به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598 ، سخنان هفته گذشته رئیس جمهور محترم در شهر زنجان از چند جهت قابل مداقّه و بررسی است. این سخنان از آنجا که در آستانه ماه محرم و همزمان با بررسی طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر در مجلس و نزدیک به سالگرد توافقنامه ژنو از زبان دکتر حسن روحانی بیان شده، از سه جهت مورد توجه رسانه ها بویژه رسانه های بیگانه قرار گرفته است. مواضع رئیس جمهور البته در هر سه بُعدی که عنوان شد، قابل خدشه و نقد جدی است که به طور مختصر به آن می پردازیم.
اشکال اول : بازی در پازل رسانه ای دشمن
دکتر روحانی در سفر به زنجان همزمان با بررسی طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر در مجلس شورای اسلامی با اشاره به طرح مجلس در این خصوص می گوید: «مبادا روزی کلمه امر به معروف و نهی از منکر که باید وسیله ارتباط نزدیکتر جامعه به یکدیگر و دعوت همگان به خیر و نیکی باشد، به وسیلهای برای تفرقه و جدایی تبدیل شود. بر اساس دیدگاه اسلام، تنها یک گروه آمر به معروف و ناهی از منکر نیستند، بلکه همه مردم این وظیفه را بر دوش دارند، مبادا - که البته نخواهد بود - تحت لوای شعار زیبای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ناامنی آغاز شود.»
باید از جناب روحانی پرسید چه جریانی و با استفاده از چه رسانه هایی در طول سال های گذشته، همواره تلاش کرده اند تا عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر را به وسیله ای برای تفرقه و جدایی در جامعه تبدیل کنند؟ انجام این فریضه بر دوش همه آحاد جامعه است اما سئوال این است که اگر بخشی از جامعه از آن غفلت کرد و به فراموشی سپرد و این آفت تا جایی پیش رفت که "امر به معروف و نهی از منکر" خود تبدیل به منکر شد، آیا تکلیف از بخش های دیگر جامعه ساقط می شود؟ قطعا تکلیف ساقط نمی شود و بدون تردید نمی توان این دسته را که پیگیر اجرای این واجب شرعی هستند را به دلیل این پیگیری، مذمت کرد و آنها را اقلیتی که خود را دلسوز مردم و متولی اجرای احکام می دانند، معرفی کرد.
سئوال دیگر این است که چرا وقتی شکم آمران به معروف دریده شد و چشم آنها از حدقه بیرون آمد، این رسانه ها نگران ناامنی در جامعه نبودند و کسی از جدایی و تفرقه سخن نگفت؟ چرا رئیس جمهور به نوعی دو پهلو سخن می گوید به طوری که نمایندگان مجلس تلویحا متهم به این شده اند که با ارائه طرح امر به معروف و نهی از منکر ناامنی را در جامعه دامن زده اند!؟ مگر جز این است که بر اساس اصل هشتم قانون اساسی، وظیفه مجلس شورای اسلامی است تا شرایط، حدود و کیفیت امر به معروف و نهی از منکر را با وضع قانون معین کند و آیا جز این است که کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در فرایندی قانونی در حال محقق کردن این بند قانون اساسی است و البته دولت می تواند با ارائه نظرات کارشناسی خود در این فرایند قانونی مؤثر باشد. بر این اساس حمله و تخریب مجلس به چه معناست؟
سوگمندانه باید گفت که این بخش از سخنان رئیس جمهور محترم ناخواسته موید همان خط تبلیغاتی است که رسانه های بیگانه و دنباله های داخلی آنها در این ایام به آن دامن زده اند یعنی القای چند مورد اسیدپاشی در اصفهان – که فرضیه شخصی و خانوادگی بودن آن ها توسط مقامات مسئول تایید شده است- به عنوان امر به معروف و نهی از منکر و ایجاد ناامنی در کشور و بعد از طرح موضوع امر به معروف در مجلس شورای اسلامی! به همین دلیل اکثر رسانه های معاند بعد از شنیدن این سخنان آقای روحانی، آن را به خبر اصلی خود تبدیل کردند و حتی برخی از شبکه ها با قطع برنامه های خود به انتشار سخنان رئیس جمهور اقدام کردند. آیا آقای روحانی از این خط خبری حاکم بر رسانه های معاند بی اطلاع بودند؟ در این صورت باید از مشاورین و اطرافیان وی گلایه کرد که چرا با ارائه به موقع اخبار و اطلاعات در این زمینه، از قرار گرفتن رئیس جمهور محترم در میدان بازی رقیب، جلوگیری نکرده اند؟
رییس جمهور در بخش دیگری از سخنانش «اساس امر به معروف و نهی از منکر را ایجاد امنیت، برادری، کرامت انسانی و احترام به یکدیگر عنوان می کند و تاکید می کند که نباید منکر تنها به یک مسأله بد حجابی خلاصه شود و دروغ، تهمت، رشوهخواری و بورسیههای تقلبی منکر پنداشته نشوند.»
این سخن رئیس جمهور محترم دقیق و متین است برای همین ما در کنار تلاش برای حل معضل بدحجابی فرهنگی و برخورد با بدحجابی های نشأت گرفته از فقر فرهنگی و بی حجابی های سازماندهی شده، اعتراض می کنیم که چرا ایشان به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی اجازه نمی دهد تا رسانه ها از "رشوه" چند صد میلیاردی در قراردادهای نفتی استات اویل و کرسنت که پای یک آقازاده آشنا در میان است، چیزی بنویسند؟
سئوال می کنیم که چرا رئیس جمهور محترم وقتی صدای اعتراض به اعطای "رانت" 650 میلیون یورویی وزارت صنعت به یک آشنای دیگر را می شنود، برآشفته می شود؟ چرا با عاملان "دروغ" بزرگ آلوده بودن بنزین های داخلی که نتیجه آن وارد کردن میلیون ها لیتر بنزین بی کیفیت خارجی و به جیب زدن سود سرشار ناشی از آن بوده، برخورد نمی کند؟
چرا به راحتی از کسانی که به نظام اسلامی "تهمت" تقلب زدند می گذرد، در حالی که آنها از اقدامات مجرمانه خود اظهار پشیمانی نکرده اند، توقع دارد تا نظام اسلامی از آنها بگذرد؟ سئوال می کنیم که چرا رئیس جمهور محترم بر خلاف واقعیت تلاش می کند تا استیضاح بجا و درست فرجی دانا را به "بورسیه های غیر قانونی" نسبت دهد در حالی که موافقان استیضاح فرجی دانا بارها اعلام کرده اند دولت باید با بورسیه های غیر قانونی برخورد کند و اساسا اگر وزیر پیشنهادی علوم در این خصوص گزارش جامع و مستندی ارائه ندهد، نمی تواند از فیلتر مجلس عبور کند.
اشکال دوم : حُر نشان دادن عمرِسعدهای زمانه
یکی دیگر از فرازهای عجیب سخنان آقای روحانی در زنجان، مقایسه سران فتنه و فتنه گران با جناب حُر است. رئیس جمهور محترم در این باره می گوید: «یکی از بالاترین منکرات، اختلاف و تفرقه در جامعه و دامن زدن به این موضوعات است و نباید بگذاریم در جامعه تفرقه، اختلاف و شکاف ایجاد شود. گویا زندگی یک عده تنها در شکاف و تفرقه بین مردم و دولت، مردم با مردم و بین جناحهای مختلف در کشور است. اگر اشکال و گناهی بوده به تفرقه دامن نزنیم و از آن بگذریم، چرا که ما تابع همان حسینی هستیم که توبه حُر را هم قبول کرد. من در جامعه کسی را نمیشناسم که گناهی بالاتر از گناه حُر و عظیمالشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز ابا عبدالله الحسین(ع) نمیشناسم که در برابر سری که حُر در برابرش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشید.»
