www.1-20.ir – شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۱۵ بهمن ۱۳۸۴ برابر با ۴ فوریۀ ۲۰۰۶ با تشکیل اجلاس اضطراری، با صدور یک قطعنامۀ سیاسی موضوع هسته ای ایران را به شورای امنیت ارسال نمود. از طرف ایران ایرادات جدی به این رویه وارد شد و از نظر حقوقی غیر قانونی دانسته شد (+، +، +، +، +). قبل از این اقدام شورای حکام، بیانیه سه کشور اروپایی که در آن اعلام کرده بودند مذاکرات هستهای با ایران شکست خورده و گزینهای غیر از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و اعمال اقدامات تنبیهی علیه این کشور باقی نمانده است، نشان از شکل گیری هجمهی سیاسی پر رنگی علیه ایران داشت. هر چند اصل اشتباه را تیم مذاکرهکننده هستهای در سال ۸۲ (همین تیم فعلی دیپلماسی کشور) انجام داد که به جای حل و فصل حقوقی و فنی پرونده، با باز کردن پای کشورهای اروپایی، ماجرا را تبدیل به یک بحران سیاسی کرد.
فصل ۷ منشور ملل
به گزارش پایگاه «یک بیست»، شورای امنیت سازمان ملل متحد بر اساس فصل ۷ «منشور ملل متحد» میتواند در وضعیتهای «تهدید صلح جهانی، تخطی از رویههای صلح، یا اعمال خشونت و زور» در سطح جهان دست به اقدام بزند. طبق این بند میتواند مجازاتهایی از قبیل قطع کامل یا جزیی روابط اقتصادی، ارتباطات زمینی، هوایی، دریایی، دریایی، پستی، تلگرافی، بیسمی و دیگر وسایل ارتباطی و همچنین قطع روابط دیپلماتیک را در نظر بگیرد و تمام دولتهای عضو سازمان موظفاند آنها را اجرا نمایند. چنانچه شورای امنیت تشخیص دهد که اقدامات پیش بینی شده در ماده ۴۱ (مجازاتهای دیپلماتیک و اقتصادی) در حد کافی نبوده میتواند از نیروهای نظامی، هوایی و دریایی یا هر وسیله دیگری استفاده نماید.
نکته مهم این است که ماده ۳۹ منشور سازمان ملل به شورای امنیت اجازه میدهد تنها در صورت احراز "تهدید علیه صلح، نقض صلح، یا عمل تجاوز” از ماده ۴۱ آن منشور برای "حفظ و اعاده صلح و امنیت بینالمللی” استفاده نماید[۱]. و درباره پرونده هستهای ایران هرگز چنین ادعایی رسما مطرح نشده است (+) اما ذیل فصل هفتم درخواستها و تحریمها وضع شده است..
نکته قابل تامل این است که در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سازمان ملل برای اولین بار در مرداد ۱۳۶۶ و در صدور قطعنامه ۵۹۸ به ماده ۳۹ استناد کرده است. «گویا در طول هفت سال، که از جنگ تحمیلی علیه ایران گذشته بود، هیچ نقض صلح و تجاوزی صورت نگرفته بود تا شورای امنیت از این ماده منشور استفاده کند» (+).
بر اساس منشور ملل متحد اعلام وضعیت تهدید علیه صلح قبل از آنکه یک مسئله حقوقی باشد یک امر سیاسی است که انحصارا در صلاحیت شورای امنیت قرار گرفته است. مصالح و منافع سیاسی قدرتهای بزرگ در تشخیص این وضعیت سهمی موثر دارد (+ و +).
بیانیه رئیس شورای امنیت
پس از ارسال موضوع به شورای امنیت، در اولین گام رئیس شورای امنیت مبادرت به صدور بیانیهای در تاریخ ۲۹ مارس ۲۰۰۶ (۹ فروردین ۱۳۸۵) نمود. در این بیانیه، علی رغم این که بر حق دولت های عضو معاهدۀ منع گسترش مبنی بر استفاده از انرژی هستهای در جهت مصارف صلحجویانه بدون تبعیض تأکید گردید، شورای امنیت بدون ارائۀ هرگونه دلیل و مدرکی از ایران تقاضا نمود تا اقدامات درخواستی شورای حکام آژانس به ویژه تعلیق کامل و پایدار تمامی فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری را انجام دهد و از مدیرکل آژانس درخواست کرد که ظرف ۳۰ روز، گزارشی را در ارتباط با اقدامات انجام شده توسط ایران ارسال دارد [۲].
