تحقیقات
اخیر نشان داده کارمندانی که طبق برنامهریزی ساعتی کار میکنند، بهطور
کلی کمتر احساس شادی میکنند و نسبت به کارمندانی که برنامهریزی را بر
اساس انجام وظایف پیش میبرند، کنترل کمتری بر زندگی خود دارند. نمونههای
این تحقیق نشان دادند که حتی حضور ساعت به تنهایی از تفکر خلاقانه جلوگیری
میکند.
به گفته تامر آونت، استادیار مدرسه کسبوکار دانشگاه
یشیوا، «روش برنامهریزی برای انجام وظایف در طول روز نسبت به برنامهریزی
صرفا زمانی، اثرات روانی عمیقتری دارد». محققان در چند آزمایش مختلف
دریافتند که افراد فعالیتهای روزانه خود را به دو روش برنامهریزی
میکنند.
یکی اینکه کلیه وظایفتان را طبق ساعت برنامهریزی
میکنید. مثلا وارد کردن دادهها در کامپیوتر را از ساعت 10 تا 11 انجام
میدهید، سپس برای ساعت 11 تا 11:30 جلسه میگذارید و به همین ترتیب.
روش دیگر، برنامهریزی رویدادی است، یعنی کارها و وظایفتان را بر اساس
انجام و تحقق آنها برنامهریزی میکنید. مثلا دادهها را تا زمانی که این
کار انجام شود، وارد کامپیوتر میکنید. سپس به همکارتان ایمیل میزنید تا
وقتی را برای برگزاری جلسه هماهنگ کنید. محققان دریافتهاند افرادی که
وظایف خود را طبق ساعت برنامهریزی میکنند، هدفشان این است که بازدهی
بیشتری داشته باشند، اما در نهایت احساس میکنند کنترل و انعطافپذیری
چندانی نسبت به برنامههای خود ندارند. به همین دلیل است که بیشتر اوقات
روز توسط یک نیروی خارجی – یعنی ساعت – کنترل میشوند.
آنه سلیر،
استادیار دانشکده کسبوکار HEC پاریس میگوید: «این افراد به حمایت ساعت
نیاز دارند تا بدانند چه زمانی باید فعالیتهای خود را شروع کنند و چه
زمانی به پایان برسانند.»
اما در مقابل، افرادی که وظیفهمحورند و
کارهای خود را تا زمان انجام آنها برنامهریزی میکنند، احساس میکنند بر
کارهای خود کنترل بیشتری دارند و بنابراین در محیط کار احساس شادی میکنند.
احساسات مثبت در این افراد بیشتر است، شاید چون به جای اینکه اجازه دهند
ساعت به آنها بگوید چه زمانی باید کار خود را به پایان برسانند، احساس
میکنند وظایف خود را با طمانینه و فرصت کافی انجام داده و میتوانند سراغ
کار بعدی بروند.
به عقیده محققان، بدون شک شرکتها نباید
برنامهریزیهای زمانی را بهطور کل کنار بگذارند. این برنامهریزیها
مطمئنا برای تنظیم زمان جلسات یا منظم بودن خط تولید ضروری هستند. اما
پیشنهاد آنها این است که سبک برنامهریزی را با نوع کاری که دارند متناسب
کنند.
در اموری مثل تولید صنعتی یا برنامهریزی برای جلسات که
نظم اهمیت دارد و بازدهی و کارآیی اولویت دارد، برنامهریزی باید طبق ساعت
صورت گیرد. اما در وظایف خلاقانه مانند تبلیغات و بازاریابی یا تحقیقات
آکادمیک، باید انعطافپذیری زمانی برای کارمندان وجود داشته باشد و این
امکان به آنها داده شود که وظایف خود را به خوبی به سرانجام برسانند. به
عنوان مثال، محققان معتقدند جلسات تبادل نظر و توفان فکری نباید طبق ساعت
زمانبندی شود.
به گفته سلیر، «اگر تعدادی کارشناس خلاق را در یک
جلسه دور هم جمع کنید و سپس یک ساعت بالای سر آنها بگذارید، خلاقیتشان
متوقف میشود.»