کد خبر: ۲۶۸۳۳۳
زمان انتشار: ۱۰:۴۰     ۱۸ آبان ۱۳۹۳
به احترام آن که کیلومترها جلوتر از خط مقدم نبرد، جلیقه ضد گلوله به تن نمی کند
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598 /حسین قدیانی: وقتی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، هر توافقی را بهتر از عدم توافق می‌داند، آن هم در شرایطی که اوباما و جان کری دقیقا عکس‌ ایشان، بر منافع ملی آمریکا اصرار دارند و عدم توافق را بهتر از توافق بد با ایران می‌دانند، مع‌الاسف باید حق بدهم به جناب نوبری‌، آن عصر پاییزی که در راه‌پله روزنامه گرفتمش به حرف با این پرسش گمانم اساسی که «عاقبت آیا دیپلمات متعهد داریم یا نه؟»

- چرا نداریم، همین لاوروف و جان کری‌!
در این حدود 15 سالی که از قلم‌زنی‌ام در مطبوعات می‌گذرد، هرگز و با هیچ بهانه‌ای به تعریف از دشمن نپرداخته‌ام لیکن این یکی را ناگزیر بودم. بگذریم که اساسا این پاسح، نه از آن من که از آن یکی از اصحاب دیپلماسی است که به محک تجربه، نقدهای جدی دارد به دست فرمان دیپلمات‌های مذاکره‌کننده با غرب.  اگر جناب ظریف، تجربه السابقون دیپلماسی را قبول ندارد، من نگاه ایشان را جلب می‌کنم به نوشته سنگ‌ مزار شهیدی از همین بهشت‌زهرای تهران؛ «چرا دشمنان باید روی باطل خود محکم باشند اما ما روی موضع حق خود سست و ضعیف باشیم؟»
واقعا چرا جناب ظریف؟! چرا منافع کاخ سفید برای اوباما و جان کری مهم است اما از نظر شما هر توافقی با 1+5 بهتر از عدم توافق است؟! آیا با این جمله که مع‌الاسف چکیده استراتژی شما در مذاکرات است، منافع ملی‌ جمهوری اسلامی استیفا می‌شود؟!

شگفتا! آن که باید متعهد به باطل باشد، سفت و سخت موضع شیطانی خود را چسبیده، نم هم پس نمی‌دهد، این سو که باید متعهد به حق مسلم ملت خود باشد، صرف‌نظر از این حق مسلم می‌کند و در خاک دشمن، جلوی چشم دشمن، درددل‌های انتخاباتی خود را با خصم در میان می‌گذارد!

چه مسرور می‌شدیم تفاوت میان وزیر خارجه آمریکا و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در چیزهای دیگری دیده می‌شد، نه اینکه جان کری، آن را بگوید و جناب ظریف، این! آیا زیبنده است که برای طرف ایرانی، صرف توافق، اصل باشد و برای طرف غربی، نفع جبهه بطالین عالم، بویژه اسرائیل؟!

بامزه‌تر از این تفاوت، تشابه گاه و بی‌گاه رفتار و گفتار دو سوی میز مذاکره است. مستند به سخنان جان کری ، اوباما و ایضا طرف ایرانی، بعضا شک می‌کنیم که هم این سوی میز مذاکره و هم آن سوی میز، دنبال رفع دغدغه‌های انتخاباتی خود هستند و این وسط، هسته‌ای بهانه است!

قدر مسلم این تشابه، محصول آن تفاوت است. تفاوتی که آنگونه باشد، تشابه هم می‌شود همچنین.

***
از میدان دیپلماسی برگردیم به صحنه رزم. اینجا وضع‌مان بهتر است، خیلی بهتر است! اینجا وقتی می‌گویی «سردار متعهد» حتی خود دشمن هم یاد ژنرال بخت‌برگشته‌اش یعنی پترائوس نمی‌کند بلکه همه‌جا سخن از تعهد حاج‌قاسم سلیمانی بر منافع ملی است. تعهدی متمایز که البته با تخصصی ممتاز عجین شده است. فرمانده سپاه قدس، کیلومترها جلوتر از خط مقدم ام‌القری، زیرکانه دشمن را عقبِ عقبِ عقب نگه داشته تا بلکه دیپلمات ما از موضع عزت و غرور با دشمن سخن بگوید. افسانه‌هایی که درباره سردار چفیه‌به‌دوش سپاه خامنه‌ای ساخته شده، بعضا این تصور را در اذهان دامن می‌زند که این مرد هر چه می‌پوشد، جلیقه ضدگلوله است! لیکن عکس‌های حاج‌قاسم، چیز دیگری می‌گوید!

دشمن با همه بزرگی‌اش- آنگونه که بعضی‌ها هنوز هم توهم زده‌اند کدخداست!- در نظر فرمانده برون‌مرزی‌ ما حقیر است، حقیر. چرا که برای حاج‌قاسم، خدا بسیار بسیار بسیار بزرگ‌تر از کدخداست... و از این هم بزرگ‌تر است. آن جلیقه ضدگلوله که حاج‌قاسم در اوج معرکه و جنگ نمی‌پوشد یعنی که جناب دیپلمات! اندکی کمتر از کدخدایی که دیگر نیست بترس!

***
آن که دارد «مبارزه» می‌کند، کار خود را خوب بلد است. آن که دارد «مذاکره» می‌کند را به تخصص بیشتر دعوت می‌کنیم! یک شأنی دارد واژه «تعهد» که دیگر حیفم می‌آید هر جایی خرجش کنم!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها