هر روز به بهانههای مختلف همسرم با من بحث و جدل داشت. این اختلاف به خانوادههایمان نیز کشیده شده بود و خیلی زود این ناراحتی و استرسها باعث بیماریام شد و مجبورم کرد در بیمارستان کسرای تهران عمل باز قلب انجام دهم. همزمان با جراحی قلب، همسر سابقم از من شکایتی را مطرح کرد و بیآنکه من اطلاعی داشته باشم، احضاریه و ابلاغیههای قضایی به نشانیهای دروغین ارسال میشد تا اینکه یک روز همسرم با مأموری سراغم آمد و با ادعای اینکه من وی را کتک زده و دستش را شکستهام، دستگیرم کردند.
وی ابتدا 7 میلیون تومان دیه، سپس 11 میلیون تومان دیه خواست. این در حالی بود که من اصلاً با همسر سابقم درگیری فیزیکی نداشتم، چه برسد به آن که دستش را بشکنم. حتی همسرم با ترفند و دروغ توانست حکم طلاق غیابی بگیرد. با این حال تهمتها و دروغها از سوی وی هر روز بیشتر میشد تا اینکه من به زندان افتادم. هر روز به خاطر اینکه با گناهی ناکرده پشت میلهها هستم، عذاب میکشیدم و آنچنان تحت فشار قرار گرفتم که ناراحتی قلبیام بیشتر شد و وقتی وضعیت جسمانیام وخیمتر شد، با سپردن کفالت از زندان مرخصی گرفتم و این تنها فرصتی بود تا بتوانم بیگناهیام را ثابت کنم. پس از روشن شدن چند نکته پرابهام در پرونده، سرانجام دیوانعالی کشور با درخواست اعاده دادرسی پرونده موافقت و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه همعرض ارجاع شد و وقتی دروغها و توطئههای این زن نقش بر آب شد، قضات پرونده را در چند مرحله رسیدگی کردند و در آخر نیز قضات دادگاه عمومی دادگاههای تجدیدنظر استان تهران حکم بر بیگناهیام صادر کردند. حالا آمدهام تا با شکایتی بخواهم همسر سابقم به خاطر این ظلمی که بر من روا داشته تاوان بدهد و خواستار مجازات وی و پرداخت خسارات جانی و معنوی هستم.
قاسم محمدصالحی در این خصوص گفت: وقتی این شکایت را مطرح کردم، مطمئن بودم
دادیار پرونده حکم به تعقیب همسر سابقم خواهد داد، اما در کمال تعجب متوجه
شدم وی با وجود اینکه همه قضات حکم بر بیگناهیام صادر کرده بودند و 6
ماه بیدلیل و بیگناه زندانی شده بودم، حکم بر منع تعقیب برای همسر سابقم
صادر کرده است.
وی ادامه داد: نمیدانم پس از چهار سال پیگیری و اثبات دروغها و تهمتهای
همسر سابقم که برای همگان روشن شده است. چرا به شکایتم بیاعتنایی میشود.
وی افزود: دیوان عالی کشور، قاضی پرونده و قضات دادگاه تجدیدنظر وقتی متوجه شدند داستانهای همسر سابقم دروغ است، چرا که مأمور کلانتری و شاهدان در برابر آنان ایستادند و گفتند روزی که این زن به شرکتم مراجعه کرده بود، هیچ درگیریای صورت نگرفته است و آن روز من به همراه یکی از همکارانم در سفر بودیم و اصلاً آن روز در تهران نبودم که درگیری فیزیکی رخ دهد و نکته مهمتر از آن، اینکه دو برادر همسر سابقم در دادگاه حاضر شدند و شهادت دادند که خواهرشان هنگام بازگشت از عیادت پدرشان در محوطه بیمارستان زمین خورده و آنجا دستش شکسته است که قاضی پرونده نیز متعجب شد!
وی خاطرنشان کرد: پس از اثبات بر بیگناهیام در مراجع قضایی، تصمیم گرفتم علیه همسر سابقم شکایت کنم. من در طول 177 روز زندانیام زجر میکشیدم و آبروی چند ساله و اعتبارم از دست رفت. با این حال دروغهای پیدرپی و نقشههای شوم این زن همچنان ادامه دارد و جای تعجب است که دادیار حکم بر قرار منع تعقیب برای وی صادر کرده است. من اعتراض خواهم کرد و از مراجع قضایی درخواست پیگیری ویژه دارم تا نسبت به این پرونده رسیدگی عادلانه داشته باشند.
وی در پایان یادآور شد: همسر سابقم با این ترفند، خانه، خودرو و حتی شرکتم و همه داراییام را که به وی اعتماد کرده و به نامش زده بودم، از من گرفته است. حتی دو فرزندم و چند خانواده قربانی این اختلاف خانمانسوز شدهاند و این موضوع طمع و فریب این زن را ثابت میکند، پس جای هیچ شبهه و ابهامی باقی نمانده و امیدوارم مراجع قضایی بالاتر اجازه ندهند حق من از بین برود.