کد خبر: ۲۶۵۱۳
زمان انتشار: ۱۱:۴۵     ۲۳ آبان ۱۳۹۰
آیت‌الله سیدجمال‌الدین دین‌پرور، ریاست بنیاد نهج‌البلاغه از جمله افرادی است که عمر خویش را در راه اعتلای نهج‌البلاغه مصروف داشته است. حاصل زحمات ایشان تاسیس بنیاد نهج‌البلاغه است که در حال حاضر تنها مرکزی است که به پژوهش و تحقیق بنیادی و کاربردی در حوزه نهج‌البلاغه می‌پردازد. تاسیس پژوهشکده نهج‌البلاغه، تعیین سرفصل دروس و تصویب رشته نهج‌البلاغه در گرایش علوم حدیث در وزرات علوم، انتشارات بنیاد نهج‌البلاغه با بیش از 140 اثر، تحقیق متن نهج‌البلاغه مصحح، تحقیق و انتشار تنها شرح موضوعی نهج‌البلاغه اثر عالم جلیل‌القدر آیت‌الله محمدتقی شوشتری، ارائه 2 ترجمه گرانسنگ از نهج‌البلاغه، اقدام به تدوین شیوه‌نامه ترجمه نهج‌البلاغه، شرح موضوعی نهج‌البلاغه تحت عنوان منشور جاودانه در 6 جلد (که جلد اول آن منتشر شده است)، تاسیس تنها مرکز تخصصی آموزش نهج‌البلاغه در قم و پرورش طلاب علوم دینی و انتشار تنها فصلنامه تخصصی نهج‌البلاغه که در حوزه‌های مختلف موضوعی به طبع می‌رسد از اهم فعالیت‌های این بنیاد است. متن گفت‌وگو را با اندکی ویرایش پیش‌رو دارید.




به نظر حضرتعالی کدامین نکته، واقعه غدیر را اینچنین باعظمت کرده است؟


مساله غدیر یک واقعه عظیم تاریخی است که در سال آخر عمر پیامبر اتفاق افتاد؛ یعنی پس از

23 سال که پیامبر اکرم تلاش و مجاهدت کردند و مردم را از جاهلیت به اسلام دعوت کردند. حال آخرین پیام و دعوتشان ولایت، امامت و خلافت امیرالمومنین علی‌(ع) بود. پیامبر اکرم به فرمان خداوند این کار را انجام دادند و یک مساله مهم برای همه توسط پیامبر اعلام و اعمال شد و این مساله الهی توسط شخص پیامبر اکرم به تاریخ و حافظه تاریخی پیوست. تصور من برخلاف آنچه بعضی‌‌ها ممکن است تصور کنند که غدیر یک امر ابتر بود، تحقق پیدا نکرد و به‌گونه‌ای که اراده خداوند بود انجام نشد، اینگونه نیست. غدیر یک حقیقت، واقعیت و پیامی بود که خداوند ابلاغ کرد و همه دانستند که ادامه رسالت پیامبر اکرم ‌توسط امیرالمومنین صورت می‌گیرد. این پیام الهی بود که باید به مردم ابلاغ می‌شد تا مردم و تاریخ در جریان این امر قرار می‌گرفتند و این اتفاق افتاد و امامت و جانشینی امیرالمومنین(ع) با توجه به امکانات آن‌روز در بهترین وجه اعلام شد و بسیاری از علمای اسلام از اهل شیعه و اهل تسنن آن‌را نقل کرده‌اند.