اولین قطعنامه: ۱۶۹۶
شورای امنیت سازمان ملل متحد ۹ مرداد ۱۳۸۵ (۳۱ جولای ۲۰۰۶) با تکیه به «معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای» ( Non-Proliferation Treaty مختصر:NPT) و گزارشهای مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، قطعنامههای شورای حکام و بیانیه رئیس شورای امنیت، قطعنامه ۱۶۹۶ را منتشر کرد. در این قطعنامه از ایران خواسته میشود «تمام فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری از جمله تحقیق و توسعه را تعلیق نماید و از سوی آژانس مورد راستی آزمایی قرار بگیرد».
در بند ۵ آن از تمام کشورها میخواهد «از انتقال هرگونه اقلام، مواد کالا و فناوری که می تواند به فعالیت های مربوط به غنی سازی و بازفرآوری و برنامه های موشکی بالستیک ایران مربوط شود، جلوگیری کنند». در بند ۶ خواستار شفافیت و همکاری بیشتر با آژانس بین المللی انرژی اتمی و اجرای پروتکل الحاقی میشود. در این قطعنامه مجازاتهای عملی طراحی نشد.
این قطعنامه با ۱۴ رای موافق و یک رای مخالف (قطر) تصویب شد. متن فارسی و انگلیسی و واکنشها به این بیانیه را اینجا بخوانید.
قطعنامه ۱۷۳۷: اولین فهرست تحریمی افراد و موسسات مرتبط به هستهای و موشکی
چهار ماه بعد، شورای امنیت ۲ دی ۱۳۸۵ (۲۳ دسامبر ۲۰۰۶) قطعنامه ۱۷۳۷ را بدون مخالف تصویب کرد. پیش نویس این قطعنامه توسط سه کشور اروپایی که مذاکرات هستهای با ایران را در سال ۸۲ انجام میدادند، تهیه شد؛ در پیوست این قطعنامه فهرستی از موسسات و افراد درگیر با برنامه «هستهای و موشکی» مورد تحریم قرار میگیرد.
این قطعنامه از کشورهای عضو میخواهد که تمام اقدامهای لازم را بکار گیرند تا از صدور کلیه اقلام، مواد، تجهیزات، کالاها و فناوری که میتواند به فعالیتهای مرتبط با غنیسازی، بازفرآوری یا آب سنگین ایران، یا به توسعه سیستمهای پرتاب سلاح هستهای کمک میکند، جلوگیری نمایند. از ایران میخواهد «تمام فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری از جمله تحقیق و توسعه را تعلیق نماید و از سوی آژانس مورد راستی آزمایی قرار بگیرد». همچنین میخواهد «کار بر روی تمامی پروژههای آب سنگین از جمله رآکتور تحقیقاتی آب سنگین به صورت قابل راستی آزمایی توسط آژانس» تعلیق کند. تصویب فوری پروتکل الحاقی از خواستههای این قطعنامه است. اعلام ممنوعیت تحصیل دانشجویان ایرانی در رشتههای حساس مرتبط به مسائل هستهای و موشکی، مسدود کردن اموال و داراییهای افراد و شرکتهای تحریمشده از دیگر موارد این قطعنامه است.
در این قطعنامه کمیتهای در شورای امنیت تشکیل میشود که به صورت مستمر گزارشهایی درباره وضعیت تحریمهای شورای امنیت و شیوه اجرای آن درباره ایران تهیه نماید. و برای آن از کشورهای مختلف گزارشهای دقیق بگیرد، افراد و موسسات متخلف را شناسایی و اعلام نماید. و گزارشهای ۹۰ روزه برای بهبود تحریمها بدهد. توضیحات و گزارشات این کمیته را اینجا ببینید.
متن فارسی و انگلیسی این بیانیه، واکنشها و ضمائم آن را اینجا بخوانید.
قطعنامه ۱۷۴۷
۴ فروردین ۱۳۸۶ (۲۴ مارچ ۲۰۰۷) با تمام آرا شورای امنیت قطعنامهی جدیدی را تصویب میکند. در این قطعنامه افراد و موسسات بیشتری به دلیل فعالیتهای مرتبط به هستهای و موشکی (به خصوص بالستیک) در فهرست تحریمها قرار میگیرند.