این بخش از سخنان آقای روحانی اشاره به موضوع فتنه سال 88 و عوامل آن دارد. خلاصه استدلال آقای روحانی این است که : "اگر فتنه گران گناهی مرتکب شده اند، باید همانطور که امام حسین حُر را بخشید، نظام اسلامی هم فتنه گران و سران فتنه را ببخشد" در این خصوص باید گفت:
اولا فتنه گران به تعبیر رهبر معظم انقلاب، بزرگترین گناه یعنی اتهام خیانت نظام اسلامی در رأی مردم و جسور کردن دشمنان دینرینه این نظام را مرتکب شده اند، پس نباید جناب روحانی از واژه تردید "اگر گناهی بوده..." استفاده کند، بلکه قطعا گناه بزرگی بوده است.
ثانیا چه جریانی و با استفاده از کدام رسانه ها به دنبال القای شکاف در جامعه هستند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب چه کسانی با چه وابستگی ای در رسانه های خود روی اعصاب مردم راه می روند و نظام اسلامی را متهم می کنند یک روز همنوا به بیگانگان در اتهام بزرگ تقلب، یک روز در خصوص کوتاه آمدن در برابر زورگوی های چند کشور مستکبر، یک روز در خصوص موضوع اسیدپاشی و ...؟
ثالثا این که چرا آقای روحانی خطاب صریح خود را به سران فتنه اختصاص نمی دهد که بروید از گناه بزرگ مشارکت در براندازی نظام اسلامی توبه کنید تا رهبر دلسوز و مردم بتواند از گناهتان بگذرند بلکه ایشان در سخن خود، نظام اسلامی و مردمی که فتنه و کودتای سال 88 را با اهدای چند شهید دفع کردند، خطاب قرار می دهد که چرا شما بر پیگیری مجازات فتنه گران اصرار دارید! هرچند ناگفته نماند که صدا و سیمای جمهوری اسلامی در گزارشی که از خبر 20:30 چهارشنبه گذشته پخش شد، این سخن نگفته آقای روحانی را به بهترین شکل تفسیر کرد و به مدد رئیس جمهور آمد!
رابعا جناب حُر بعد از آن که "راه" و سپس "آب" را بر روی حسین بن علی(ع) بست، قبل از آنکه در قتل و خونریزی لشکر حق حسینی شریک شود، مسیر خود را از لشکر یزید جدا کرد و با اظهار ندامت در لشکر حسین(ع) حضور یافت و با این کار به جبران خسارت وارده شتافت و اشتباه خود و پذیرش حق را که کتمان کرده بود، بیان کرد. یعنی دقیقا به آیه "الا الذین تابوا و اصلحوا و بیّنوا" عمل کرد. سئوال از رئیس جمهور محترم این است که آیا کسی از فتنه گران را سراغ دارد که به این آیه شریفه عمل کرده باشد و نظام اسلامی توبه او را نپذیرفته باشد؟
آیا آقای روحانی سر خم شده و پشیمانی سراغ دارد که نظام اسلامی از اشتباه و عذرخواهی آن نگذشته باشد؟ مگر در دوره هشت ماه دفاع مقدس مقابل براندازان و فتنه گران، رهبر معظم انقلاب به شکل های مختلف از سران فتنه و کودتاگران سال 88 نخواست که صف خود را از صف منافقین، مستکبرین، سلطنت طلب ها و اراذل و اوباش جدا کنند و مردم را به خطا نیندازند؟ یا سران فتنه نه تنها هیچ قدمی برای جدا کردن صف خود از دشمنان برنداشتند بلکه با صدور بیانیه و سکوت در برابر تحرکات دین ستیزانه به مدد کودتاگران رفتند؟ آیا سران فتنه تاکنون علی رغم گذشت چند سال حاضر شده اند ندامت و توبه خود و پذیرش اشتباه شان را علنی اعلام کنند؟
آیا جز این است که چندی قبل وقتی برخی از اعضای کابینه دولت یازدهم برای حضور یکی از سران فتنه در بیمارستان و ملاقات با رهبر معظم انقلاب وساطت کردند، این پاسخ را شنیدند که «خاتمی باغی بر نظام اسلامی است و تا به آیه "الا الذین تابوا و اصلحوا و بیّنوا" عمل نکند، سیاست نظام تغییر نمی کند» و آیا جز این است که نمونه های بارز و عینی متعددی از برخورد کریمانه نظام اسلامی با کسانی که در فتنه سال 88 نقش داشتتند اما بعدا عذرخواهی و اظهار پشیمانی کردند و پذیرفته شدند، وجود دارد؟ آقای روحانی فقط اگر نگاهی به چهره های دور میز کابینه خود بیندازد، نمونه هایی از آنچه گفته شد را خواهد دید که حتی کمتر از حُر بودند و بخشیده شدند.
