سردبیر آخرین دوره انتشار هفتهنامه «گل آقا» اما خیلی سریع توانست با برنامه اش در دل مخاطبان جا باز کند و خودش را به مسئولان تلویزیون اثبات کند.
رضا رفیع درباره اینکه برنامه قندپهلو چگونه شکل گرفت و ایده اولیهاش از کجا آمد، گفت: این مسابقه با یک پیشنهاد از سوی مدیر شبکه آموزش شکل گرفت. یک روز من را فراخواند و گفت: میخواهیم یک جنگ ادبی در این شبکه داشته باشیم. بعد این پیشنهاد را دادم که این جنگ ادبی میتواند در حوزه طنز و با حضور شاعرهای طنزپرداز باشد.
ایشان گفتند اگر اینطور شود «عالی هست» و ما هم گفتیم اگر شما کمک کنید «متعالی» هم میشود. برخی بر این عقیده بودند که طنز فاخر مطبوعاتی در تلویزیون نمیتواند خودش را نشان بدهد اما ما سعی کردیم با آیتمهای مختلف و کوتاه و با عناوینی جذاب بتوانیم گروههای مختلف را جذب کنیم.
رفیع در پاسخ به این سوالم که آیا خودتان هم تصور میکردید برنامه اینقدر پرمخاطب شود، با ذکر این حکایت که: «منجمی را بردار میکشیدند، فردی از او پرسید: در طالع خودت رفیع بودن را ندیدی؟ گفت: بلندیای را میدیدم اما نمیدانستم دار باشد!» میگوید: «احساس میکردیم کار موفقی شود اما تا این اندازه را حدس نمیزدیم. در تلویزیون صددرصد نمیدانی برنامه چطور درمیآید چون به غیر از مباحث محتوایی، موارد دیگری نیز همچون تدوین، صداگذاری، توجه به دکور و صدا و... تاثیرگذار است. حدود 70 درصد میدانستیم این اتفاق جذاب رخ خواهد داد اما نه تا این اندازه که عام و خاص به این میزان از این برنامه استقبال کنند.
رضا رفیع یک اعترافی هم میکند: اصلا هدف اصلی من برای ساخت «قند پهلو» راهاندازی مجدد مجله «گل آقا» است. این را برای نخستین بار به روزنامه «کسبوکار» میگویم. ما بنا را بر این گذاشتیم تا با جمع کردن تمامی طنزنویسان مجرب و خوشذوق مجدد بتوانیم مجله گلآقا را راهاندازی کنیم.
هر چند توقف برنامهای همچون قندپهلو در اوج جذب مخاطب کاری شتابزده باشد اما رفیع میگوید برای بقا باید تغییر ساختار دهد، ما طنزپردازانی که در زمینه نثر قلم بزنند کم داریم. اگر به ته دیگ برسیم به سمت تغییر ساختار و فرم خواهیم رفت!
رفیع درباره اینکه «چگونه باید طنز را به یک جایگاه علمی سوق داد تا به معیارهای طنز فاخر نزدیک شود؟» میگوید: گذشته ما مبتنی بر متون ادبی فاخری است که طنز بهعنوان یکی از شاخصههایش همیشه در آن حضور داشته؛ به عبارت دیگر وقتی طنز جزئی از ادبیات فاخر ما بهشمار میرود قطعا در این ادبیات فاخر طنز نیز به طبع فاخر بوده است که نمونه بارزش را در آثار بزرگان شعر و ادب فارسی میتوان دید.
وی به طنز اینترنتی و دیجیتالی اشاره کرد و آنها را نوع امروزی طنز دانست و عنوان داشت: در نوع امروزی طنز هم شاهد شکلگیری استعدادهای خوبی هستیم که بعضا خود راهشان را پیدا میکنند چراکه امروز دیگر به شکل قدیم هیچ پاتوقی از پیشکسوتان وجود ندارد که به کار آنها نظارت کند؛ در نتیجه خود فرد کارش را در سایت یا وبلاگ قرار میدهد و از آنجا که نظارت خاصی نیست، تدریجا خودش مهارتها را کسب میکند و کمکم راه خودش را پیدا میکند.