در این قطعنامه از تمام کشورها خواسته شده تا جلوی انتقال تجهیزات یا فنآوریهایی که در ارتباط با برنامههای هستهیی و موشکی ایران است را بگیرند، حسابهای مالی افراد مرتبط با برنامهی هستهیی و موشکی ایران را مسدود کنند و ورود و خروج آنها به کشورشان را اطلاع دهند، صادرات و واردات سلاحهای سنگین به ایران و یا از ایران را ممنوع کنند، هیچ وام جدیدی به ایران ندهند؛ پایبندی کامل به الزامات شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی جهت اعتمادسازی، از جمله موارد اعلامی این قطعنامه است.
در ضمیمه دوم این قطعنامه به توضیح هدف شورای امنیت و ارائه بستههای تشویقی برای ایران در حوزههای هستهای، سیاسی، اقتصادی و بین المللی میپردازد.
متن فارسی و انگلیسی این بیانیه، واکنشها و ضمیمه آن را اینجا بخوانید.
قطعنامه ۱۸۰۳
در ۱۳ اسفند ۱۳۸۶ (۳ مارچ ۲۰۰۸) شورای امنیت با یک رای ممتنع (اندونزی) با تاکید دوباره بر قطعنامههای قبلی، برای جلوگیری از توسعه فناوریهای حساس ایران در زمینه برنامههای هستهای و موشکی، تعدادی از افراد و موسسات مرتبط با هستهای و موشکی را به فهرست تحریم اضافه میکند.
در این قطعنامه دو تحریم جدید نیز اضافه میشود. از کشورهای عضو سازمان ملل متحد میخواهد که محمولههای دریایی و هوایی به مقصد ایران و بالعکس را، اگر مشکوک به حمل مواد و تجهیزات ممنوعه باشند، مورد بازرسی قرار دهند. همچنین در اعطای اعتبارها و تسهیلات تجاری به بخش خصوصی برای مبادلات بازرگانی با ایران دقت بیشتری به خرج بدهند؛ همچنین در مورد همکاری موسسات مالی با بانکهای ایرانی به خصوص بانک صادرات و ملی ایران و شعب خارجی آنها هوشیار باشند.
متن فارسی و انگلیسی این بیانیه، واکنشها و ضمائم آن را اینجا بخوانید.
قطعنامه ۱۸۳۵
این قطعنامه کوتاه که در تاریخ ۶ مهر ۱۳۸۷ (۲۷ سپتامبر ۲۰۰۸) تصویب شد، تنها بر اجرای قطعنامههای قبلی تاکید داشت. متن فارسی و انگلیسی این بیانیه، واکنشها و ضمائم آن را اینجا بخوانید.
قطعنامه ۱۹۲۹
۱۹ خرداد ۱۳۸۹ (۹ ژوئن ۲۰۱۰) چند ماه بعد از برچیده شدن بساط فتنهی ۸۸ توسط مردم، شورای امنیت شکنندهترین قطعنامه خود علیه ایران را با دو رای مخالف (برزیل و ترکیه) و یک رای ممتنع (لبنان) در واکنش به غنیسازی ۲۰ درصدی توسط ایران تصویب کرد. این قطعنامه نیز همچون همگی قطعنامههای قبلی درباره برنامهی هستهای و فعالیتهای موشکی (بالستیک و لانچرهای آن) است.
درخواستهای مهم این قطعنامه که برخی از آنها در قطعنامههای قبلی نیز موجود بود، عبارت است از: عدم فعالیت اقتصادی در مسائل مربوط به هستهای و موشکی که ایران از آن منتفع شود؛ لزوم هشیاری درباره کاربردهای دوگانه برخی صنایع و تجهیزات پتروشیمی با هستهای؛ ممنوعیت فروش سلاحهای نظامی به ایران (حتی از نوع متعارف)؛ جلوگیری از انتقال فناوریها یا مساعدتهای تکنیکی مربوط به موشکهای بالستیک قادر به حمل تسلیحات هستهای و ممنوعیت انجام هر فعالیتی توسط ایران در این زمینه؛ تحریم سپاه پاسداران و شرکت کشتیرانی؛ تصویب پروتکل الحاقی و CTBT؛ اجازه بازرسی تمام محمولههای هوایی و دریایی (حتی در دریاهای آزاد) به مقصد ایران و یا از این کشور به خارج را در صورتی که مظنون به این باشند که آن محمولهها حاوی مواد اتمی، موشکی یا نظامی ممنوع باشد و نیز اجازه توقیف آنها مبتنی بر شرایط؛ تحریم خدمات مالی مرتبط با اشاعه سلاح هستهای (مشتمل بر بیمه، مسدود کردن داراییها، هوشیاری هنگام معامله با بانکها و نهادهای سپاه و کشتیرانی، عدم سرمایهگزاری مشترک با بانکها، جلوگیری از تاسیس شعب تازه بانکهای ایرانی و …)؛
متن فارسی و انگلیسی این بیانیه، واکنشها و ضمائم آن را اینجا بخوانید.