این مساله ابلاغ رسالت اما طرف دیگر جریان خود مردم هستند که باید با شناخت و انتخاب خود راه را ادامه بدهند و در این امر هیچ اجباری از سمت خدا و پیامبر در کار نیست زیرا این امر با اجبار ارزشی ندارد و سازگار هم نیست؛ بحث انتخاب و اختیار مردم در میان است. در همه مسائل اینگونه است. خداوند از نظر تکوین نظام احسن را مقرر کرد و آنچه برای سعادت انسان‌ها لازم بود، آفرید و در اختیار گذاشت. از نظر تشریع هم قوانین و مقررات را توسط پیامبر اکرم اعلام کرد طوری‌که برای احدی این امکان وجود ندارد که بگوید من نمی‌دانستم و خبر نداشتم. مردم اگر راه خدا را انتخاب بکنند به منافعش می‌رسند و در غیر این صورت خود گرفتار ضلالت و انحراف می‌شوند. در عین حال اراده خداوند و آنچه برای هدایت مردم ساخته شده بود، در شخص امیرالمومنین‌(ع) تجلی یافته بود. همانگونه که خود پیامبر هم در واقع نتیجه آفرینش خداوند است و خداوند در وجود او جوهری را وارد کرد که بتواند بار رسالت را بر دوش کشد؛ امیرالمومنین باید بار رسالت را از هر نظر، از نظر علم، مدیریت و ... بر دوش کشد؛ در واقع امیرالمومنین به‌گونه‌ای بود که آنچه خوبان همه دارند به تنهایی داشت. سنت الهی در این است که زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نباشد. در طول دوران هم این‌طور بوده الان هم اینچنین است. امیرالمومنین به‌گونه‌ای بود که می‌توانست همه عالم را هدایت بکند، نه‌تنها از نظر مادی که از نظر جنبه‌های عرفانی و معنوی این قدرت و توان را داشته باشد که جامعه بشریت را به آن سمت و سو بکشاند. حالا اگر مردم خود انتخاب بکنند یا نکنند، این در نظام احسن و تکوین و لطف خداوند خللی ایجاد نمی‌کند. اطاعت مردم باعث آبادانی و سعادتشان می‌شود و هرقدر این اطاعت کمرنگ بشود خسارت به همان نسبت بر مردم وارد خواهد شد. این مساله تا ابد در جریان است و همه مردم و در هر زمان به این مساله مبتلا خواهند بود. در زمان خلافت ظاهری امیرالمومنین به‌رغم آن همه انحرافاتی که به‌وجود آمده بود و امام باید آنها را از بین می‌برد، اموالی که از بیت‌المال به غارت رفته بود و امام باید آنها را به بیت‌المال بازمی‌گرداند، همچنین مشکلاتی که با معاویه داشت و دشمنان داخلی که 3 جنگ فرصت‌سوز را بر ایشان تحمیل کرد اما در عین حال می‌فرماید: ما أصبح بالكوفه أحد إلّا ناعما، إنّ أدناهم منزله، ليأكل البرّ، و يجلس في الظّلّ، و يشرب من ماء الفرات. مردم کوفه همه از آسایش و رفاه برخوردارند. پایین‌ترین افراد شهر، نان گندم می‌خورند، مسکن دارند و از آب سالم بهره‌مندند.


از فرمایشات شما استفاده می‌کنم که بین امامت و مساله خلافت یک همبستگی و ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد، اینگونه است؟


اتفاقا مساله همینجاست، یعنی اگر جامعه‌ای بخواهد رشد بکند و به سرمنزل سعادت، رشد، امنیت و عدالت مطلق برسد، باید در راس حکومت و خلافت امام معصوم و حجت الهی و خط امامت و رسالت حاکم باشد. در غیر این صورت حکومتی می‌شود که نمی‌تواند انسان‌ها را اداره کند و خداوند توسط پیامبر اعلام کرد آن راه دقیق و مناسبی که می‌تواند جامعه را اداره بکند و به دنیا و آخرت مردم توجه کافی داشته باشد آن خلافتی است که از امامت نشأت می‌گیرد. بنابراین حکومت اسلامی یعنی آن حکومت و خلافتی که در رابطه با امامت و ولایت باشد و آن مسا‌له‌ای است که پیامبر اکرم در روز غدیر اعلام کردند.


با توجه به تواتر حدیث غدیر و شاهدان عینی که بنا بر اقوال مختلف حدود یکصدهزار نفر بودند، چرا با گذشت حدود 2‌ماه مردم فرمان خدا و پیامبر را فراموش کردند و کسان دیگری را برگزیدند یا عده‌ای توانستند خودشان را به مردم تحمیل کنند؟


