کد خبر: ۲۶۷۱۱
زمان انتشار: ۱۹:۱۴     ۲۵ آبان ۱۳۹۰
آمریکا که سال 2003 به بهانه یافتن تسلیحات هسته‌ای و حفظ امنیت بین‌الملل حضور نظامی در عراق را آغاز کرده بود سرانجام اوایل آبان رسما خروج کامل از این کشور را اعلام کرد. درحالی که از جمع 150 هزار نیروی نظامی، 47 هزار نیرو در عراق مانده‌اند، اوباما رئیس‌جمهور آمریکا رسما طرح خروج را تا پایان سال 2011 اعلام کرد تا عراق پس از سال‌ها اشغال جشن آزادی و استقلال را برگزار کند.
آمریکا که سال 2003 به بهانه یافتن تسلیحات هسته‌ای و حفظ امنیت بین‌الملل حضور نظامی در عراق را آغاز کرده بود سرانجام اوایل آبان رسما خروج کامل از این کشور را اعلام کرد. درحالی که از جمع 150 هزار نیروی نظامی، 47 هزار نیرو در عراق مانده‌اند، اوباما رئیس‌جمهور آمریکا رسما طرح خروج را تا پایان سال 2011 اعلام کرد تا عراق پس از سال‌ها اشغال جشن آزادی و استقلال را برگزار کند.

البته آمریکا با حربه‌های مختلف به دنبال ادامه حضور در عراق است ، چرا که خروج از این کشور به منزله از دست دادن منافع بسیاری برای واشنگتن در عراق و منطقه می‌باشد. نکته قابل توجه در تحرکات منطقه‌ای آمریکا، تاکید آن بر ادامه حضور نظامی در منطقه و حتی تقسیم نیروهای خارج شده از عراق در کشورهای عربی است . آمریکا در حالی به دنبال تشدید نظامیگری در منطقه است که این سیاست را در چند محور مستقیم و غیرمستقیم اجرایی می‌سازد.

ابعاد سیاست‌های نظامی آمریکا
الف‌‌ـ‌ سیاست‌های مستقیم: ‌چنان‌که مقامات آمریکایی ذکر کرده‌اند آنها نیروهای خارج شده از عراق را به آمریکا باز نخواهند گرداند، بلکه در کشورهای عربی تقسیم خواهند کرد. محور این جابه‌جایی را نیز کویت، بحرین، قطر و امارات تشکیل می‌دهند. آنها برای توجیه این اقدام ادعای مقابله با تهدیدات جمهوری اسلامی ایران و نیز مقابله با چالش‌های امنیت احتمالی در عراق به دلیل جنگ داخلی و نیز فعالیت گروه‌های تروریستی را مطرح کرده‌اند.
بسیاری از ناظران سیاسی طرح سپر موشکی در ترکیه را مکملی برای نظامیگری جدید آمریکا در منطقه می‌دانند.

ب‌‌ـ‌ سیاست‌های غیرمستقیم: آمریکا در کنار عملکردهای مستقیم برای نظامیگری در منطقه از مولفه قدیمی خود یعنی ناتو نیز برای رسیدن به این مقصود بهره‌برداری می‌کند. روند تحولات نشان می‌دهد که ناتو به دنبال حضور گسترده‌تر در خلیج‌فارس و اجرای توافقات گذشته با کشورهای عربی است. براساس توافقات استانبول 2004، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس بویژه امارات و قطر همکاری‌های نظامی خود را با ناتو آغاز کرده‌اند که تاکنون در قالب برگزاری رزمایش‌های مشترک، تبادل اطلاعات و در نهایت آموزش بخشی از نیروهای این کشورها توسط ناتو صورت گرفته است.