قطعنامههای تمدیدی
۱۹ خرداد ۱۳۹۰ (۹ ژوئن ۲۰۱۱) شورای امنیت فعالیت گروه کارشناسان زیر نظر کمیتهای که بنا به درخواست قطعنامه ۱۷۳۷ برای پیگیری و گزارش دهی درباره تحریم ایران تشکیل شده بود را با یک رای مخالف (لبنان) تمدید کرد.
شورا از گروه کارشناسان می خواهد تا در قالب گزارشات کوتاه، بلند و میان مدت، روند اقدامات اجرایی را در خصوص تحریم های اتخاذ شده علیه کشورمان به اطلاع شورا برساند و برنامه کاری را درباره اقدامات اتخاذ شده برای کمیته ۱۷۳۷ تهیه کند.
متن فارسی و انگلیسی این بیانیه را اینجا بخوانید.
قطعنامههای ۱۹۸۴ سال ۲۰۱۱، ۲۰۴۹ سال ۲۰۱۲، ۲۱۰۵ سال ۲۰۱۳ و نهایتا قطعنامه ۲۱۵۹ سال۲۰۱۴ به منظور تمدید سالانهی ساختار هیاتی هستند که در قطعنامه ۱۷۳۷ ایجاد و در قطعنامه ۱۹۲۹ تکمیل شده است.
جدول قطعنامههای شورای امنیت مرتبط با برنامه هستهای ایران (اندازه فایل: 30.5 KiB -- دفعات دانلود: 0 بار)
در مروری که بر قطعنامههای سازمان ملل متحد انداختیم، زمینههای سیاسی و رفتار متناقض ۵+۱، عهدشکنیها و سوءاستفاده از ساختارهای بینالمللی برای نیات سیاسی چند کشور خاص، دلایل ایران برای «غیرقانونی و نامشروع» دانستن قطعنامهها (+ ، +، +) و مواردی از این دست را بررسی نکردیم. حال لازم است به نکاتی درباره این قطعنامهها توجه کرد.
علت تحریمها: هستهای و موشکی
همانطور که مرور شد تمامی قطعنامهها با حساسیت نسبت به «عدم اشاعه» (non-proliferation) تصویب شده است که حداقل شامل دو موضوع برنامه هستهای و فناوریهای موشکی (تحقیق و توسعه، ساخت موشکهای بالستیک، سکوهای پرتاب، آزمایش موشکی و…) میباشد. و بر خلاف آنچه تیم دیپلماسی مدعی است فقط هستهای نیستند. متاسفانه متن غیرکارشناسی و ضعیف «برنامه اقدام مشترک» (مشهور به توافق ژنو) ضمن به رسمیت شناختن قطعنامهها، این دستاویز را کاملا در اختیار ۵+۱ قرار داده است که بخواهند تکلیف برنامه موشکی نیز مشخص شود (+ و نقل قولهای مقامات آمریکایی در این موضوع). در مذاکرات مسقط برای گام نهایی ضمن تاکید بر فقط هستهای نبودن قطعنامههای شورای امنیت، خواسته مشخص دوباره تکرار شده است (+).
ضمانت اجرایی قطعنامههای شورای امنیت
به گزارش پایگاه «یک بیست»، ماجرای الزام آوری قطعنامههای شورای امنیت همواره در مخاصمات جهانی مورد تفسیرهای گوناگونی قرار گرفته است. و کشورها بنا به منافع خود نسبت به آن موضع گرفتهاند (به عنوان نمونه درگیری آلبانی و انگلیس؛ آفریقای جنوبی و نامیبیا؛ لیبی و آمریکا در ماجرای لاکربی؛). کار به جایی کشیده شده است که شورای امنیت در قطعنامههای الزامآور خود مجبور به تاکید بر این نکته است (+).
اما اینکه بر روی کاغذ، دولتها خود را متعهد به عمل به قطعنامههای شورای امنیت بداند با این که در عمل و در صحنه واقعی جهان نیز این قطعنامهها ضمانت اجرایی کافی وجود داشته باشد، تفاوت بسیار مهمی وجود دارد.
عملکرد دولتها و ضعف ساختاری سازمان ملل در اعمال فشار به دولتها موجب شده است که شانس موفقیت قطعنامهها بیشتر تحت تاثیر بازیهای سیاسی قرار گیرد… یکی از دلایل عدم اجرای قطع نامه های شورای امنیت ازجانب دول عضو تردیدی است که دولتها نسبت به مشروعیت این قطعنامهها دارند. بنابراین وجود یک ارگان حقوقی که قادر باشد بطور مستقل و بدون ملاحظات سیاسی اعتبار قطعنامههای شورای امنیت را از نظر مطابقت آنها با اهداف منشور و حقوق بین الملل بررسی نماید، ضروری است[۳].
مهمترین شاهد این ماجرا نیز میزان عمل رژیم صهیونیستی نسبت به قطعنامههای سازمان ملل است که توسط شورای امنیت نادیده گرفته شده است (+، +).
سایر سازمانهای وابسته به سازمان ملل هم نیز همین مشکل عدم ضمانت اجرا را دارا هستند؛ به عنوان نمونه دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) به عنوان مهمترین رکن قضایی سازمان ملل در سال ۱۹۸۶ رای صادر میکند، و ضمانت اجرای آن هم مشخص است ولی ملاحظه می شود که کشوری که حکم علیه او صادر شده از اجرا استنکاف می کند. همین موضوع در خصوص آراء لازم الاجرای سازمان تجارت جهانی (WTO) نیز گاه اتفاق می افتد (+).
ضمانت اجرایی قطعنامهها فقط زمانی است که ارادهی سیاسی قوی برای اجرای آن توسط آمریکا و چند کشور مهم دیگر (مثلا انگلیس) وجود داشته باشد. هر وقت چنین انگیزهی سیاسی نباشد، قطعنامهها یا اصلا اجرا نمیشوند یا خیلی کم و ضعیف اجرا میشوند. کشورهای دیگر دنیا نیز وقتی این ارادهی سیاسی را نبینند چندان جدی نخواهند گرفت؛
کمیته تشکیل شده توسط قطعنامه ۱۷۳۷، ۵ سال پس از تشکیل در گزارشی نوشت (+):
۱۲۴ کشور جهان حتی حاضر نیستند یک گزارش یک صفحهای درباره نحوه اجرای تحریم های وضع شده علیه ایران به شورای امنیت ارسال کنند.
جالب آنکه از ۶۶ کشوری هم که تا سال ۲۰۱۱ گزارشهایی به کمیته تحریمها ارسال کردهاند، بیش از ۸۰ درصد گزارشها اعلانهایی یک صفحهای است از این که موارد قطعنامه به دستگاههای آن دولت اطلاعرسانی شده است یا در آن کشور موردی از نقض تحریمهای ایران که نیازمند برخورد یا رسیدگی باشد وجود نداشته است.
تا اواخر سال ۲۰۱۴ از حدود ۳۳۰ گزارشی که به این کمیته ارسال شده تنها حدود ۱۲ درصد آن بعد از سال ۲۰۱۰ (یعنی زمان صدور شدیدترین قطعنامه) از سوی کشورها ارسال شده است. یعنی در ۴ سال اخیر تنها ۴۰ گزارش ارسال شده است. به عنوان نمونه در سال ۲۰۱۳ تنها دو گزارش آن هم فقط از سوی عربستان ارسال شده است (+).
همین کمیته یک سال پس از قطعنامه ۱۹۲۹ درباره کماثری تحریمها نوشت (+):
ایران به استفاده از شرکت های صوری ودیگر روش های غیرآشکار برای دور زدن تحریم های سازمان ملل متحد، به ویژه درکشتیرانی، معاملات مالی و نقل وانتقال تسلیحات غیرهسته ای ومتعارف و مواد مرتبط با آن ادامه می دهد… با توجه به استفاده از اسامی صوری برای تاسیس شرکت های صوری دست اندرکار تهیه و تامین مواد غیرقانونی ایران توانسته است باموفقیت از تاثیرات منفی تحریم ها بر علیه شرکت ها، سازمان ها و برخی افراد سپاه بگریزد.
تحریمهای شورای امنیت، اصلی، جدید و اثرگذار نیستند
همانطور که مشاهده شد، تحریمهای شورای امنیت شامل مسائل مرتبط با هستهای و موشکی است. و اساسا شامل تحریمهای اصلی و مهمی که اثراتی بر اقتصاد داشته است از جمله تحریمهای بخش انرژی (نفتی) و مالی (به ویژه بانک مرکزی و عدم تبادل مالی با دلار)، نمیشود. مقایسه تطبیقی تحریمهای سازمان ملل با تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا به خوبی فرعی و مهم نبودن آن را نشان میدهد (+).