البته این یکی از خاصیت‌های جوامع است؛ جامعه‌هایی که از نظر علم، آگاهی و شعور جمعی در سطح پایین قرار داشته باشند، می‌شود آنها را دگرگون کرد. از آن‌طرف هم وجود افراد سیاس، جاه‌طلب و دغلکار که برای رسیدن به قدرت از هیچ کاری فروگذار نکنند و با ارعاب و سیاست‌بازی مردم را گول بزنند، این اتفاق‌ها می‌افتد. امروز هم شاهدیم جامعه‌هایی که عقب هستند، بسیاری از ثروت‌های ملی خود را از دست می‌دهند و استعمارزده می‌شوند. این امری طبیعی است. اطلاعات، آموزش، آزمون و خطا، ماهیت رهبران اقوام و فرهیختگانی که در جامعه باشند یا نباشند‌ یا اینکه افراد از نظر اخلاق و روحیه، انسان‌هایی قوی باشند یا افراد ناتوانی باشند. اینها همه در سرنوشت جمعی یک قوم یا کشور تاثیر مستقیم دارد.


نقش علما را در انحراف از تاریخ در چه می‌بینید. بین افراد حاضر در ماجرای غدیر بسیاری از صحابی، تابعین و کسانی که دارای اجتهاد بودند حضور داشتند، چطور شد از این موضوع گذشتند، حتی هنگامی‌که حضرت صدیقه(س) آنها را درباره حق امیرالمومنین مورد سوال قرار داد، به‌گونه‌ای از بار سوال شانه خالی کردند؟


البته همه علوم و موقعیت‌ها اگر در کنار خودش عامل تقوا را نداشته باشد فایده زیادی از جهت هدایت معنوی برای صاحبش ندارد. موضوع آن‌ روز، موضوع دنیا و دنیاطلبی بود. اگر انسان‌ها گرفتار دنیا و دنیاطلبی بشوند از عقل و تعقل فاصله می‌گیرند و در ورطه هلاکت گرفتار می‌شود. این‌طور نیست که هرکسی بار علم بر دوش کشد، از اشتباه مصون باشد. گاهی علم خود حجابی برای صاحبش می‌شود. عمده این است که در هر حال سلاح تقوا به‌دست افراد باشد تا به‌واسطه تقوای الهی خداوند بینش و سعه‌صدر و قدرت درک حقایق و دریافت هدایت به افراد عنایت فرماید. در همان زمان هم بودند افرادی که از نظر علم و آگاهی جزو برترین‌ها بودند؛ امثال ابوذر غفاری، عمار یاسر، مقداد، عبدالله بن مسعود و ... که در راه امامت و ولایت تا آخرین نفس ایستادند و از پای ننشستند.


از معصوم هم نقل است قریب به این مضمون ‌که اگر علمای قومی به فساد کشیده شوند، عالم به فساد کشیده می‌شود.


بله، شما ببینید قضیه طلحه و زبیر را، با آن همه سوابق عجیب انقلابی و حضور در کنار پیامبر اکرم؛ چه شد یکی به فکر خلافت بصره و دیگری در فکر خلافت کوفه یا به‌خاطر سهم برابری که امیرالمومنین در تقسیم بیت‌المال رعایت کرده بود، مقابل حضرت برخاستند و دست به سلاح بردند و عده زیادی را با خود همراه و گمراه کردند.


حدیث غدیر از اصول مسلم است، کسانی که واقعه غدیر را به انحراف کشاندند از چه طریقی استفاده کردند؟


موضوع غدیر و ولایت امیرالمومنین به‌قدری واضح بود که انکار آن غیرممکن بود، بنابراین آمدند و نیرنگ به‌کار بردند و ولایت را در معنی دوستی تعبیر کردند یعنی هرکسی مرا دوست دارد، علی را نیز دوست بدارد. در واقع جریان را منحرف کردند و همان‌طور که قبلا اشاره کردم با ایجاد ارعاب و وحشت و ایجاد فضای خفقان و اختناق کار را جلو بردند. از یک طرف هم امیرالمومنین می‌دید وحدت جامعه دارد از بین می‌رود، جامعه اسلامی که تازه پا گرفته بود و باید به حرکت رو به رشد خود ادامه می‌داد، نه‌تنها از حرکت ایستاده که به‌نوعی دارد فرومی‌پاشد، از دیگر سو منافقینی که از ترس جانشان اسلام آورده بودند، امثال ابوسفیان می‌خواستند از این وضع بهره‌برداری کنند. ابوسفیان حتی در مقطعی به طرفداری از امام هم برخاست که با موضع‌گیری تند امام روبه‌رو شد چون اگر امام در آن ‌روز مصلحت‌اندیشی نمی‌کردند، شاید نام اسلام برای همیشه از بین می‌رفت و مردم به زمان جاهلیت باز‌می‌گشتند که البته پیش‌تر پیامبر اکرم این انذار را به امام اعلام کرده بودند. مجموعه این‌ اتفاقات در عمل از نظر گذرای دنیوی به نفع عده‌ای تمام شد و امیرالمومنین از ایفای نقش در مرحله تصمیم‌گیری جامعه کنار گذاشته شد.