نکته قابل توجه در تحرکات اخیر ناتو گسترش دامنه فعالیت این همکاری‌هاست. رویکرد وارد ساختن کشورهای عربی بویژه امارات و قطر به جنگ لیبی به گونه‌ای که حتی فرماندهی نیروهای به اصطلاح حافظ صلح در لیبی به قطر واگذار شد در کنار اهدای نقش به کشورهای عربی در تحولات افغانستان در این جهت صورت می‌پذیرد.
ناتو نشان داده که دامنه فعالیت خود را از اروپا خارج ساخته و به دنبال گسترش آن به سراسر جهان از جمله کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس است. این طرح در حالی اجرا می‌شود که جهانیان اذعان دارند ناتو در اصل همان بازوی نظامی آمریکاست، چرا که محوریت ناتو را آمریکا تشکیل داده و در اصل این پیمان مکملی برای تقویت سیاست‌های نظامی واشنگتن در صحنه بین‌الملل به شمار می رود . سیاستی که ضمن مهار اروپا،‌ از این کشورها ابزاری برای تحقق اهداف سلطه‌طلبانه آمریکا ایجاد می‌کند.

اهداف طرح
آمریکا در قبال خلیج‌فارس مانند استعمارگران قدیمی، دارای اهداف پایدار و ثابتی است که برای تحقق آن به هر ابزاری متوسل می‌شود. اکنون نیز با توسعه نظامیگری مستقیم یا بهره‌گیری از ناتو به دنبال تکرار این طرح‌هاست.

1 ـ حفظ شریان انرژی: غرب همواره حفظ و انتقال دائمی شریان انرژی به اروپا و آمریکا را محور سیاست‌های جهانی خود قرار داده است و منطقه خاورمیانه نیز به دلیل برخورداری از منابع عظیم انرژی کانون‌ توجهات غرب بوده است. در شرایط کنونی که غرب با بحران شدید اقتصادی همراه شده و بشدت به منابع انرژی نیاز دارد، نظامیگری و حضور فعال در خاورمیانه و آفریقا مهم‌ترین مولفه برای تامین انرژی غرب را به خود اختصاص داده است.

2 ـ حفظ سلطه جهانی: آمریکا که در حوزه دیپلماسی عمومی جایگاه چندان مطلوبی در جهان ندارد، همچنان نظامیگری را اصلی‌ترین محور برای حفظ هژمونی جهانی خود می‌داند. البته نظامیگری اوباما یا دوران بوش، رئیس‌جمهور سابق آمریکا دارای تفاوت‌هایی است و آن این‌که بوش لشکرکشی و سلطه آشکار نظامی به کشورها را به بهانه مبارزه با تروریسم در دستورکار داشت، ولی اوباما ادعاهای بشردوستانه و کمک به ملت‌ها در برابر تهدیدات خارجی و به اصطلاح باقی ماندگان گروه‌های تروریستی را برای نظامیگری سرلوحه فعالیت خود قرار داده است. آمریکا با حضور نظامی در کشورها و نیز طرح سپر موشکی سلطه نظامی به عنوان تنها برگ برنده خویش در صحنه بین‌الملل را پیگیری می‌کند. در حوزه نظامی و دیپلماسی آمریکا با چالش‌های گسترده‌ای مواجه است، لذا نظامیگری تنها مولفه‌ای است که می‌تواند آمریکا در آن برتری جهانی خویش را نشان دهد.

3 ـ چتر امنیتی برای رژیم صهیونیستی: آمریکا هرچند ادعای حمایت نظامی از کشورهای عربی را مطرح می‌کند، اما در عمل یک اصل را پیگیری می‌کند و آن حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است. براساس طرح‌های اوباما در سال 2009 که مورد تاکید هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا نیز قرار گرفته ایجاد چتر امنیتی و هسته‌ای برای رژیم صهیونیستی است. آنها تاکید کرده‌اند که در کنار افزایش کمک‌های نظامی از جمله طرح سپر موشکی «گنبد آهنین» در منطقه نیز مجموعه‌ای از طرح نظامی را برای امنیت این رژیم اجرا خواهند کرد. حضور نظامی گسترده کشورهای عربی و اجرای طرح سپر موشکی در ترکیه از جمله این طرح‌هاست.