نکته مهم دیگر درباره این تحریمها جدید نبودن آنهاست. فهرست تحریمهای شورا پیش از این توسط دیگران تحریم شده بودند.
در واقع اغلب کالاها و تجهیزاتی که در این قطعنامهها ذکر شده و مشمول تحریم قرار گرفته، پیش از این توسط آمریکا و همپیمانان او تحریم شده بود، و شرکتهای داخلی مرتبط با صنایع نظامی و هستهای برای تهیه این تجهیزات از روشهای دور زدن تحریمها استفاده میکردند (+).
درباره تحریمهای عدم اشاعه (شامل برنامه هستهای و موشکهای بالستیک) آمریکا علیه ایران به قانونهای مصوب کنگرهی آمریکا در سالهای ۲۰۰۰، ۲۰۱۰، ۲۰۱۱، ۲۰۱۲ و دستورهای اجرای فراوان رئیس جمهور در این باره مراجعه کنید (+).
وقتی تحریمهای سازمان ملل «اصلی» و «جدید» نیستند و از طرفی ضمانت اجرایی قطعنامهها منوط به اراده سیاسی آمریکا است، لذا نسبت به تحریمهای دیگر، از اهمیت و اثر بسیار کمی برخوردار میشود. اندیشکده بحران در گزارشی پیرامون تحریمهای ایران نوشت (+):
تحریم های یک جانبه و چندجانبه آمریکا و اروپا عمیق تر و موثرتر از تحریم های سازمان ملل متحد بوده است.
کارکرد اصلی قطعنامههای شورای امنیت که در واقع توسط ۵ کشور دارای حق وتوی آن اعمال نظر و جهتگیری میکند، فراهم کردن بستری برای پذیرش عام نسبت به تحریمهای گسترده و خواست سیاسی آمریکا بوده است.
به دلیل بینالمللی بودن و استناد به سازمان ملل، یک تاثیر رسانهای جدی دارد… منظور از اثر رسانهای اینست که بعد از این تحریمها، غرب و خصوصاً امریکا این امکان را مییابد که مانور رسانهای جدی علیه ایران به راه بیاندازد و سایر کشورها را با تحریمهای خود همراه کند. مثلاً بعد از قطعنامه شورای امنیت است که اروپا تحریمهای خود را شروع میکند و در مصوبات خود، اعلام میکنند که در راستای مصوبات شورای امنیت و برای محدود کردن تعامل با ایران، اروپا این تحریمها را اعمال میکند. البته دقت در مفاد تحریمهای اروپا نشان میدهد که این تحریمها بسیار فراتر از تحریمهای شورای امنیت است (+)
در همین راستاست که مهمترین و گستردهترین قانون تحریمی آمریکا (CISADA) حدود ۲۱ روز بعد از صادر شدن قطعنامه ۱۹۲۹ ابلاغ شد. یعنی فرایند طراحی این قانون و طرح شدن آن در کنگره آمریکا پیش از قطعنامه ۱۹۲۹ بوده است اما دولت آمریکا جهت همراه کردن کشورهای مختلف با تحریمهای ظالمانه خود تاریخ ابلاغ آن را بعد از تصویب آن قطعنامه قرار داد تا از نظر رسانهای به نظر برسد در همان راستاست. ۱۵ دسامبر ۲۰۰۹ (حدود ۶ ماه قبل از قطعنامه) طرح دریافت شده، ۱۱ مارچ ۲۰۱۰ (حدود ۳ ماه قبل از قطعنامه) در کنگره مطرح، ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰ (۱۵ روز بعد از قطعنامه) در کنگره تصویب و ۱ جولای (۲۱ روز بعد از قطعنامه) توسط اوباما ابلاغ شد (+). تحریمهای اتحادیهی اروپا و کشورهایی چون انگلیس و کانادا نیز همگی بعد از قطعنامهها وضع شدهاند.
قطعنامههای شورای امنیت لغو یا تعلیق میشود؟
حال که تحریمهای شورای امنیت از اهمیت عملی و اقتصادی خاصی برخوردار نیستند؛ دلیل تاکید تیم دیپلماسی کشورمان (+ و + و +) بر این تحریمها چیست؟ ریشه این تغییر رویکرد را باید در ایستادگی و عدم انعطاف آمریکابرای لغو تحریمهای خود دید. مقامات آمریکایی بارها و بارها با صراحت کافی و به صورت علنی بر این نکته تاکید کردهاند که هیچ تحریمی لغو نخواهد شد (+ و +). در همین راستا رسانهی دولتی انگلیس در تحلیل مذاکرات نیویورک (اواخر شهریور ۹۳) نوشت (+):
به نظر میرسد که ایران پذیرفته دولت آمریکا نمیتواند به راحتی کنگره این کشور را راضی به لغو یا تعلیق تحریمها کند، برای همین سعی دارد تا با برداشتن تحریمهای شورای امنیت از مشروعیت تحریمهای آمریکا بکاهند و راه را برای لغو آنها باز کنند.
این خط خبری که توسط بی بی سی علنی شد، مدتهاست توسط تیم دیپلماسی کشور در حال تبلیغ و ترویج است. وزیر امور خارجه درباره درخواست لغو تحریمهای شورای امنیت پیش از مذاکرات نیویورک در شهریور ۹۳ میگوید (+):
هیچ توافقی عملیاتی نخواهد شد مگر این که اعضای ۱+۵ تعهد خود را در مورد لغو تحریم های شورای امنیت اجرایی کند.
وی چند روز بعد در برنامه گفت وگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما گفت (+):
کشورهای گروه ۱+۵ در هر توافقی باید متعهد شوند که تحریمها را بردارند. توافق جامع ایران و ۱+۵ منجر به این میشود که اعضای این گروه که پنج عضو دارای حق وتو در شورای امنیت را تشکیل میدهند، قطعنامهای را به این شورا ارائه داده و آن را به تصویب برسانند که براساس آن، تحریمها علیه ایران لغو شود.
عباس عراقچی معاون وزیر خارجه نیز در همین مورد گفت (+):
در صورت توافق نهایی آنها تعهد میکنند که مصوبات شورای امنیت را برای برداشتن تحریمها بگیرند.
این سخنان آقای ظریف در این راستا بسیار حائز اهمیت است (+):
ما محدودیت هایی که پرزیدنت اوباما برای وادار کردن کنگره به لغو تحریم ها با آن مواجه است را درک می کنیم و همانطور که ما نمی پذیریم آنها از ما امری غیرممکن را بخواهند، ما هم از آنها نمی خواهیم که اقدامی غیرممکن انجام دهند. ما در امور داخلی امریکا دخالت نمی کنیم، اگر اوباما به ما قول می دهد که کاری بکند، ما آن را می پذیریم و به قولش احترام می گذاریم.
هدف اصلی این راهبرد این است که پیکان شکست در مذاکرات و برنداشته شدن تحریمها به سمت آمریکا نرود. لذا گزاره مهم بودن تحریمهای شورای امنیت را جایگزین اهمیت تحریمهای آمریکا میکنند. با این کار اولا اساسا نقطهی اصلی تحریمها را تغییر داده و با بازی رسانهای، نقطهی دیگری را به عنوان مساله اصلی تحریمها عنوان میکنند. دوم اینکه آمریکا را از معرض این توقع که باید تحریمها را لغو کند خارج میکنند، سوم آنکه با توجه به ساز و کار شورای امنیت (رای گیری، استناد به گزارشهای آژانس بین المللی انرژی اتمی و…) و در صورت عدم تعلیق قطعنامهها، تیم دیپلماسی دولت میتواند فشارهای بیشتری به داخل بیاورد تا به بهانه کسب اعتماد «جهانیان» (اعضای شورای امنیت!) امتیازات بیشتری داده شود. چهارم از نظر رسانهای میتوانند بگویند که آمریکا میخواست تحریمها را لغو کند اما شرایط جهانی مساعد نبود. به این ترتیب کمی از بدبینی داخلی نسبت به آمریکا کم کنند.
اما با همه این تفاسیر آیا اصلا احتمالی وجود دارد که قطعنامههای شورای امنیت لغو یا تعلیق شود؟ به چند نکته باید توجه داشت:
فرایند حقوقی رفع تحریم های شورای امنیت علیه ایران، بسیار دشوار و زمان بَر است… به راحتی تحریم ها لغو نخواهد شد چون نیازمند قطعنامه جدید است و با توجه به صف بندی و تضاد منافع که در شورای امنیت وجود دارد، چشم اندازی که در کوتاه مدت، اعضای دایم شورای امنیت به توافق برسند و قطعنامه لغو تحریم ها را صادر کنند وجود ندارد (+).
