اقدامات پلیسی برای به دست آوردن ردی از این مدیر کلاهبردار به دنبال اعلام شکایتی از سوی شوهر این زن در دستور کار قرار گرفت.
مرد مالباخته درباره جزئیات کلاهبرداری از همسرش به کارآگاهان فتای
مازندران گفت: اهل و ساکن شهر قائم شهر هستم. همسرم را خیلی دوست دارم. سال
84 بود که زنم به یک بیماری روحی و روانی عجیب مبتلا شد. او افسردگی شدیدی
گرفت. همیشه در ترس از مرگ و دنیای دیگر قرار داشت.
زندگی او از آن روز همواره همراه با ترس از مرگ سپری میشد. از اینکه او
را در چنین وضعیتی میدیدم زندگی برایم جهنم شده بود. دیدن اینکه او ذره
ذره در برابر چشمانم مانند شمعی میسوزد و آب میشود، دقایق بدی را برای ما
رقم زده بود. پزشکان زیادی با توصیه دوستانم او را معاینه کردند اما
فایدهای نداشت. هر دارو و درمانی لازم بود انجام دادم اما بیفایده بود.
در حالی که ناامیدی و یأس از درمان این بیماری بر زندگی ما چنبره زده بود،
یک روز دریچه امیدی به زندگی ما باز شد. من در حال جست و جو در فضای
اینترنت بودم که آگهیای توجهم را به خود جلب کرد. سفارش دهنده آگهی ادعا
کرده بود با ارتباطاتی که در فضاهای عرفانی دارد، قادر است بسیاری از
بیماریهای روحی و روانی را به سادهترین روش درمان کند.
با خواندن این آگهی انگار زندگی بار دیگر به روی من لبخند زده بود. تصور
اینکه کسی بتواند مرا و زندگیام را از کابوس هر روز عذاب کشیدن همسرم
برهاند انرژی مضاعفی به کالبد زندگیام بخشیده بود.
به هر ترتیبی بود نشانی و شماره تلفن آنها را پیدا کردم. پس از تماس با
مدیران شبکه ماهوارهای در تهران با او قرار گذاشته و درباره مشکلات
زندگیام صحبت کردم. او چند سیدی برایم فرستاد. بعد از آن تماسهای آنها
شروع شد و مرا مجاب کردند تا برای شرکت در کلاس هایشان به تهران بروم.
چندین بار در کلاسهای عرفانی که برگزار کرده بودند شرکت کردم و برای هر
بار شرکت مبلغی را پرداخت میکردم.
حاضر بودم همه زندگیام را بدهم تا این مشکل حل شود. مدتی بعد از قرارهای
حضوری، آنها تماس گرفته و ادعا کردند از طریق بحثهای عرفانی و معنوی
قادرند برای همسرم بعد از مرگ شفاعت کرده و او را مستقیم روانه بهشت کنند.
با این صحبتهای اغواکننده بود که همسرم را فریب داده و او را تشویق
کردند تا 300 میلیون ریال به حساب آنها واریز کند. این در حالی بود که من
از این اتفاق بیاطلاع بودم.
مأموران پلیس فتای مازندران که با اعلام این شکایت از سوی شوهر این زن در
جریان ماجرا قرار گرفته بودند با اطلاعاتی که درباره نشانیهای ظاهری مدیر
کلاهبردار در اختیارشان قرار گرفته بود، ردیابی مدیر شبکه ماهوارهای را در
دستور خود قرار دادند.
آنان در جریان بررسیهای خود مخفیگاه مرد کلاهبردار را ردیابی و او را در
تهران بازداشت کردند. این مرد وقتی از سوی پلیس مورد بازجویی قرار گرفت
ابتدا با ارائه اطلاعات انحرافی سعی در گمراه کردن مأموران داشت ولی وقتی
دانست پلیس با دلایل و مدارک مستند او را عامل کلاهبرداری میداند، لب به
اعتراف گشوده و ماجرای کلاهبرداری 300 میلیون ریالی را به گردن گرفت.
وی در اعترافات خود گفت: من دارای دفتر نمایندگی از طرف این شبکه
ماهوارهای نوظهور هستم. ما با انجام تبلیغات فراوان سعی داریم مخاطبان
زیادی را برای این شبکه جذب کنیم.
وی ادامه داد: وقتی مشتری خاصی به ما مراجعه میکند، ما قابلیتهایی که
مدیر ارشد شبکه در اختیارمان قرار داده را به آنها ارائه میدهیم. وقتی
پولهایی را دریافت کردیم بعد از کسر پورسانت خودمان بقیه پول را از طریق
صرافی در تهران به حساب صاحب شبکه در خارج از ایران واریز میکنیم.
وقتی این مرد بعد از دیدن آگهی به دفتر ما زنگ زد ما همان حرفها و
وعدهها را درباره معالجه همسرش به او دادیم او هم پذیرفت تا با مراجعه و
حضور بیشتر با امکانات ما آشنا شود. حتی چندین نمونه از سیدیهای آموزشی
ما را تهیه کرد.
وقتی توانستیم اعتماد کامل او را جلب کنیم و فهمیدیم او در خانه نیست با
همسرش تماس گرفته و با سوءاستفاده از وضعیت روحی و روانی او ادعا کردیم
قسمتی از بهشت را در اختیارش قرار میدهیم و او دیگر بعد از مرگش نباید
نگران عذاب و برزخ باشد. او هم در ازای این کارمان پول درخواستی ما را که
300 میلیون ریال بود به حساب ما واریز کرد.
با توجه به این اعترافات و اینکه وی ادعا میکرد مرد دیگری نیز با او همکاری داشت مأموران، همدست او را نیز بازداشت کردند.