خامسا و از همه مهمتر این که دو نفر در واقعه کربلا در مقابل حسین بن علی ایستادند در حالی که مستقیما دستشان به خون یاران حسین آلوده نشد یکی جناب حُر بود و دیگر عمرسعد که فرمان قتال می داد و مستقیما شمشیری نزد با این تفاوت که حُر قبل از درگیری راه خود را از لشکر باطل جدا کرد و ضمن توبه در لشکر امام حضور یافت و حقیقت را به صراحت بیان کرد اما عمرسعد هر چند کسی را نکُشت و بعد از فتنه عاشورا در خفا گاهی اظهار پشیمانی می کرد، اما تا آخر به طمع رسیدن به قدرت و از دست ندادن موقعیت اجتماعی اش حاضر به بیان علنی حق نشد. برای همین در گناه همه کشته های به ناحق عاشورا سهم داشت. بنابراین سران فتنه که با صدور بیانیه عامل قتل بسیاری از مردم بیگناه شدند و هرگز مسیر خود را عوض نکردند را باید عمرسعد معرفی کرد نه حُر بن یزید ریاحی آن یار باوفای حسین(ع) و البته ما امید داریم این عمرسعدهای زمانه توبه کنند هر چند خدا به هر کسی این توفیق را نمی دهد.
اشکال سوم : اختلاف بر سر چگونگی مذاکره است نه چرایی مذاکره
اما یک بخش دیگر از سخن آقای روحانی در شهر زنجان، توجیه روند فعلی مذاکره دولتمردان روحانی با چند کشور مستکبر در خصوص موضوع هسته ای است. ظاهرا روند این شکل از مذاکرات همانطور که رهبر معظم انقلاب و بسیاری از دلسوزان پیش بینی می کردند بر خلاف آن چیزی است که آقای روحانی و اطرافیان وی تصور می کردند برای همین هم رئیس جمهور محترم مجبور شده اند تا از اعتبار بالای امام حسین(ع) و عاشورای حسینی برای توجیه روند غلط مذاکرات بهره بگیرند.
آقای روحانی در این خصوص گفته اند: «درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد. در شب تاسوعایی که شما مردم زنجان بزرگترین مراسم گرامیداشت را برای آن برگزار میکنید - به طوری که مایه افتخار و غرور همه ایرانیان است - امام حسین(ع) خیمهای برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛ امامی که آگاه است که فردا او و یارانش توسط همین عمر بن سعد و یاران نادانش به شهادت خواهند رسید، اما خواست که با دنیا اتمام حجت کند و از همینرو در آن شب، ساعتها با عمرسعد مذاکره کرد، تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود.»
این بخش از اظهارات آقای روحانی و گریز زدن وی به صحرای کربلا و تلاش برای این که مذاکره را یکی از درس های نهضت حسینی جلوه دهد، تنها به این دلیل است که مذاکرات یک ساله دولت محترم با غربی ها نه تنها هیچ نتیجه ای نداشته بلکه ضررهای بسیاری را هم به دنبال داشته است و دولت محترم برای توجیه این خسارت بزرگ، چاره ای جز فراهم کردن یک ایدئولوژی مقبول در نگاه توده های معتقد جامعه نمی بیند، از این روست که مذاکره و تعامل (!) با دشمن تبدیل می شود به یکی از درس های عاشورا !