آمریکا با حضور نظامی بیشتر در کشورهای عربی در اصل به دنبال مهار این کشورها و استفاده از آنان برای مقابله با جبهه مقاومت است. به عبارت دیگر صهیونیست‌ها که در سبد نظامی با تزلزل شدید مواجه شده‌اند برآنند تا از حضور آمریکا و ناتو برای تامین امنیت و استمرار تهدید منطقه‌ای بهره‌برداری کنند. در اصل پشت سر نظامیگری ناتو و آمریکا در منطقه، صهیونیست‌ها قرار دارند که نظامیگری و به چالش کشاندن منطقه را در لوای نام آمریکا و ناتو اجرا می‌کنند.

4 ـ مقابله با بیداری اسلامی: آمریکایی‌ها در ادعاهای خود برای نظامیگری مقابله با تهدیدات ایران را مطرح کرده‌اند. هرچند که آنها برآنند تا این را برگرفته از فعالیت‌های نظامی و هسته‌ای ایران عنوان کنند، اما بررسی تحولات منطقه حقایق دیگری را آشکار می‌سازد و آن هراس آمریکا از اندیشه‌های انقلاب اسلامی است. جهانیان حتی غرب اذعان دارند که جمهوری اسلامی ایران هرگز کشوری را تهدید نکرده و فعالیت‌های نظامی آن صرفا جنبه دفاعی دارد و فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی نیز کاملا در مسیر صلح‌آمیز بوده و هرگز از مسیر آن نیز خارج نشده و نخواهد شد.

نکته مهم آن‌که اندیشه‌های انقلاب اسلامی با محوریت خوداتکایی و دوری از وابستگی در کنار سرمشق‌هایی برای اتحاد ملت‌ها در برابر غرب و رژیم صهیونیستی، تهدیدی جدی علیه منافع آمریکا و رژیم جعلی صهیونیست‌هاست و اندیشه‌ای که از هر بمب اتم و موشکی کارآمدتر بوده و غرب بشدت از آن در هراس است. غرب و صهیونیست‌ها درحالی با فضاسازی تبلیغاتی برآنند تا به این امر سرپوش بگذارند که حضور نظامی گسترده در منطقه را مولفه‌ای می‌دانند که شاید با آن بتوانند بیداری اسلامی ایجاد شده در منطقه با الگوهای انقلاب اسلامی را مهار و به مقابله با تحرکات آینده آن بپردازند. آنها ازپیروزی بیداری اسلامی در منطقه در هراس هستند و برآنند تا به هر نحوی به مقابله با آن بپردازند که حضور نظامی در منطقه با ادعای ایران‌هراسی بخشی از این طرح است.

نتیجه‌گیری
در جمع‌بندی کلی از تحولات منطقه و تحرکات آینده و ناتو می‌توان گفت که دولتمردان آمریکا برخلاف ادعاهای گذشته خویش مبنی بر تغییر، همچون گذشتگان به دنبال نظامیگری سراسری در مناطق استراتژیک جهان هستند تا از نظامیان به عنوان آخرین برگه سلطه خویش در جهان بهره‌برداری کنند تا شاید بتوانند از زوال بیشتر جایگاه جهانی آمریکا جلوگیری کنند.

اقداماتی که به دلیل بیداری ملت‌ها و تاکید آنها بر دوری از غرب بویژه آمریکا، ابهاماتی را در تحقق این طرح به همراه داشته، هرچند که آنها به بهانه‌های مختلف و ایجاد فضای امنیتی به دنبال اجرای طرح‌های نظامی در منطقه و حتی سراسر جهان است.

نویسنده : قاسم غفوری
منبع : روزنامه جام جم 25/08/1390
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها