع خود هستند.
جنبش اشغال وال استریت این حقایق را برجسته میکند و تلاش دارد تا این مفهوم ساده را که هدف سرمایهداری تسهیل دموکراسی است و نه بالعکس آن، احیا کند.