اما داستان مذاکره امام شهید با عمر سعد در شب تاسوعا چه بود؟ بر اساس آنچه در کتب تاریخی و مقاتل نقل شده، سخن گفتن امام حسین(ع) با عمر سعد در آن شب نه برای امان خواستن و نه برای رفع تحریم آب بلکه برای دعوت او به حق و ترک حمایت از باطل بوده است. چه آن که ادبیات هیچ یک از ائمه اطهار در هیچ مقطعی از نهضت ایشان بویژه نهضت عاشورا ادبیات التماس و انفعال نبوده است. نکته مهم این است که امام در هیچ مقطعی از نهضت خود از اصول و آرمان های خود دست نکشید بلکه اگر گفتگوئی کرد، مطالبات به حق خود را به زبان آورد.
اما تورق در داستان عاشورا نشان می دهد که امام دنبال امان نامه دادن بود نه امان نامه گرفتن و آنچه مسلم است این که با روحیه مطالبه گری و دیپلمات انقلابی بودن می توان امان نامه داد نه با روحیه انفعال و کدخداپنداری طرف مقابل. در هیچ مقتل و کتاب تاریخی نیامده که امام حسین در یکی از مواجهات خود به دشمن ناحقش گفته باشد که اگر با من صلح نکنید، جریانی که یزید ستیز است روی کار خواهد آمد، اتفاقی که در جریان مذاکرات این ایام شنیده شد که وزیر خارجه ما به دشمن انقلاب اسلامی می گوید اگر با این دولت به توافق نرسید در انتخابات آینده جریان غرب ستیز روی کار خواهد آمد!
امام حسین (ع) در هیچ گفتگوئی برای رفع تحریم آب حاضر به کوتاه آمدن از مطالبات حق خود نشد چه آنکه کوچکترین نشانه ضعفی در این خصوص به صورت طبیعی فشار دشمن را بر او بیشتر می کرد و اساسا او برای آب و نان قیام نکرده بود. این دقیقا همان نکته ظریفی است که رهبر معظم انقلاب بارها عنوان داشته که نباید نتیجه مذاکرات را به رفع تحریم ها پیوند زد.
جالب اینجاست که آقای روحانی همین چند ماه قبل بود که برای توجیه رفتار خود در مواجه با قدرت های زورگو به ایدئولوژی سازی دیگری پناه برد و اعلام کرد: «نرمش قهرمانانه سخت تر از جهاد قهرمانانه است و شجاعت در صلح به مراتب بالاتر از شجاعت در جنگ است و امام حسن(ع) این قهرمانی و شجاعت را برگزید و انتخاب کرد و برای وحدت مسلمانان محنت ها را به جان خرید که زخم زبان از زخم شمشیر برنده تر و دردناک تر بود اما امام حسن(ع) آن را تحمل کرد.» سخن دیروز آقای روحانی به معنای آن بود که وی به دنبال راه امام حسن(ع) است در حالی که امروز وی یکی از درس های قیام حسینی را تعامل سازنده و مذاکره معرفی می کند! در حالی که نه برداشت دیروز وی از صلح حسنی مطابق با واقعیت های تاریخی است و نه برداشت امروز ایشان از قیام حسینی با واقعیت ها تطبیق دارد و به همین دلیل، از این شیوه مذاکرات دولت یازدهم با یزیدیان زمان، نه نتیجه ای که از صلح حسنی به دست خواهد آمد و نه نتیجه قیام حسینی به دست خواهد آمد.
واقعیت این است که مذاکره به خودی خود، نه ارزش مطلق است و نه ضد ارزش مطلق بلکه ارزش یا ضد ارزش بودن آن به "چگونگی مذاکره" بر می گردد نه به "اصل مذاکره". بنابراین هیچ کس با اصل مذاکره در خصوص موضوع هسته ای مخالف نیست و نشانه آن نیز مذاکره ده ساله هسته ای است که در طول سال های گذشته بین نمایندگان ایران و کشورهای دیگر از جمله آمریکا حاکم بوده است و همه بحث بر سر چگونه مذاکره کردن است. مذاکره می تواند با منطق و ادبیات ابوموسی اشعری باشد، اما می تواند با منطق و ادبیات عباس(ع) باشد که از بس در برابر دشمنان خدا عبوس، قاطع و جدی بود او را عباس نامیدند تا همه بفهمند که دیپلماسی و مذاکره عاشورایی با قهقه و خنده و التماس از دشمنان ولی خدا محقق نمی شود.