وی با بیان این مطلب افزود: به هر حال طنز گونهای از ادبیات ماست که هم در فرهنگ و ادب شفاهی و هم در نوع مکتوب آن وجود دارد و این فرهنگ شفاهی، عامه مردم را شامل میشود و تقریبا تمام مردم ما روحیه شاعری دارند ولی تنها عدهای آثارشان به گونه مکتوب منتشر میشود لذا به موازات روح شاعرانگی، روح طنزپردازی هم به درجات مختلف در مردم ما وجود دارد.
رفیع دلایل پرفروش بودن کتابهای طنز و پرخواننده بودن نوشتههای طنز را همهگیر بودن آن میداند و میگوید: نوشتن در این شرایط بسیار سخت است، برای مردمی که طنز را خوب میفهمند و به هر نوشتهای نمیخندند.
رفیع میگوید باید ادبیات طنز به صورت آکادمیک تدریس شود، هر هنری که خدا در ذات انسان قرار داده یک امر بالقوه است که به صورت طبیعی و سرشتی در نهاد انسان قرار داده شده و اگر این مساله مجهز به آگاهی، مطالعه، تکنیک و کسب تجربه نشود آن استعداد هدر میرود و به صورت علفهای هرزی شود که رویش مطلوبی نداشته باشد؛ اگر هر هنری به عرصههای دانشگاهی و آکادمیک راه پیدا کند و پشتوانههای علمی و دانشگاهی پیدا کند ما شاهد حرکتهای علمی مستحکمتری در آن عرصه هنری خواهیم بود، لذا طنز هم از این موارد مستثنی نیست و حتما در این حوزه نیاز است که رشتههای ادبی ما در چند واحد آکادمیک به طنز اختصاص پیدا کنند و منابع دانشگاهی آن تدریس شوند، لیکن بحث آکادمیک شدن طنز هرگز جدی گرفته نشده است.
وی با بیان اینکه در گام نخست برای انجام هر فعالیتی در عرصه هنر و مخصوصا طنز اندکی مخالفت وجود دارد، افزود: آنچه در شعار همیشه میگوییم مدافعش هستیم و همواره میگوییم که باید فلان حوزه به سمت متعالی شدن برود. متاسفانه در عمل دست و پای همه میلرزد و در عمل انجام نمیشود و دلیل آن چیزی نیست جز اینکه آنها مردم و مسئولان حوزه مربوطه را نمیشناسند لذا مقابلش جبههگری میکنند.
وی درباره وضعیت طنز در مطبوعات و مطبوعات طنز در ایران گفت: ایران ما شایستگی دارد که تقریبا دهها نشریه طنز اعم از ماهنامه، سالنامه یا هفتهنامه منتشر شود لیکن پرداخت به آن بهقدری ضعیف است که متولی نشر و فرهنگ را زیرسوال میبرد؛ چرا که وقتی یک توریست وارد کشوری میشود برای آنکه بفهمد که چه مقدار از آزادی بیان، تضارب اندیشهها در آن کشور وجود دارد نخستین کاری که میکند این است که جلوی پیشخوان مطبوعات میرود تا ببیند که چند نشریه طنز بر روی پیشخوان مطبوعات طنز حضور دارد لیکن با کمترین پرداخت به طنز در نشریات مکتوب کشور مواجه میشود.
وی در خاتمه خاطرنشان کرد: به نظر من در حال حاضر ما به سرعت به سمت دیجیتالی شدن مباحث فکری و فرهنگی حرکت میکنیم و حتی الان شعر دیجیتالی و الکترونیکی اختراع شده و نشاندهنده این است که فضاهای فکری چقدر از نظر تعداد و تکثر قابل گسترش است و میتواند با مبانی مختلف فرهنگی گره بخورد و خبرگزاریها میتوانند طنز را در کار بیاورند که میتواند در جذب و جلب مخاطب نقش موثری داشته باشد تا انشاءالله به روزی برسد که شاهد تولد یک خبرگزاری طنز باشیم.