کشورهای طرف مذاکره ایران این اختیارو صلاحیت را ندارند که در مورد محتوای قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل حرف زده و با ما به توافق برسند… درتوافق نهایی هم چنین چیزی {لغو تحریمهای سازمان ملل} نخواهد بود .چون طبق ماده سوم منشور سازمان ملل متحد اگر چند کشور عضو سازمان ملل با هم توافق کرده و این توافق در تعارض با قطعنامه شورای امنیت باشد، قطعنامه بر این توافق اولویت خواهد داشت و در نتیجه در دستور کار قرار گرفتن این مسئله فایده ای نداشته و قانونی نیست.
اگر از این رویکرد تیم دیپلماسی هم گذر کنیم، نکتهی مهمی وجود دارد که
اساسا بر چه اساسی، بر چه مبنای حقوقی، و با تکیه بر کدام عقلانیت، در
برنامه اقدام مشترک (معروف به توافقنامه ژنو) که به گفتهی معاون وزیر
خارجه پس از امضای آن «این سند مبتنی بر یک سری اقدامات داوطلبانه است و بیشتر یک بیانیه سیاسی به شمار میرود» (+)،
به قول غیر رسمی طرف متخاصم درباره یک وظیفه حقوقی درباره یک نهاد حقوقی،
اکتفا کرده و آن را مبنای امتیاز دادن به طرف مقابل قرار دادیم؟ اگر از این
خطای حقوقی و متکی بر پایههای لرزان حسن نیت به ۵+۱، عبور کنیم، آیا به
همین قول سیاسی نیز میتوان امید داشت؟
همه قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران، به صورت غیر قانونی بر اساس فصل
هفتم منشور تصویب شده اند و تغییر یا لغو آنها، توسط خود شورا و منوط به
قطعنامهای بر اساس همین فصل است. قطعنامههای شورا با اکثریت ۹ عضو از
مجموعه ۱۵ عضو تصویب میشود. و در میان اعضای گروه ۱+۵، ۵ عضو دائم نه تنها
دارای حق وتو هستند بلکه در این زمینه نظر موافق شان، شرط تصمیمگیری است.
هر چند از نظر سیاسی (و نه لزوما حقوقی) تا کنون هیچ موردی در عملکرد
شورای امنیت دیده نشده که اعضای دائم در مورد تصویب قطعنامهای متفق القول
باشند ولی اعضای غیردائم مانع از حصول اکثریت لازم شده باشند. در واقع ۱۰
عضو دیگر در شورای امنیت نقش نمایشی دارند و اصل تصمیمات بر اساس ارادهی
سیاسی اعضای دارای حق وتو صورت میگیرد.
حال توجه به این نکته بسیار مهم خواهد بود که اساسا تبدیل ماجرای هستهای
کشورمان به یک بحران سیاسی (غیر از خطاهای باند نیویورکی) توسط دشمنیها و
خصومتهای همین اعضای دائم شورای امنیت که طرف مذاکره بودند، شکل گرفت. اگر
بنا بود اینها حسن نیت و ارادهای برای حل پرونده هستهای داشته باشند،
اصلا کار به قطعنامهها نمیرسید. مسئله این است که نه تنها ارادهای میان
اعضای دائم برای استفاده از این فرصتها وجود ندارد بلکه برخی از آنها،
شورا را گردنهای میدانند که به سادگی و به نام جامعه بینالمللی و
مسئولیتهای حفظ صلح و امنیت جهانی میتوانند تحمیل خواستههای نامشروع خود
بر ایران را ادامه دهند.
با توجه به این که تیم مذاکره کننده ایران کاملا با سیستم سازمان ملل و قطعنامههای شورای امنیت آشناست، آنها باید بدانند که قابلیت اصلاح تحریمهای شورای امنیت که به نتیجه تحقیقات آژانس بینالمللی انرژی اتمی وابسته است، بسیار محدود است
پاورقی:
[۱] سید محسن عمادی، تحریمهای اقتصادی سازمان ملل، فصلنامه سیاست خارجی، بهار ۹۱
[۲] UN Doc. Statement by the President of the Security Council, S/PRST/2006/ 15, 29 March 2006.
[۳] یوسف مولایی، استاد حقوق دانشگاه تهران، قدرت اجرایی قطعنامه های شورای امنیت، مجله حقوق و علوم سیاسی، دوره