البته طی این سال‌ها امام فردی عزلت‌نشین و گوشه‌‌گیر نبود که بالعکس، ایشان در جامعه فردی بسیار موثر بود. بسیای از مشکلات خلفا را برطرف می‌کرد طوری‌که آنها در موارد بسیاری به نقش امام و برتری ایشان اعتراف داشته‌اند. خلیفه دوم چند بار اعتراف می‌کند که اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد و همچنین با عبارت دیگری به برتری علمی امام اشاره کرده است. همچنین بسیاری از سوالات دینی جامعه را پاسخ می‌گفتند و گاه بر مسند قضا، مسائل مشکل را قضاوت می‌کردند. از همه مهم‌تر تدوین قرآن‌کریم و سر و سامان دادن به آن از مسائلی بود که توسط ایشان در این مدت به‌طور جدی پیگیری شد.

پس اینگونه نبود که طی این 25 سال خانه‌نشینی امام از جامعه دور افتاده باشد بلکه در دل جامعه حضور داشتند و به ایفای نقش می‌پرداختند.


پیام غدیر برای امروز ما چیست؟


اتفاقا می‌خواهم توصیه کنم جوانان در این مساله بسیار تامل و مطالعه کنند. به اعتقاد من اگر کسی بدون پیش‌داوری و نفسانیات با توکل به خدا در جست‌وجوی حق باشد غیرممکن است خداوند راه درست و هدایت را به او نشان ندهد. خداوند در قرآن‌کریم وعده به هدایت داده است و می‌فرماید:


وَ الذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِن اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين؛ و كسانى كه در راه ما كوشيده‏اند، به يقين راههاى خود را بر آنان مى‏نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است (عنکبوت، آیه69).


این وعده خداوند است که هرکه در راه خدا و جست‌وجوی حق کوشید، خداوند هدایت او را بر خود فرض دانسته است. البته توجه داشته باشید پیش‌داوری‌ها و مسائل جانبی که گاهی روی حقیقت را می‌پوشانند را باید از لوح دل پاک کرد. قطعا خداوند خط راست و مستقیم امامت و ولایت را روزی‌ چنین کسی خواهد کرد. شما توجه داشته باشید که زمان خود حضرت امیر دستگاه‌های تبلیغاتی دشمن چقدر کار و فعالیت می‌کردند. آنقدر شایعات و شبهات درباره امام ساخته بودند که پس از شهادت حضرت مولا در مسجد، عده‌ای می‌گفتند عجب مگر علی هم نماز می‌خواند. امروز هم همینطور، تازه با امکانات رسانه‌ای و تبلیغاتی امروز اما خداوند متعال این وعده را به ما عنایت فرموده که نگران نباشید، بکوشید در راه من و مجاهدت کنید، من خط اصلی و هدایت شما را تضمین می‌کنم. در اینجا و به‌عنوان حسن‌ختام لازم است به موضوع مهدویت هم توجهی داشته باشیم. امروز همه ما باید در خط هدایت و ولایت امام مهدی(عج) باشیم و در غیاب ایشان، ولایت‌فقیه که ثمره مجاهدت‌ها و ایثارهای علمای اسلام است. امام مهدی می‌فرماید:

«و أمّا الحوادث الواقعه فارجعوا فيها إلى رواهًْ أحاديثنا فإنّهم حجّتى عليكم و أنا حجّهًْ اللّه عليهم؛ در پيشامدهاى دينى به راويان اخبار و احاديث ما مراجعه كنيد زيرا ايشان حجت من هستند و من حجت خدايم.‏


این هدایتی که اشاره شد، می‌تواند ما را به نشانه‌های آخرین حجت خدا برساند و با ظهور دولت پایدارش ما نیز در زمره یاران آن امام قرار گیریم، ان‌شاء‌الله.
منبع: وطن امروز
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها